ستاره درخشانی ازآسمان محیط ما خاموش شد
در بارۀ ما
website counter
تصاویر پانزدهمین سالروز وفات شادروان بیانی
رمضان مبارک
صفحۀ یوتوب ما
صفحۀ فیس بوک ما

اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای

بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب

بنیاد بیانی در فیس بوک

استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب

استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک

قرآن شریف، اوزبیکی ترجمه بیلن

قرآن شریف، مکمل

قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان

اوزبیک تیلیده دینی موعظه‌لر

محبوب القلوب، تربیتی و تفریحی

تصّوف و انسان، شرعی جوزجانی

استاد قاری محمد عظیم عظیمی

انجمن فرهنگی نوایی، ناروی

لغت نامۀ بزرگ دهخدا

تیل و ادبیات، ایشانچ

اوزبیک تیلی، ذکر الله ایشانچ

کونگیل کوزگوسی، فرشته بیگم

موج نور، فرشته بیگم ضیایی

بابر ایزیدن، محمد حلیم یارقین

بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین

تورکستان اوغلان لری

اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش

اوزبیکچه شعرلر توپلمی

اوزبیگیم، داکتر فاریابی

یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی

مونس، آیدین خیری

که پلک، عنایت الله فرهمند

دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق

یاشلر، اجتماعی و فرهنگی

فاریاب زمین، دولتی فاریابی

توران، آلپ تیمور تورانی

اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی

افغانستان تورکلری فدراسیونی

جنوبی تورکستان، اجتماعی

اوزتورک دریچه‌سی

بابر فرهنگی و کلتوری انجمنی

آیدین افغانستان فرهنگی انجمنی

حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت

آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین

کوموش، کنشکا تورکستانی

سوز، محمد عالم کوهکن

بیلگی هفته‌لیگی

سوز گلشنی، هوشنگ پیگیر

آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی

چیچک لر محضری، ابوالخیرخیری

آق قَیین، نور الله آلتای

ییگیت، اجتماعی و فرهنگی

ایچک اوزر کولگو، اجتماعی

تیگیرمانچی، اسد الله آسیابان

ساغینچ، عارفه امینی

اوزبیک خلق مقال لری

قویاش بیراغی، جمشید ثبات

کونگول یاره‌سی، معصومی

قیزیل قلمپیر، تنقیدی فکرلر

گونش، فرهنگی و اجتماعی

ینگی لیک لر، حفیظ الله فیاض

عـزیـز فـاریـابـلی

فرهنگ ترکمنی راسخ ، آنلاین

نیسایا، شعر و ادب فاریاب

کورش، فرهنگ و اجتماع

آنه یورتیم، فرهنگی و ادبی

شعر و ادب تورکستان

باغبوستان، افغانستان ترکمنلری

آلقیش، تورکچه ادبی و کلتوری

نور قویاش، فرهنگی و اجتماعی

باقیش، همایون خیری

اوزبیگیم، زهره کارگر

تانگ ییلی، آی نور خیری

افعانستان تورک اوقوچیلریمیز

کــــوکـــلـــــم، ثــــنــا

اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش

ارمغان، دکتور منان تاشقین

خیال کوله‌گه‌سی، عالم لبیب

داستان لر، قادر مراد

بی بی سی اوزبیکی

جیحون، افغانستان ترکمنلری

افغانستان، دکتور همت فاریابی

تی ری تی افغانستان اوزبیکی

وطنداش نشریه‌سی

ممتاز فیلسوف لر حکمت لری

ضیا ایسته‌گن قلب لر اوچون

انجمن اجتماعی علی سینار

پیوند های مهم

مرگ، این هیولای بی آرزم، شب و روز وظیفه دارد تا انسان ها را با اندوه جانگذار مواجه سازد و بهترین ها را به دیار نیستی بکشاند. مرگ این هیولای بی آرزم، بدون تشخیص خورد و بزرگ، پیر و جوان، خوب و بد، وارسته و زبون با دشنه بران رشته حیات انسا ن ها را بدون وقفه و به بهانه های واهی و گاهی بدون بهانه قطع می نماید. مرگ این هیولای بی آرزم از همان اولین لحظه پیدایش حیات ، با حیات دشمنی می ورزد و هر لحظه در کمین است تا حیات را به ممات تبدیل نماید. مرگ این هیولای بی آرزم، همه موجودات هستی را به تمکین وا داشته است و همه موجودات حیه اعم از نبات و حیوان بی چون و چرا به فرمان او تسلیم اند. انسان نیز علیرغم نا رضایتی نمی تواند با هیولای مرگ مقابله نماید و ناگزیر است در برابر چنین نیروی قهار تمکین نماید و تسلیم گردد. ما نیز نا گزیریم مرگ عزیزان مان را نا باوارانه بپذیریم و نظاره گر افول ستاره های درخشان باشیم.

در هفته یی که گذشت خبر مرگ یکی از چهره های درخشان محیط مان انجینر محمد ابراهیم یعقوب زاده ما را در عالم غربت و هجرت به سوگ نشاند. اینک سه، چهار روزی از این حادثه المناک نگذشته است که شاهد خاموشی ستارۀ درخشان دیگر محیط مان عبدالستار گلشنی این وارسته مرد فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی سرپل هستیم. عبدالستار گلشنی از اوایل جوانی تا آخرین لحظۀ حیات، همیشه در میان مردم زیست، از مردم آموخت و در خدمت مردم قرار داشت.

گلشنی در آوان جوانی با حلقه یی از فرهنگیان سرپل به سرودن شعر می پرداخت و بزم های موسیقی ترتیب می داد. درین حلقه طوریکه از زبان مرحومی شنیده ام، محمد قیوم عابد، نورالدین خیاط، عبدالرحمن آقایی، سید محمد دروگر، محمد امین جوزجانی، میرزا محمد یعقوب ، محمد مراد خان بلبل، خال محمد کوکب و دیگران اشتراک داشتند.

بعد تر زمانی که جنبش های اجتماعی و سیاسی در کشور اوج گرفت و احزاب سیاسی تشکیل شد، مرحوم گلشنی همگام با روشنفکران سرپل در مبارزات سیاسی کشانیده شد و به یکی از تاثیر گذاران جنبش نو پای جوانان تبدیل شد. بدون اشتباه می توان گفت او اولین کسیست که در سرپل هسته های اولیه جنبش را ایجاد نمود و آن را رهبری نمود. بعد از حادثه هفتم ثور ۱۳۵۷ گلشنی بحیث مسوول حزبی و شهردار سرپل کار های مهمی انجام داده، در تشکل و بسیج مردم نقش خود را ایفا نموده است. او اولین گروپ های دفاع خودی را از جوانان سرپل تشکیل داده در برابر نیرو های عقب گرا و ارتجاعی در جبهات گرم نبرد نیز اشتراک ورزیده است. مهمترین خدمت گلشنی درین دوره، حفظ و دفاع جان ده ها و صد ها تن از بزرگان سرپل اعم از روحانیون، متنفذین و روشنفکران است که یقیناً در نبود او سرپل نیز مثل دیگر مناطق کشور چنین شخصیت ها را از دست می داد.

عبدالستار گلشنی علیرغم تعلقیت در جناح خاص حزبی در برخورد با روشنفکران هیچگونه تعصبی نداشت. با همه روشنفکران صرف نظر از تعلقات ایدیالوژیک یا سازمانی، رابطۀ حسنه داشت. او می خواست روشنفکران سرپل فارغ از اختلافات سیاسی و ایدیالوژیک بخاطر خدمت گذاری به مردم سرپل متحد و یکپارچه باشند و از امکانات خود در بهبود وضع مردم مظلوم استفاده نمایند.

مرحوم گلشنی با دهاقین، کارگران، روحانیون، اهل کسبه و دکانداران نیز روابط صمیمی و حسنه داشت، همه اقشار مردم در سرپل او را از خود می دانستند و به حل مشکلات و پرابلم های خود از وی خواهان مشوره و نظر می شدند.

مرحوم گلشنی علیرغم فشار ها و نا بسامانی های اجتماعی و سیاسی و علیرغم تسلط نیرو های عقب گرا کشور را ترک نکرد و در محیط سرپل با مردم زیست و در میان مردم باقی ماند. زمانیکه طالبان، این نیروی عقب گرا و ارتجاعی، نظام قرون وسطایی را در شمال کشور نیز خواستند مسلط سازند، مرحوم گلشنی با دوست دیرینه اش محمد اعظم عظیمی موقتاً در پشاور پاکستان پناه گزین شد ، اما بیشتر از دو، سه ماه نتوانست درد غربت و مهاجرت را تحمل نماید. با قبول هر گونه ریسک که مسلماً خطر مرگ را نیز شامل می شد، دوباره به کشور عودت نمود و در سرپل در میان مردم به زنده گی ادامه داد. مردم نیز در حمایت از گلشنی در آن شرایط مضایقه نکردند.

بطور خلاصه می توان گفت که مرحوم عبدالستار گلشنی یکی از ستاره گان درخشان آسمان سرپل محسوب می گردد که به همه یکسان نور افشانی داشت و مبرا از هر گونه تنگ نظری و تعصب بود. او همه روشنفکران محیط را همچون فرزندان خویش و برادرانش دوست می داشت و به همه احترام می گذاشت. عبدالستار گلشنی مرد بی توقع، متواضع، انسان دوست، مقاوم و بی آلایش بود. با وجودیکه به یک فامیل مرفه تعلق داشت، در همه عمر از تهیدستان و مظلومین دفاع کرد و در برابر بی عدالتی، ظلم، عقب مانده گی و ارتجاع مقاومت ورزید.

عبدالستار گلشنی این چهره مانده گار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی محیط که عمری را در وارستگی سپری کرد، در یکی دو سال اخیر با مریضی ناشی از کهولت دست و گریبان بود. اما هیولای مرگ او را نه در بستر مریضی، بلکه در حادثه ترافیکی غافلگیر ساخت.

روحش شاد و خاطراتش جاودان باد !

محمد الله وطندوست

 

چندی قبل ضمن بازدید از کشور فرصت میسر شد تا در شهر باستانی هرات نیز توقفی داشته باشم و با چهره این شهر از نزدیک آشنا گردم.

شهر باستانی هرات که زمانی با خیابان های منظم ریگی، درختان کنار خیابان ها و جویبار های مملو از آب جلب توجه می کرد و آثار تاریخی و زیارتگاه ها در خارج شهر مسافران را به خود می کشاند، امروز بکلی چهره عوض نموده و به یک شهر کاملاً جدید تبدیل شده است. مسافری که ده، بیست سال قبل شهر را دیده است

در یک روز خزانی در حالیکه هنوز علایم زمسـتـان مـشـاهـده نـمـی شــد و هوا نسبتاً معتدل بود، در کوچه کهلک شبرغان دو پاکستانی با یک همکار افغانی خود منزل مولوی عالیقدر شـهـر را جـسـتجو مـیـکـردنـد. رهـگـذران بـا آنـکـه همه او را می شناختند از شناخت خود انکار می کردند و هیچ کسی حاضر نبود منزل او را نشان دهد. ادامه دارد

شبرغان در صد سال اخیر نام کتابیست که استاد محمد عمر الــیــم بیات چهرۀ شناخته شدۀ فرهنگی و اجتماعی جوزجان در سن کهولت به رشته تحریر در آورده و بـه علاقـمـندان تـقـدیم داشته است. بخش اول کتاب که شامل ۱۲۷ صفحه است، با نگاۀ مختصر به گذشتۀ تاریـخـی شبـرغـان آغاز شده، اوضاع طبیعی، وجه تسمیه و علت ایجاد شهر شبرغان را مورد بحث قرار داده است. بالا حصار و شهر کهنه، وجه تسمیه بعضی قریه ها، عمارات دولتی و عامه، پیشه های مردم، تجارت، معارف و تحصیلات عالی، السنه و ملیت هـا در شـهر شبرغان، موسسات نفت و گاز، آثار طلا تپه، وسایل اطلاعـات جـمـعـی و مـدارس دیـنـی شـهـر شـبـرغـان عـناوین جالبیست که خواننده را با این شهر عمیقاً آشنا می سازد. دوامی بار

امیر تیمور کورگان که به امیر تیمور صاحبقران نیز شهرت دارد، بیشترین قسمت عمر خود را در فتوحات و لشکر کشی ها سپری کرد و با برچیدن بساط ملوک الطوایفی امپراطوری بزرگی را پی ریزی کرد که از شرق تا غرب قلمروش اگر طفل ده ساله یی با کیسه پر از زر سفر می کرد کسی را یارای نظر بد به آن طفل و کیسه زر میسر نبود. امیر تیمور کورگان با وجود مصروفیت در لشکر کشی و فتوحات از علم و دانش بی بهره نبود و علما، دانشمندان و هنرمندان را مورد حمایت قرار می داد. او بزرگترین عالم دین زمان خود بود و قرآن کریم را از حفظ می دانست و به قولی از آیت آخر تا آیت اول نیز می توانست قرائت کند.