افـغـانستانده تورک- اوزبیک خلقی نهایت ده ستم کـورگـن ایـل- اولــوس. بــو ایــل- اولـــوس قـنـچـه هـم اوزاق تــاریـــخــــی اوتـمـیـشـگه ایگـه بـولـیـب بابا- اجدادلری کتـتـه خـان و خاقانـلیـکـلر قـوریب، دواریـغ ســـوریـب کـیـــلـگـن بــولـسهلـــر هـــم، قـالــهویـرسـه اولـر سونگـی بـیـر- ایکـّـی عصـر مـابـیـنـیـده اوشـبـو چـیـگـرهلـــــرده قـیـینـاق و قیـیـنـچـیـلیـکـلر آستیده حیات کیچیریب، شو بــاعـث مـدنـی- تـاریـخی، تیل و ادبیاتلری ایـزیلیب- یینچیلیب کیلگن خـلـق. اوشـبـو خـلــق نـیـنـگ محکـومیت تاریخی هنوزگچه هم سونگی ایکّی عصر آرهسـیـده کـورگـن نـقـصـانـلـرنـی بـرطرف قیلیشگه امکانیت تاپهآلمهگن... ا
نـویـسـنـده گــان، شــاعـران و هنرمنـدان منـسـوب بـه مـلـیـت هـائـیـکـــه در وطـن عـــزیــز مــا زنــدهگـی دارنـــد، بـخـصـوص مـلـیت اوزبـیـک قـرن های متمادی بخاطر غــــنــــامـــنـــدی فـرهــنگ مـــان آثــــــار زیــادی ایــجـاد کــرده انــــــد و از آنـــهــــا بــه مـیـراث رسیده، نـسـل به نسل مورد اسـتـفــاده قـرار گرفته است. ایـن واضــح اسـت آنـهـا بــخـاطــر رشـــد و انـکـشـاف هـنــر ســهـــم خــــود را ادا کــــرده انــد. امـروز بـسیـاری از هـنـرمــــنــــدان مـــا را مـی شنـاسـنـد، امــا دربـــاره زنـدهگـی و فـعـالیت هـای آنهـا مـعـلــومــات نــدارنـد. شـفـیـع عـظـیـمـی یـکـی ازیــن چــهـــره های شناخته شده است... ا
فرهنگ و معارف بشری را که آیینـۀ تـمـام نـمـای هـســتی اجـتـمـاعـی گـفـتـه اند، مـحـصــول فـعـالـیـت هـای مادّی و معنوی انسان از بدو پیدایش تـا کـنـون می باشد. رشـد و رونـق آن نـه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تکامل جوامــع بـشــری بـوده، بلکه صیقل گـر روح و روان افـراد جامعه نیز می باشد. هنــر مـوسیـقی کـه جُــزئــی از فـرهـنـگ بـشری مـی بـاشـد، هـمــواره بـــــا روح و عواطــف انـسـانی سـر و کـار داشـتـه، در نــوازش آن نـقـش بـس مـهـم دارد، هـنــر موسیقی یکی از مُبرم تریـن نـیـازمـنـدی هــای انـسـانــی بـوده و بــا سـرشـــت و ســرنـوشـت انـسـان پـیـونـد ناگسستنی دارد... ا
بابه قِران هنرمند آواره و درویشی از ولسوالی خلم (تاشقرغان) بود. نام اصلی اش عـبـدالـغـفـار فـرزند سلطان بــود. او در سال ۱۲۸۹ خـورشیدی در گــذر ده حسن ولسوالی تاشقرغان ولایت سمنگان پا به جـهـان هـسـتتی گـذاشـت. بـابـه قِـران از آوان کودکی به خواندن آهنگ های محلی آغاز نمود. در سن دوازده سالگی نزد مرحوم محمد حکیم تنبور نواز به نواختن دنبوره پرداخت.
او پــس از ســال هـا تــوانست پول ناچیز را جمع کند تا اینکه توانست دنبورهای برای خود خریداری کند. در ولسوالی تاشقرغان به جز بابه قِران کسی دیگری نبود که در محافل خوشی آهنگ بسراید. مردم او را به این خاطــر بــابــه قِــران میگـفـتـند که او پس از ساعت ها آواز خوانی مبلغ یک قِران که با آن نیمِ یک قرص نان می شد بدست میآورد. زنـدگـی او خـیـلـی بـه زحـمـت پـیـش می رفت. پس از سال ها تجربه، او بـه ســرودن شعـر و آهـنـگ های جدید و دلنشین پرداخت. آهسته آهسته شهرت وی تا مزار شـریــف رسـید. در مزار شریف مردم از کمپوز و شعر های وی به مشاعره میپرداختند. شعر های بابه قِران را بنام شیر و شکر و آهنگ های او را به نام قطغنی یاد میکنند.
بابه قِران توانست در سالهای دهۀ ۱۳۶۰ یک گروه محلی را با شرکت بنگیچه زیر بـغـلینـواز و نورمحمد غـیـچـک نـواز بـسـازد. در دوران واپـسـیـن عمر او، رادیو تلویزیون افغانستان توانست چند پارچه دنبوره و آهنگ از او ثـبـت کند. او در برج قوس سال ۱۳۶۷ به همان غربت در گذشت. او ازدواج نکرده و از او کدام اولاد بـاقـی نـمانده است. پس از اینکه طالبان از صحنۀ سیاست خارج شدند و افغانستان دارای چندین شبکه تـلـویـزیـونـی، رادیویی و سایر رسانه های گروهی شد، هنرمندان خارج از افغانستان آهنگ های بـابـه قِــران را بـا مـوسیقی مدرن سرودند که آهنگ های وی امروز در افغانستان، تاجیکستان و ایران بر سر زبان هاست.
آهنگ دخترک مزاری، با آواز ولی
آهنگ بیا بیا جانانه زودتر برآی از خانه، با آواز ولی
آهنگ شیر و شکر از دور مینمایی خنده کرده میایی، نقشت کشم به دیوار، ظالم جان از کجایی، با آواز وحید قاسمی
آهنگ ناله فریاد من ناله بیداد من، با آواز نازیه اقبال، آوازخوان پاکستانی و....
منابع و مآخذ:
روزنامه بیدار، شماره ۵، سال ۱۳۶۸، مزار شریف
خُلم (تاشقرغان) در درازنای تاریخ، نوشته قاضی عبدالحی تاشقرغانی، به همکاری انجنیر فضلاحمد طغیان، چاپ اول،
خُلم چاپ اول، مورخ ۱۳۸۷، مطبعه اسد دانش، کابل، صفحات ۱۶۴ و ۱۶۵
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
هـنـر هـمـانـند شعر و ادبیات تراویدۀ ذوق و استعداد زیبایی شناختی انسان و نماد احساس و انـدیشـه های ظریف و تلطیف شدۀ اوست. انـسان نـه تنـهـا بـا ایـجاد و ابـداع پـدیـده هـای هـنـری ذوق و سلیقۀ زیبایی شـنـاخـتـی خـود را اقـنــاع و رشد مـیـدهـد، بـلـكـه درد ها و نیاز های روانی و حسّی خـود را نیز از راه شنیدن یا دیدن آن تسكین می دهد و بر طرف مـیـكـند. از هـمـیـن رو، تـا انسان بوده و هست، هنر با او هـمـراه است و مانند همه نماد های گونه گون فرهنگ بشری یكجا با نسلهای آدمــی پـویـه تـاریـخ را در نـور دیــده، فـراز و فرود هـای تـحــول و دگـرگـونـــی هــا را پذیرا شده است. ا
حـاجـی عبـدالـرحیـم اوغـلـی صــدرالـدین «انتظار»، ۱۳۲۲ نـچــی هـجـری قـویــاش یــیــلــیــنـدا، سرپل کئنتی نینگ عربخانه گذرینده بـول آجـونـغـا کـوز آچمـیشتیر. او، اوزونــونـگ یاراتتیغی پیشیغ و یـوکـسئـک آنـغـلاملی قــوشــوغــــلاری یــانــیـــنــدا، آوغانـیـسـتان رادیو و تـلـویـزیـونـی آرقالی تارقاتتیغی تــاتیغ سئسی بیرله اوقودوغو کـویـلـری بـیـرلـه ده، یـیـلــلاردان بــــئـری آوغـانـیـسـتـانـلی تورکلر آراسـیـنـــدا بـیـر سـابـلــیــغ شـاعــــر و تـاتـــیـغ سئسلی یــیــراغو (قـوشـوغـچـو، مـوسـیـقـیـچـی) تـانـیـلـیـب، سئــودئــکـلــریـنــیــــنــــــــگ کــونــگــلـــونـــده شــیــن (تـخـت) قوروب کئلمئکته دیر... ا