اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک
قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان
بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین
اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش
یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق
اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی
حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت
آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین
آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی
اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش
ابزار های ضروری برای سایت و وبلاگ
آلتین فلم، اوزبیکلرنینگ افتخاری
گلزمین وفا، اشعار سید محمد دروگر
باله لر، آیدین مالمو مدنی نهادی
امیر علیشیر نوایی، مکمل اثرلری
برگردان الفبای کریل به الفبای عربی
پیوند های مهم
افغاستاندهگی اتاقلی انقلابی شاعرلردن بـیـری عـبـدالحکیم شرعی جوزجانی دیر. او ۱۹۳۴ یـیــلـی جــوزجــان ولایـتـیـدهگی سـرپـل شهـریـده بیر ضیالی عایلهده دنیا گـه کیـلگن. اونینگ تاغهسی قاری محمد عظیم عظیمی افغـانـستانـدهگی مشهور و اقــتــدارلــی اوزبـیـک شـاعـری. اونـینگ اوغــلـی محـمـد کـریـم ذره عـظـیمی هم حاضرگــی زمـان افـغـانستان نینگ اوزبیک یـیـتـوک شـاعرلریدن بیری حسابلـنـهدی. بـولـهجـک شاعـر باشلانغیچ معلوماتلرنی سرپل شهریده حاصـل قیلدی. ۵۰ ییللرده او طـلـبهلـیـک پیتیده کابل اونیورسیتیتیده اونلَب انقلابی روحدهگی سـتـودیــنـتلــر (مـحـصـللـر) بـیــلــن دوســتلَــشـــدی، هـــمــده... ا
اوشـبـو کـتـاب قــدیـم زمـانلردن باشلهب، اونونچی هجری عصر نینگ باشلریگـهچـه یـشهب ایـجـاد قـیـلگن شاعرلرنینگ شرح احوالی و اولرنـیـنـگ اثـرلـریدن نمونهلرنی اوز ایـچیگه آلهدی. اوشبو کتابنی نـشرگه تــیــارلَشـده مهم کتابلردن مـواد آلـیـندی. مــصـرعـی اساسـیـده ۸۷۴ نـچی هجری قـمـریـنـی قـبـول قـیـلیب آلدیک. شونینگ دیک حضرت خـواجـه احـمـد یـسّوی گــــه نــســبــت بـیـریـلــــگـن حـکـــــمـــت لـر، نـســـبـتـی مسـتنـد بولــمهگنی اوچون و ۱۳ـ۱۵ نـــچــی عـصـــرلـرده بـو حـــقـــده مـعـلـــومـات بـولـمـــهگنــــی سببـلـی بو جلددن تـوشوروب قـالـدیــریلدی. بو بارهده ایکّـیـنـچـی جــلــدده مـفـصـل مـعـلـومـات بـیـرهمـیــز... ا
نـواخـتـن دوتـار از زمــان قـدیـم بدینسو در بـیـن مــردم تـُـرکـمـن مـروج است. الـبـتـه این آلۀ موسیقی جایگاه خـاص را در بـیـن مــردم کسب نـمـوده اسـت. از ایـن سبب دوتـــارنـــوازان بــزرگ و معروف در قسمت استـفـاده و نــوازنـدهگی افـتـخـار بـزرگ را بـرای مـردم بـخـشـیــده اسـت. دوتـار یک آلۀ موسیقی کلاسیک و قدیمی بوده و در بین مردم تـُرکمن مـروج اسـت که تـوسـط انگشتان نوازندهگان بزرگ و معروف نواخته میشود. نوازنـدهگـانـی کـه بـه رمـز هـای هـنـری آن بـلـدیـت کـامل دارند، در محافل بـزرگ با کمپوز های خوب دوتار مینـوازنـد و مردم به آواز آن خوب گوش فرا میدهـنـد و تـماشاچیان خود را خوش و... ا
افــغـانسـتـان نـیـنـگ شـمالی ولایتـلریده استـقامـت قـیـلووچی اؤزبـیـکـلـر، باشقه خـلقـلر قـطاری، اؤزی نـیـنـگ جوده بای و رنگ بــه رنـگ آغــزهکــی ایـجـادی بـیـلـن اجــرهلـیـب تـورهدی. مــذکــور مـیــراثـنـی تــؤپلـهش و نـشـر ایـتـیـش، اؤرگـهنیش و عــامــهلـشتیریش ایشلری سؤنگی ییللر دوامـیـده یــؤلـگه قــویــیــلـه بــاشلهندی. ایـنـیـقـسـه، افـغـانسـتان اؤزبیکلری خلق آغزهکی ایجادی نمونهلری نینگ «خلق دُر دانــهلــری» نـامـی بیلن ۱۳۵۹هـجــری و ۱۹۸۰ مــیــلادی یـیـلـده کـابـلـده علیحده کــتــاب حــالــیــده نــشــر ایـتـیـلـیـشی، افــغــانــسـتـان خـلـقـلــری نـیـنـگ ادبی- مـــدنـــی حــیــاتـــیـــده کـــتــتــه واقـعـه بؤلیب قالدی... ا
افـغـانستانده تورک- اوزبیک خلقی نهایت ده ستم کـورگـن ایـل- اولــوس. بــو ایــل- اولـــوس قـنـچـه هـم اوزاق تــاریـــخــــی اوتـمـیـشـگه ایگـه بـولـیـب بابا- اجدادلری کتـتـه خـان و خاقانـلیـکـلر قـوریب، دواریـغ ســـوریـب کـیـــلـگـن بــولـسهلـــر هـــم، قـالــهویـرسـه اولـر سونگـی بـیـر- ایکـّـی عصـر مـابـیـنـیـده اوشـبـو چـیـگـرهلـــــرده قـیـینـاق و قیـیـنـچـیـلیـکـلر آستیده حیات کیچیریب، شو بــاعـث مـدنـی- تـاریـخی، تیل و ادبیاتلری ایـزیلیب- یینچیلیب کیلگن خـلـق. اوشـبـو خـلــق نـیـنـگ محکـومیت تاریخی هنوزگچه هم سونگی ایکّی عصر آرهسـیـده کـورگـن نـقـصـانـلـرنـی بـرطرف قیلیشگه امکانیت تاپهآلمهگن... ا
فرهنگ و معارف بشری را که آیینـۀ تـمـام نـمـای هـســتی اجـتـمـاعـی گـفـتـه اند، مـحـصــول فـعـالـیـت هـای مادّی و معنوی انسان از بدو پیدایش تـا کـنـون می باشد. رشـد و رونـق آن نـه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تکامل جوامــع بـشــری بـوده، بلکه صیقل گـر روح و روان افـراد جامعه نیز می باشد. هنــر مـوسیـقی کـه جُــزئــی از فـرهـنـگ بـشری مـی بـاشـد، هـمــواره بـــــا روح و عواطــف انـسـانی سـر و کـار داشـتـه، در نــوازش آن نـقـش بـس مـهـم دارد، هـنــر موسیقی یکی از مُبرم تریـن نـیـازمـنـدی هــای انـسـانــی بـوده و بــا سـرشـــت و ســرنـوشـت انـسـان پـیـونـد ناگسستنی دارد... ا
حـاجـی عبـدالـرحیـم اوغـلـی صــدرالـدین «انتظار»، ۱۳۲۲ نـچــی هـجـری قـویــاش یــیــلــیــنـدا، سرپل کئنتی نینگ عربخانه گذرینده بـول آجـونـغـا کـوز آچمـیشتیر. او، اوزونــونـگ یاراتتیغی پیشیغ و یـوکـسئـک آنـغـلاملی قــوشــوغــــلاری یــانــیـــنــدا، آوغانـیـسـتان رادیو و تـلـویـزیـونـی آرقالی تارقاتتیغی تــاتیغ سئسی بیرله اوقودوغو کـویـلـری بـیـرلـه ده، یـیـلــلاردان بــــئـری آوغـانـیـسـتـانـلی تورکلر آراسـیـنـــدا بـیـر سـابـلــیــغ شـاعــــر و تـاتـــیـغ سئسلی یــیــراغو (قـوشـوغـچـو، مـوسـیـقـیـچـی) تـانـیـلـیـب، سئــودئــکـلــریـنــیــــنــــــــگ کــونــگــلـــونـــده شــیــن (تـخـت) قوروب کئلمئکته دیر... ا
دانشمندان، نویسنده گان، شاعران و هنرمندان منسوب به ملیت هائیکه در وطن عزیز ما زندهگی دارند، بخصوص ملیت اوزبیک قرنهای متمادی بخاطر غنامندی فرهنگ مان آثار زیادی ایجاد کرده اند و از آنها به میراث رسیده، نسل به نسل مورد استفاده قرار گرفته است. این واضح است آنها بخاطر رشد و انکشاف هنر سهم خود را ادا کرده اند.
امروز بسیاری از هنرمندان ما را می شناسند، اما درباره زندهگی و فعالیتهای آنها معلومات ندارند. شفیع عظیمی یکی ازین چهره های شناخته شده هنری است. آهنگهای که او ایجاد نموده سالها روح و روان مردم ما را آرامش بخشیده، بدل خوشی داده و آرزو امید ها را زنده کرده است.
شفیع عظیمی سالهای سال به این طرف در ساحۀ هنر فعالیت نموده. ما در مقالۀ کوتاه درباره زندهگی و برخی از فعالیتهای او معلومات میدهیم.
شفیع عظیمی در سال 1333 هجری شمسی در شهر سرپل در گذر تکانه خانه در یک خانوادۀ ادب دوست و هنر پرور تولد یافته است. با نخستین گریه خود اولین نغمه را تقدیم به مادر خود نمود و با این نغمه همه خانواده را خوشی بخشید. پدرکلانش استاد قاری محمد عظیم عظیمی و پدرش محمد کریم «ذره غظیمی» که شاعران شناخته در زبان فارسی دری و اوزبیکی میباشند، از کودکی او را در محیط هنر و ادب تربیه کردند. آنها با موسیقی آشنایی داشتند و نغمه های دو تار، رباب، تنبور آنها قلب های پُر از امید شفیع جوان را بیدار کرد. خانۀ استاد قاری محمد عظیم عظیمی خانۀ فرهنگ و هنر بحساب می آمد و همیشه در اینجا شاعران دانشمندان با هم جمع میشدند. همین مجالس و محافل ادبی در شهر سرپل، در رشد و رونق باغ هنر ادبیات سهم بزرگ خود را ادا کرده اند.
اساس گذارزی انجمن ادبی سرپل از همین جا در جریان مجالس ادبی هنری شکل گرفت و بسیاری از شاعران سرپل به همین انجمن اعضا گردیده و محفل های مناظره و مشاعره را دایر میکردند. و هم در ضمن محفل موسیقی و آوازخوانی صورت میگرفت. شفیع عظیمی به همین گونه محیط، رشد یافته و در آینده با آهنگهای خود بخاطر انعکاس آرزو و نیت درد های مردم خود مهر خود را به موسیقی گذاشت.
شفیع عظیمی مکتب متوسطه را در سرپل تمام کرد و دورۀ لیسه را در شهر هرات به اتمام رسانید و در آنجا به نقاشی و مخصوصاً به میناتوری علاقه گرفت و شاگرد میناتوریست مشهور و شناخته شدۀ کشور استاد محمد سعید مشعل بود. و به این ترتیب شفیع عظیمی که به ایجاد آثار مینماتوری شروع کرد.
چون در سال 1345 در سرپل اساس گروه هنری گلشن گذاشته شده بود به عضویت آن در آمد و از فعالیت های خود زیاد آموخت و تجربه گرفت. بخصوص بیشتر در نظم و ترتیب آهنگهای فلکور اوزبیکی سهم گرفت. دیگر هنرمندان این گروه چون انتظار جوزجانی، محمد اعظم عظیمی، تاج محمد سرپلی، محمد الله نوری، عبدالله ایرکین، یوسف روانیار بودند که بیرون از شهر سرپل شهرت یافتند. در همین سالها با فعالیت این گروه، آهنگهای زیاد اوزبیکی در رادیو کابل ثبت گردید. و از طریق برنامه های محلی نشر میشد و با همین تلاش فعالیت خود شفیع عظیمی وظیفه معلمی را هم انجام داد.
شفیع عظیمی در سال 1355 شامل فاکولته هنرهای زیبا کابل شد و در سال 1358 هجری شمسی فارغ التحصیل گردید و بخدمت سربازی سوق داده شد.
در سال 1357 هجری شمسی در اثر سعی و تلاش عدۀ هنر پروران و هنرمندان، گروه هنری ظفر تشکیل گردید و شفیع عظیمی به صفت رهبر همین گروۀ هنری فعالیت خود را آغاز کرد. ده ها آهنگ فولکلوریک و کمپورهای جدید را اول در رادیو و بعداً به تلویزیون ثبت نمودند.
برای اولین بار کتاب سرود و موسیقی بزبان اوزبیکی که برای شاگردان مکاتب اوزبیک زبان که اشعار مختلف آن توسط قیوم عزیزی جمع و ترتیب شده بود توسط شفیع عظیمی کمپوز گردید.
اولین بار در سطح افغانستان فعالیت شفیع عظیمی اولاً معرفی موسیقی اوزبیکی بود و ثانیاً معرفی این موسیقی به کشور همسایه ما بخصوص به اوزبیکستان گردید. شفیع عظیمی در ساحۀ موسیقی شاگردان زیادی تربیه نموده و آواز خوانان و نوازنده گان که در همین سالها رشد کردند او را به صفت استاد می شناسند.
فعالیت آهنگ سازی شفیع عظیمی از طریق رهبری گروه ظفر محدود آواز خوانهای اوزبیکی نمی ماند بلکه با آوازخوانان ترکمن، هزاره، پشه یی، نورستانی ، بلوچ و تاجیک همکاری نموده است.
شفیع عظیمی بعد از ختم خدمت سربازی در سال 1360 بحیث استاد به فاکولتۀ هنرهای زیبا قبول گردید. آثار نقاشی او در پهلوی آثار هنرمندان در نمایشگاههای داخل و خارج کشور به نمایش گذاشته شده است. در سال 1363 جوایز مطبوعاتی که از طرف وزارت اطلاعات و کلتور اعلان گردید که درین کانکور اثر میناتوری پورتریت جامی او حایز جایزه گردید.
در سال 1990 میلادی سه اثر نقاشی شفیع عظیمی که بنام نمایشگاۀ آثار نقاشان افغانستان در شهر تاشکند دایر شده بود، به نمایش گذاشته شد.
شفیع عظیمی غیر از میناتوری پورتریت با طرح دیزاین پشتی کتاب ها مشغول بوده چنانچه در سال 1362 هجری شمسی پشتی کتاب دیوان ظهیر الدین محمد بابر که توسط شفیقه یارقین آماده چاپ گردید با میناتوری طرح و دیزاین او صورت گرفته. او بعد از آنکه ماستری خود را از انستیتوت تیاتر و رسامی «منان اویغور» تاشکند بدست آورد، یکسال دورۀ پرکتیک را نیز درین انستیتوت انجام داد. او فعلاً برای تکمیل دورۀ دکتورای خود در اوزربیکستان بوده، و دوری او به موسیقی امروزی، تأثیرات زیاد داشته، هر آهنگ کمپوز او در موسیقی ما یک میناتوری است و این را هم باید اضافه کرد که شفیع عظیمی در موسیقی چندین بار تقدیر گردیده تا کنون 80 پارچه آهنگ را کمپوز و موزیک آنرا ساخته است.
در سال 1362 هجری شمسی کانکور موسیقی که از طرف کمیتۀ دولتی اطلاعات و کلتور دایر شده بود، یکی از کمپوزهای او به آواز عبدالله درمان حایز مقام سوم گردید. و همین گونه در کانکور فستیوال موسیقی که بنام «دوازدهمین فستیوال جهانی جوانان و صلح» در خانۀ علم و فرهنگ شوروی دایر شده بود گروه هنری ظفر از بین 21 گروه هنری سزاوار مقام سوم با جوایز و تقدیرنامه ها گردید.
هر اثریکه او ایجاد کرده در موسیقی اوزبیکان افغانستان شیوۀ خاص و استفاده از آلات موسیقی بخوبی احساس میشود، بهمین سبب در حصۀ فعالیتهای هنری و آثار او، مطلب کوتاهی را ضرورت دانسته و بخصوص شاید، اهمیت و فعالیت ها او از نگاۀ مسلکی به یک تحقیق وسیع ضرورت داشته باشد. (اقتباس از هفته نامه اوزبیکی «یولدوز» 3 سنبله 1372 مطابق 25 آگست 1993، بر گردان از اوزبیکی به فارسی دری.)
شفیع عظیمی فعلاً به شهر استوکهولم کشور سویدن زندهگی میکند و با کار و فعالیتهای هنری مصروف است. من ضمن آن که، بعض سوالات گوناگون را به ارتباط موسیقی اوزبیکی و کارهای هنری اش در شرایط امروز و آنوقت مطرح نمودم، دربارۀ انجام آن فعالیتها با وجود مشکلات و زحمات زیاد، نظریات و صحبت هایش را اینگونه بیان نمود:
همان وقتیکه من عضو گروه گلشن در شهر سرپل بودم، اعضای این گروه تاج محمد سرپلی، و صدرالدین انتظار (آواز خوانان)، محمد الله نوری (ماندولین نواز)، محمد اعظم عظیمی (دوتار نواز)، شفیع عظیمی (رباب افغانی) و هم از دایره نیز استفاده میشد که پارچه های زیادی در رادیو تلویزیون وقت ثبت گردیده است. در شرایطی که در آنوقت آرام بود گروه بسیار فعالیت و رشد نمود، چنانچه در تابستان ها در محافل عروسی های دوستان موسیقی رقص و هم ستیژی برای پارچه های تمثیلی کوتاه و هم برای اعضای موسیقی تیار میکردند و رفته رفته در آن محیط سنتی وسعت پیدا کرد و همچنان در تعطیلات زمستان محصلین و جوانان با محافل هنری و شعر و شاعری بمثال گشتک دوران میکرد.
گروۀ گلشن بعد از شهرت به دیگر شهر ها و ولایات کشور رابطۀ فرهنگی و هنری را بین مردم شهر سرپل و مردم اندخوی بوجود آورد و بارها هنزمندان گروۀ گلشن سفرهای به اندخوی و مقام خوانان اندخوی به سرپل سفر کرده اند. مقام خوانان و کلاسیک خوانان اندخوی چون: قاری قیام، ملا عبدالکریم، ساقی، غفورجان وفا، ینگل خان باور و حتی سعدالله آغا قندوزی با دوتارها اسکریپکه یا ویلون و دایره از مقام های چون دوگاه، گلذار، عشاق، شهنار، سرو ناز، گریه عراق، بی با کوچه، دلخراش، بیات و پارچه های گوناگون را گروهی و تنهایی میخواندند. شنیدن آهنگهای کلاسیک (شش مقام) با اشعار از شعرای بزرگ چون: جامی، نوایی، فضولی، مقیمی، فرقت، مخدوم قلی، سعدی، حافظ، بیدل و دیگران در محافل به روح و روان انسان آرامش بخش بود. بخصوص نقش غفور جان وفا در شهر سرپل بیشتر از همان محفلها در خاطره ها موجود است.
با تأسف این موسیقی کلاسیک و مقام خوانی ها که از دورۀ خراسان به ما به میراث رسیده فعلاً در اندخوی باقی مانده و اگر در تربیه، رشد و انکشاف این گنجینه ها توجه نشود از وطن ما بکلی محو خواهد گشت و البته قبلاً مرحوم ضیا خواجه منصوری و مرحوم قاری مجید در شهر کابل، استاد و پیرو این مقام ها بودند.
جوانان با استعداد که به موسیقی علاقه دارند، بسیار اند. اول به کشور اوربیکستان و بعداً به تاجیکستان و ترکیه برای آموزش هنر موسیقی فرستاده شوند تا این میراث فرهنگی و هنری را بشکل علمی و اکادمیک آموخته و دوباره بتوانند برای تربیه دیگران مصدر خدمت شوند.
ما همه بیاد داریم بعد از سالهای 1991 صدها جوان از سمت شمال در ترکیه غرض تحصیلات عالی اعزام شدند، با تأسف حتی یک نفر در بخش موسیقی موجود نبود و اصلاً کسی در مسایل هنر موسیقی و دیگر بخش های هنری نبود که احساس مسؤلیت نماید.
هنوز هم دیر نیست، کجا اند سرمایه داران، بنیادها و انجمن های نمایشی؟ این است مسؤلیت، اگر امکانات دارید در تمام بخش های هنری جوانان را شرایط تحصیل مهیا کنید، تا این هنر و فرهنگ نابود نشود. در دیگر دنیا غیر از اقتصاد شما چه فرهنگ هنر فعلاً دارید و تاریخ درخشان و مدنیت درخشان دارید، فعلاً چه دارید؟ با خجالت هنر موسیقی داریم و همه بی سواد اند و سواد موسیقی ندارند و نیست جواب ما. اقلاً دنبوره نوازهای ما و غیجک نوازهای ما و دیگر نوازندگان آلات موسیقی آگاهانه معلومات داشته باشند. درباره آله موسیقی و چیزیکه می نوازند. کشورهای چون هند، ترکیه، اوزبیکستان، ایران، تاجیکستان در منطقه همه دارای سواد موسیقی اند و امروز بزرگترین، ارکستر سمفونی های اوپرا و بالت در سطح جهانی دارند.
گروۀ هنری ظفر اولین ارکستری بود که اواخر سال 1357 تشکیل گردید و بعداً گروۀ باران، گل سرخ سازمان جوانان، انسامبل اردو و دیگر گروه ها بوجود آمدند.
اعضای گروۀ اوزبیکی ظفر همه آماتور بودند ولی بهترین نوازنده ها بودند، چون مرحوم عبدالرشید اندخویی (اکوردین نواز و دوتار نواز)، شمس الدین فولاد (دایره نواز)، شکرالله (نی نواز)، همایون منصوری (اکوردین نواز و دایره نواز)، شفیع عظیمی (رباب نواز اوزبیکی «قوشقارچه» رباب افغانی و ماندولین نواز)، قاسم امینی (دوتار نواز و هم از آلات موسیقی غجیک، زیر بغلی و ویلون) مورد استفاده قرار میگرفت.
ارکستر ظفر اولین برنامۀ کنسرتی خود را بمناسبت اولین جشن هفتم ثور 1358 در همان شب از طریق تلویزیون بنمایش گذاشت که آواز خوانان دختران زیاد سهم داشتند.
همچنان گروۀ ظفر کنسرت زنده را در تالار رادیو تلویزیون ملی سابق با اشتراک بسیاری هنرمندان اوزبیکی و ترکمنی به گردانندگی انانسر و نطاق ورزیدۀ کشور محترمه خانم ذکیه کهزاد با کلام های زیبا آفرین و با فصاحت و بلاغت برنامۀ کنسرتی را پیش می بردند. که این کنسرت در تاریخ افغانستان بی نظر است. چون وقتی چهل سال قبل یک پارچه موسیقی اوزبیکی از رادیو آن هم در یک یا دو هفته و پخش میشد در اطراف به مشکل شنیده میشد و مردم بسیار به علاقمندی گوش میکردند. قابل یادآوریست که ارکستر ظفر کنسرت مشترکی را با انسامبل لزگی اوزبیکستان به رهبری خوانندۀ مشهور آرتق آته جانف در تالار کابل ننداری اجرا کردند. و هم کنسرت تلویزیونی تاج محمد سرپلی که در باغ چهل ستون ثبت گردیده بود از طریق تلویزیون به نشر رسید که اینها همه جز فعالیت ها گروۀ هنری ظفر بشمار میرود.
قابل تذکر است یکی از پارچه آهنگ هزاره گی «ریزه گه کم و میده گه کم» که محترم امان با گروۀ ظفر خوانده شده بود در رادیو تلویزیون ثبت گردید و این آهنگ بعداً بسیار مشهور شد و سر زبانها گردید. بعداً برای رشد و انکشاف موسیقی ملیت هزاره گروه ملیت هزاره در تشکیل رادیو تلویزیون وقت ایجاد گردید. این یک کار بسیار نیک بود، برای تشویق هنرمندان ملیت هزاره که زمینه فعالیت ایجاد گردید. نظربه توجۀ مقامات، سفرهای هنری به خارج کشور و مسایل مسکن و هرگونه کمک های مادی و معنوی برای این گروه مساعد شد. و با تأسف سفر هنری که برای گروۀ هنری ظفر به کمیته کلتور از کشور اوزبیکستان شوروی وقت آمده بود، توسط کمیته کلتور وقت این سفر لغو گردید. و همچنان برای گروۀ هنری ظفر بخاطر مسکن چندین مرجع بالا و مقامات مراجعه گردید، اصلاً جواب منفی داده شد و توجه نکردند و حتی نزد از خودی ها که شاید حمایه کنند، هیچ شنیده نشد و چنانچه ضرب المثل مردم که گویند: «مربی داری مربا میخوری» چون در مقامات از ما کسی نبود حمایه کنند. اگر هنرمند از هنر خود خود را تأمین نتواند، استعداد در احتیاج میمیرد. اینگونه اشخاص خواه در هر مقام بالا یا موقوف قدرتی باشند. اشخاص بی احساس اند که داد از فرهنگ و فرهنگی بودن خود را تبارز می دهند، اما در عمل باعث مانع و کارشکنی مضریت در ایجاد انجمن ها، بنیادها، و سد رشد فرهنگ و هنر می شوند. اینگونه اشخاص فقط در خدمت طبقه خود و سرمایه داران اند.
برای رشد و انکشاف موسیقی ایجاد و تأسیس همچو دیپارتمنت موسیقی در فاکولته هنرها و انستیتوت موسیقی کاریست عالی و اما زیادتر مسؤلیت وزارت اطلاعات و فرهنگ و وزارت معارف دارد. برای پیشرفت موسیقی ضرورت به تربیه جوانان است که باید مکاتب موسیقی را در مرکز ولایات چون هرات، قندهار، مزارشریف و قندوز ایجاد کنند و شاگردان مکتب موسیقی اساسات اصول و قواعد ابتدایی موسیقی خواه شرقی یا غربی از همانجا آغاز کنند. و بعداً در سطح عالی در فاکولته تحصیلات خود را ادامه بدهند. اما من خودم در فاکولتۀ هنرها بودم، که استادان بخش شرقی درس های موسیقی را که از آلات موسیقی مختلف بود از ابتدا و مثل نو آموز شروع میکردند.
مقامات وزارت معارف ازین مسایل هنری بسیار بدور است چنانچه چند سال قبل باید کتاب سرود و موسیقی اوزبیکی تکمیل میشد، اما مقامات وزارت معارف قصداً و عمداً به فراموشی سپرده و تصور نخواهیم کرد که مکتب موسیقی در ولایت مثل هرات که مرکز فرهنگی قدیمی دارد با جمعیت زیاد وزارت معارف در آنجا ایجاد کند.
در تشکیل اطلاعات و فرهنگ شهر شبرغان سه هنرمند قبلاً موجود بوده و وزارت اطلاعات فرهنگ این بخش موسیقی را از تشکیل خود حذف کرده پس چگونه میتوان هنر موسیقی را انکشاف داد؟ به عوض اینکه تشکیلات وسعت پیدا کند از بین برده میشود.
دربارۀ برنامه های اوزبیکی تلویزیون ها، بعض تلویزیون ها با وقت کم و کارکنان کم بسیار به مشکل میتوانند برنامه ها را آماده کنند. بخاطریکه با تشکیل کم و بودجه کم، بدون وسایل تخنیکی بسیار مشکل خواهد بود، که برنامه ها آماده شود. بجر اینکه برنامه ها را عادی بدون فلم و عکس ها و مدارک تهیه و نشر نمایند. برنامه های تلویزیونی به اشخاص مسلکی و وارد در رشته ضرورت دارد و هم دولت باید بودجۀ کافی، وسایل تخنیکی و تشکیلات آنرا وسعت ببخشد. تا در صورت اضافه شدن وقت برنامه ها کدام مشکلی را نخواهند دید.
در بعضی از تلویزیونها آهنگها در برنامۀ موسیقی شان به نشر می رسد که آهنگ بی سور و بی لَی و حتی شعر را آواز خوان غلط ادا کرده است. به اینگونه پروگرامها جوانان با احساس و پُر مسؤلیت تفویض گردد تا به شوق و ذوق برنامه سازی کنند، نه اشخاص که فقط بدون تکلیف چند پارچه موسیقی را انتخاب و به نشر می رسانند.
جشنواره هایی که از طرف بنیاد بیات که توسط تلویزیون آریانای کابل برگذار میگردد واقعاً کار نیک و عالی است. جهت احیاء و رشد استعداد جوانان و هنرمندان بوده، اینگونه جشنواره های موسیقی در تمام دنیا بخصوص کشورهای غربی به گونه های مختلف دایر شده و جوایز اعطا میگردد و باید جشنواره های موسیقی بنیاد بیات یک بخش از جشنوارۀ خود را برای ملیت ها اختصاص بدهند تا برای تشویق و علاقمند ساختن هنرمندان ارج ناک باشد.
چنانچه جشنواره که در کشور هالند از طرف تلویزیون آریانای کابل برگذار گردیده بود، خواستم اشتراک کنم و با یکی از مسؤلین تلویزیون آریانای کابل تماس گرفتم و برای ایشان گفتم چه خوبست اگر از مقام خوانان و هنرمندان اوزبیک درین جشنواره یادآوری و قدردانی صورت بگیرد و هم گفتم برای ایشان منهم میتوانم دعوت شوم درین جشنواره! و بعد محترم از بابت ویزۀ من پرسید و اظهار داشتم من مشکل ویزه در اروپا ندارم. بعد از اینکه آدرس و تیلفون مرا گرفتند. فرمودند خودم بعداً با شما تماس میگیرم. مدت یک هفته سپری گردید و محترم تماسی نگرفتند و منتظر ماندم تا خودم جهت معلوم کردن موضوع با ایشان در تماس شدم بعد از پرسش احوال فرمودند: آنهایی درین جشنواره اشتراک میکنند که باید یک اثر هنری خود را کاندید نمایند و اگر شما کدام اثری دارید، میتوانید اشتراک کنید و در غیر آن نمیتوانید. اظهار داشتم من اثری هنری ندارم و اگر دعوت میکنید غرض اشتراک در جشنواره میتوانم در قطار دیگر هنرمندان بیایم و دیداری با دوستان و هنرمندان خود داشته باشم و دوباره فرمودند اگر اثر هنری داشته باشید میتوانید اشتراک کنید.
من دیده ام که بسیار کسانی که اشتراک کرده اند و دعوت شده اند اصلاً به موسیقی هیچ ارتباط نداشته اند و هم اشخاصی را خبر دارم که برای کسانی کارت دعوت فرستاده اند، که اصلاً نیامدند و از صحبت و گفتار شان چنین معلوم میشد یا نخواستند و یا نتوانستند از حقوق و صلاحیت خود استفاده کنند. البته قابل ذکر است که من مخالفتی با دعوت شده گان ندارم و حق دارند همه اشتراک کنند اما این کمیسیون ها و هیأت مسؤول دایرکننده گان جشنواره ها همه جانب را در نظر بگیرند. نشود همیشه همان اشخاص قراردادی و یا هرکس را دلش خواست دعوت نماید با اینگونه حرکتها مشکلات انتقاد ها پیدا خواهد شد.
مسؤلین تلویزیون طلوع برای جستجوی استعدادهای جوانان برنامه ستارۀ افغان چندین سال برگذار میکند که اینگونه برنامه ها چند ماه دوام میکند و مردم و علاقمندان آن بی صبرانه منتظر بخش بخش نتایج و برنده گان آخری اند تا جوانان با استعداد برای بدست آوردن جایزه مقام سعی و تلاش خود را انجام دهند و مردم هم به گونه های مختلف خواه علاقمندی صدا و مسأله های از نگاه سمتی زبانی به اشکال گوناگون رأی خود را به آوازخوانان می دهند، اما قضاوت مردم که شاید از نگاه موسیقی یک پارچه آهنگ چه چیزها را ضرورت مهم داشته باشد، شاید کم بدانند اما داوران و آگاهان دقیق تر در هنر موسیقی که وارد اند قضاوت میکنند و طرفی دیگر در یک پارچه موسیقی امر مهم، سور و لَی، شعر و آواز آن است.
در برنامه ستاره افغان تلویزیون طلوع همه جوانان آواز خوان خوب درخشیدند و جوان با استعداد محترم اندیشور تا آخرین مرحله سعی و تلاش خوب نمود و آفرین به جرئت او و غرور او که اینهم یک مؤفقیت بزرگ است و برایش تبریک گفته در آینده برای رشد هنرش بیشتر زحمت بخرچ دهد. و دیدیم حاکمان در بخش های مختلف مداخله میکنند و اصلاً در کشورهای اروپایی و مخصوصاً هندوستان که سالها قبل می گفتند اصلاً دولت مداخله در هنر موسیقی نمی کند. این گونه موضوع تلویزیون طلوع را از بابت نتایج ستاره افغان زیر سوال میبرد.
نظر آخر من بسیاری آوازخوانان اوزبیک و یا شاعران یا نویسنده گان یا جراید این ها نسبت مشکلات اقتصادی نمیتوانند آهنگهای خود را ثبت استدیو ها و یا آنرا ویدویو کلیپ بسازند و هم آثار شان را شاعران و نویسنده گان چاپ نمایند. باید سرمایه داران، بنیادها و تشکیلات های فرهنگی کمک های مادی نمایند.
زیاده آواز خوانان در ثبت آهنگهای شان عجله بخرچ داده و و هست بود اقتصادی خود را در ثبت ویدوی کلیپ مصرف میکنند اما در آهنگها نواقص دیده میشود فقط توجه به ویدیو کلیپ آن استند و همانقدر که زحمت میکشند باید چیزیکه برای همیش باقی می ماند باید یک اثر ناب و بدون نواقص باشد. مثل که یک پارچه آهنگ کمپوز شده، به مثل یک عروسی است که شعر و آواز آن عروس باشد و نغمۀ آهنگ، آرایش زیور فیش عروس باشد زیبایی را دو چندان میکند. پس یک پارچه موسیقی چقدر با ارکستر زیبا و مقبول میشود. در سالهای بسیار قبل اصلاً آواز خوانان در فکر آهنگهای شوخ و مست نبودند و فعلاً همه آواز خوانان کوشش بر این اند که آهنگ مست قطغنی باشد. شاید تقاضای زمان اینرا ایجاب کند. با این همه زحمت که در یک پارچه موسیقی انجام می دهند دیده شده تخنیکر ها گاهی چون موسیقی نمی دانند در ثبت ها تک نوازی آله موسیقی شنیده نمی شود یا اینکه شعر و صدا ضعیف است و یا ثبت دلخراش است.
دو نمونه از کار های میناتوری شفیع جان عظیمی
برگرفته شده از سایت انجمن فرهنگی بابر
نشرات ما در فضای مجازی
محبوب القلوب، تعلیمی، تربیتی و سرگرمی
قاری عظیمی، شرح زندگانی و دیوان مکمل
یولدوزلر، شرح زندگانی شعرای اوزبیک
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی فیس بوک
استاد ملا تاج محمد سرپلی، درفیس بوک
بیناد اجتماعی و فرهنگی بیانی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
بازی های عامیانۀ اوزبیکان جوزجان، یارقین
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
هـنـر هـمـانـند شعر و ادبیات تراویدۀ ذوق و استعداد زیبایی شناختی انسان و نماد احساس و انـدیشـه های ظریف و تلطیف شدۀ اوست. انـسان نـه تنـهـا بـا ایـجاد و ابـداع پـدیـده هـای هـنـری ذوق و سلیقۀ زیبایی شـنـاخـتـی خـود را اقـنــاع و رشد مـیـدهـد، بـلـكـه درد ها و نیاز های روانی و حسّی خـود را نیز از راه شنیدن یا دیدن آن تسكین می دهد و بر طرف مـیـكـند. از هـمـیـن رو، تـا انسان بوده و هست، هنر با او هـمـراه است و مانند همه نماد های گونه گون فرهنگ بشری یكجا با نسلهای آدمــی پـویـه تـاریـخ را در نـور دیــده، فـراز و فرود هـای تـحــول و دگـرگـونـــی هــا را پذیرا شده است. ا
سـیـد کـبـیـر کمـال رحـمـتلی استاد غفار کـمـال نـیـنگ اوغلی دیر. سید کبیر نینگ قـولاغــی بـالــهلـیـگـیـدن دوتـار نــوالری و کلاسـیـک آهـنـگلـر بیلن تانیش. آتهسی رحـمـتـلـی اسـتـاد غـفار کمال افغانستان نـیـنـگ مـشـهـور کـلاسیـک خوانندهلریدن بیری بـولـگن. سـیـد کـبیر ایندی رحمتلی آتـهسی نیـنگ ایزینی ایزلب بارماقده دیر. اوزیـنـی ایتـیشیچه: «اوزبیک خلقی نینگ اصل مـوسیقیسی دوتار دیر و مین دوتار بـیـلـن ذوقـلـنـهمـن. کـلاسـیک موزیکلر و فـلـکـلـوریـک قـوشـیقلرنی هم اوقویهمن. الـبـتـه بـرچـهسـیـنـی اوز رحـمـتلی آتهم، استاد غفار کمال دن اورگهنگنمن». سـید کبیر اوزبیکستانلیک... ا
ضیاء خواجه منصوری افغانستانده خلقلر دوستلـیـگـی اوچـون فعال خذمت قیلگن اوسـتـاذ صنعتکارلریدن دیر. او ۱۹۲۰ نچی میـلادی ییلده تاشکند شهریده توغیلدی. بـاشـلـنـغـیچ تعلیمنی توگهتیب، موسیقه کـورسـیـنی هم عین شو ییرده توگهتدی. بــو کـورسـده دوتـار و سـیـتــار چَلـیشنی اورگـَنـدی. مـیلادی ۱۹۲۹-۱۹۳۰ ییـلـلـرده فـاریـاب، مزارشریف، سونگره کابلده عمر کـیـچـیـردی. صنـعـتـکار افـغـانـسـتــــانده اسـتـقـامـت قـیـلـهیـاتگن اوزبیک، ترکمن، تـاجیک، پشتون و هزارهلرنینگ، اینیقسه، یـاشلـرنـیـنـگ ارداقـلـی صحـبـتــداشی و صـمـیـمـی دوسـتی ایدی. منصوری نینگ افغانستان اوزبیکلری تیلی و... ا
كـیـمـگـه بـاریـب ایـتـه یـن... ایـن ترانه ی زیـبـا را شـاعر گرامی شهباز ایرج ساخته اسـت و فـرهـاد دریـا هـم خـیلی زیبا اجرا كـرده است. زیـبـایـی این آهنگ از دیدگاه مـن دو مسـئلـه ی مهم دارد یكی این كه فـرهـاد دریـا از مــحــدود خــوانـنــده هـای افـغـانـسـتـان اسـت. كـه در اجرای آهنگ هـای اوزبـیكی مشكل لهجه ندارد و ترانه را خـیـلـی بـه زیـبـایی اجرا می كند و حتا فـكـر كـنم شاید شاعر آن حظ ببرد و كیف كـند و زیبایی دیگری كه آهنگ دارد او این است كـه تـرانـه ی اوزبـیـكـی در چـوكـات موسـیـقـی فارسی اجرا شده اون هم در سـاختار آهنگ های فرهاد دریا، و ترانه ی این آهنگ هم خیلی ساده... ا
دانش اندوزی و فـراگـیــری فـنــون ادبی و هـنــری از ســجـایـــای بــرازنــدۀ کسانی مـحـسـوب میگردد که دارای ذوق سلـیـم و صاحب دیـد وسیـع بـاشـنـد. مـردم ادب پـرور انــدخــوی همـانـند دیگر شیفته گان سرود و سخن از روزگاران قدیم تا امروز با ایــن روحــیــه آمــیـزش یـافـته، در پرورش گلبرگ هــای نـفـیـس ادب و هـنـر از خـود سلایق ویــژه یی نشان داده اند. منجمله گــرایـش مـهـر ورزانــۀ شـان در آمـوزش و گسترش هـنـر ظـریف موسیقی کلاسیک (نــوا هــای قــدیـمه به خصوص اوزبیکی) شــایـان یــاد کــرد اسـت. هـنـر دوسـتان در مــحــافــل هـنـری به نوا های روح نواز رامشگران با اشتیاق... ا
قـرنها پیش جوگیها در سفر های بدون مــرز شان به افغانستان آمدند. هیچ کس نمیدانـد دقـیـقاً چـه وقـت؟ یـا چطور؟ اما همه میگویـنـد کـه آنـها سالها پیش به این مـمـلــکــت آمــدهانــد. هــیــچ کـــس نمیدانـسـت، آنـهـا کـجا میخوابند؟ کجا بـچـههـایـشـان را بـه دنـیا میآورند و کجا بـا همدیـگر جمع میشوند؟ اما آنها بودند کـه هـمـیـشـه اولـیـن و تازهترین خبرها و کشفهـای دنیا را یا حداقل خبر کشفها را برای مردم افغانستان میآوردهاند. مثل مسافران جادویی که خبرهای ســرزمـین های راز و رویا و جـادو را بـــا خــود حـمـل مــیکــردهانــد. شــایـد آنـهـا در ابــــتـــدا خیمههایی همراه داشتهاند... ا
در یـکـی از کـوچـه ها، در قریۀ دور افتاده در جوی زندان ولایت سمنگان، آواز خوش تــارهـا، صــدای آرام و متین چکش سبک بر روی چـوب تــراش خـــورده بــا صـــدای خـش خـش دسـتـان گــره بـسـتـۀ استاد مـحمد قل هفتاد ساله، موسیقی زندگی را تشـکـیـل مـی دهـد. دنبوره ها، در کنار دیــوار کـاه گـلـی کارگاه استاد محمد قل، صـف کـشـیـده انـد و انـتظار می کشند تا اسـتـاد، تارها را بر شانه های شان ببندد و آنـهـا نـیـز بـا شـور فـراوان، پـس از آشنا شـدن بـا سـر انـگشتان نوازندگان، بنالند. این روزها استاد محمد قل دنبوره ساز، به گفـتـۀ خـودش وقت سرخاریدن ندارد و به قول معروف دست به دستش... ا
اوشبو طریقت، عرفانی و فـلـسفی تفکر ایگـه سـی، «مـولـوی»، «مولانا» و عادی خـلـق ایچیده «ملای روم» لقب لری بیلن شهـرت قـازانگن بویوک شاعر جلال الدین محمد بـن بهـاؤالـدیـن ولد نامیگه منسوب دیر. تـورکـیه لیک ییریک تصوفشناس عالم مـرمـره اونیویرسیتی الهیات فاکولته سی نـیـنـگ اسـتـادی دوکتور سلجوق ایرآیدین «تـصـوف و طـریـقت لر» ناملی کتابیده، او نـیـنـگ آتـه سـی حقـیـده قـویـیده گیدیک مـعـلـومـات بـیـره دی: «سـلـطـان الـعـلما لـقـبـی بـیـلن تنیلگن محمد بهاؤالدین ولد بـن حـسـیـن البکری بلخ شهریده دنیا گه کـیـلـدی. آنـه سـی، خــراسان پادشاهی علاؤالدوله خوارزمشاه نینگ... ا
وطــن عـزیـز مـا یـك كـشور كاملاً سنتی است كه هنوز هم با تـسلط كـامـل عـلـم و تـكـنـالــوژی و ارتـبــاطــــات جــهـانی در جــهـــان و كـشــور هـای هـمــسایــه، در بــســیــاری از نـقـاط دور از مركز بـه جای قانون و حتـی گاهی به جای شرعیت نيز سنت ها و عرف و عادت ها بر سرنوشـت انـسـانهای جامعۀ ما حكم میكند. تغـیـیـر باورها و سنت هـا بسیار دشوار و زمانگیر است. از هـمـیـن جـهـت نـمی تـوان آنهـا را بـه زور تغییر داد یا با فـشار حركت آن را بـه سـوی زمـانوی شدن، جهانی شدن و قـانـونـی شـدن سرعت بخشید. تـفـكـر و دیــد جــامـعـۀ مـا نسبت بـه مـوسـیـقـی نیز از باورها و سنت های مردم... ا
بــابــه قِــران هـنـرمـنـد آواره و درویـشـی از ولـسـوالـی خُـلم (تـاشقرغان) بود. نام اصلی اش عـبـدالـغفار فرزند سلطان بود. او در سال ۱۲۸۹ خـورشـیـدی در گــذر ده حــسن ولـســوالــی تــاشــقـرغان ولایت ســمـنـگـان پــا بـه جـهــان هـــســــــتی گـذاشـت. بـابـه قِـران از آوان کــودکـی به خـوانـدن آهـنگ های محلی آغاز نمود. در سـن دوازده سـالـگـی نـزد مـرحوم محمد حـکـیـم تـنـبـور نـواز بـه نــواخــتــن دنبوره پـرداخـت. او پـس از ســـال هـا تــوانست پـول نـاچـیـز را جـمع کند تا اینکه توانست دنـبـورهای بــرای خــود خـریـداری کند. در ولسـوالــی تــاشــقـرغان به جز بابه قِران کسـی دیگری نبود که در محافل خوشی آهنگ بسراید... ا
محمد جان ولد بدل مشهـور بـه بـنـگیـچه تــاشــقـرغــانــی در سال 1307 هــجـری شمـسی در گــــذر ایــش مـحـمــد بـیـک نـاحـیـۀ اول شهـــر تـــاشــقــرغـان مـرکـز ولـسوالــی خـُلــم در یک خانـوادۀ هنرمند تــولــد شده است. پــدرش بـه اسم بـدل مشهــور بــه بــدل مـست تـاشـقـرغـانی بــوده بـه نـواختن دمبوره مهارت داشـتـه، بـنـگـیـچـه پـدرش را درسن 2 سـالـگی از دست داده تـحـت تـربـیــۀ مــادرش قـــرار گـرفـت. در سـن خــورد سالـی نزد مـلای مـحـله به فرا گیری دروس دینی پرداخته، کـتـب مـتـداولـه را الــی پـنـجﮔــﻧـﺞ، قـرآن کـریـم، غـیـاثـی و دیــوان حـــافــظ تــمـام نــمــــوده در ســـــال 1329 هــــجــــــری شمسی بـه خدمت عسکری... ا