اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک
قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان
بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین
اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش
یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق
اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی
حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت
آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین
آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی
اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش
ابزار های ضروری برای سایت و وبلاگ
آلتین فلم، اوزبیکلرنینگ افتخاری
گلزمین وفا، اشعار سید محمد دروگر
باله لر، آیدین مالمو مدنی نهادی
امیر علیشیر نوایی، مکمل اثرلری
برگردان الفبای کریل به الفبای عربی
پیوند های مهم
افـغـانستانده تورک- اوزبیک خلقی نهایت ده ستم کـورگـن ایـل- اولــوس. بــو ایــل- اولـــوس قـنـچـه هـم اوزاق تــاریـــخــــی اوتـمـیـشـگه ایگـه بـولـیـب بابا- اجدادلری کتـتـه خـان و خاقانـلیـکـلر قـوریب، دواریـغ ســـوریـب کـیـــلـگـن بــولـسهلـــر هـــم، قـالــهویـرسـه اولـر سونگـی بـیـر- ایکـّـی عصـر مـابـیـنـیـده اوشـبـو چـیـگـرهلـــــرده قـیـینـاق و قیـیـنـچـیـلیـکـلر آستیده حیات کیچیریب، شو بــاعـث مـدنـی- تـاریـخی، تیل و ادبیاتلری ایـزیلیب- یینچیلیب کیلگن خـلـق. اوشـبـو خـلــق نـیـنـگ محکـومیت تاریخی هنوزگچه هم سونگی ایکّی عصر آرهسـیـده کـورگـن نـقـصـانـلـرنـی بـرطرف قیلیشگه امکانیت تاپهآلمهگن... ا
نـویـسـنـده گــان، شــاعـران و هنرمنـدان منـسـوب بـه مـلـیـت هـائـیـکـــه در وطـن عـــزیــز مــا زنــدهگـی دارنـــد، بـخـصـوص مـلـیت اوزبـیـک قـرن های متمادی بخاطر غنامندی فـرهـنگ مـان آثـار زیـادی ایـجـاد کرده اند و از آنها به میراث رسیده، نـسـل به نسل مورد استفـاده قـرار گرفته است. ایـن واضــح اسـت آنـهـا بــخـاطــر رشـد و انـکـشـاف هـنـر سهـم خـــود را ادا کــرده انــد. امـروز بـسیـاری از هـنـرمـندان مـا را مـی شنـاسـنـد، امــا دربـــاره زنـدهگـی و فـعـالیت هـای آنهـا مـعـلــومــات نــدارنـد. شـفـیـع عـظـیـمـی یـکـی ازیــن چــهـــره های شناخته شده است... ا
فرهنگ و معارف بشری را که آیینـۀ تـمـام نـمـای هـســتی اجـتـمـاعـی گـفـتـه اند، مـحـصــول فـعـالـیـت هـای مادّی و معنوی انسان از بدو پیدایش تـا کـنـون می باشد. رشـد و رونـق آن نـه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تکامل جوامــع بـشــری بـوده، بلکه صیقل گـر روح و روان افـراد جامعه نیز می باشد. هنــر مـوسیـقی کـه جُــزئــی از فـرهـنـگ بـشری مـی بـاشـد، هـمــواره بـــــا روح و عواطــف انـسـانی سـر و کـار داشـتـه، در نــوازش آن نـقـش بـس مـهـم دارد، هـنــر موسیقی یکی از مُبرم تریـن نـیـازمـنـدی هــای انـسـانــی بـوده و بــا سـرشـــت و ســرنـوشـت انـسـان پـیـونـد ناگسستنی دارد... ا
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
هنر همانند شعر و ادبیات تراویدۀ ذوق و استعداد زیبایی شناختی انسان و نماد احسـاس و اندیشه های ظریف و تلـطـیـف شـدۀ اوسـت. انـسـان نـه تـنـهـا با ایجاد و ابداع پدیده های هنری ذوق و سلیقۀ زیبایی شناختی خود را اقناع و رشد مـی دهد، بلكه دردها و نیاز های روانی و حسّی خود را نیز از راه شنیدن یا دیدن آن تسكیـن می دهد و بر طرف می كند. از همین رو، تا انسان بوده و هست، هنر با او همراه است و مانند همـه نـمـاد هـای گـونه گون فرهنگ بشری یكجا با نسلهای آدمی پویه تاریخ را در نور دیده، فراز و فرودهای تحول و دگرگونیها را پذیرا شده است.
و اما، در این نبشته سخن از هنر موسیقی است. چنانكه معلوم است، هر ملت و مردمی از خود میراث و گنجینۀ بزرگ و ارزشمند هنر موسیقی را دارد. از جمله مردم اوزبیك نیز در گنجینۀ بیش بهای فرهنگ دیرین سال خود، گنج شایگان موسیقی را دارد كه از نیاكان هنرمند، هنردوست و هنرپرور آنها نسل به نسل تا امروز رسیده است.
موسیقی هر ملت، از جمله موسیقی مردم اوزبیك از دو بخش بزرگ تشكیل یافته است:
1- موسیقی فولكلوری یا مردمی و یا عامیانه.
2- موسیقی كسبی یا رسمی.
در این نبشته، آنگونه كه عنوان آن نیز نشان می دهد، ما فقط گفتنیهایی كوتاه و فشرده پیرامون چگونهگی موسیقی فولكلوری مردم اوزبیك و شماری از ویژگیهای آن خواهیم داشت، و در مورد دسته دوم عجالتاً حرفی نمی زنیم.
موسیقی فولكلوری مانند دیگر نمونه های فولكلور مردم از لحاظ زمانی پیش از موسیقی كسبی در میان مردم پدید آمده، شعر و آهنگهای آن از سوی مردم عوام ایجاد شده است و چنانكه می دانیم، ایجاد كنندۀ آنها اكثر مشخص نمیباشد.
دیرین سالی، تنوع محتوا، سادهگی، روانی، اصالت، و ریتمهای سیال و روان آهنگهای فولكلوری از ویژهگیها و مشخصات مهم و برجسته موسیقی فولكلوری می باشد. این آهنگها در درازای زمان و در پرتو مهارتها و استعداد های مبتكرانۀ مردم صیقل و پالایش یافته، همانند الماسها و مروارید های تراش خورده در ابعاد كثیرۀ خود طیفهای رنگین و دل انگیزی از آواها، نواها و سازها را بازتاب می دهد.
موسیقی مردم اوزبیك از نقطه نظر مضمون و محتوا، اسلوب و مهارتهای بدیع اجرایی ممتاز و برازنده بوده، آیینه تمام نمای زندهگی مادی و معنوی، به ویژه حیات روستایی، دهقانی، مالداری، صنایع دستی محسوب میگردد.
در موسیقی فولكلوری مردم اوزبیك آلات موسیقی چون دنبوره، غیژك، زیربغلی، تاسك، زنگ، قوبوز (قيل قۉبیز)، نی، دایره و چنگ (قۉبيز) جای نمایانی دارد. این آلات با امكانات غنی تصویری و رنگینی انواع خود نیز برجستگی دارد. این آلات موسیقی در آهنگها و سروده های فولكلوری اوزبیكها به گونۀ جمعی دوگانه، سه گانه و بیشتر از آن و یا تكنوازی به كار برده می شود. باید گفت كه، در برخی از سرودها و آهنگهای فولكلوری نواها و ترنمهای موسیقیایی بدون كاربرد آلات موسیقی اجرا می شوند.
ژانرهای موسیقی فولكلوری اوزبیكی از نقطه نظر ویژهگیهای محتوایی و نحوۀ اجرای خود به دو دستۀ بزرگ تقسیم می شود:
دسته یكم، آن ژانر یا گونه های موسیقی اند كه در زمان خاص و وضعیت معین اجرا شده، عمومی نمی باشند. آهنگها و سرود های این دسته موسیقی عموماً مربوط به انواع مراسم و عنعنات، جریان كار و تولید و نظایر آن بوده، فقط در زمان برگزاری و اجرای آنها اجرا می شوند؛ به گونۀ مثال: سرود های «یار- یار»، «اولنگ» در مراسم عروسی؛ «ییغی»، «اَیتیم»یا «شاه حسین» در هنگام عزاداری؛ «آلاهی» و «یازی» در هنگام كشت و خرمن كوبی؛ «هوشّیم» یا «هوش - هوش» هنگام دوشیدن شیر یا «اَّله» وقت خوابانيدن كودك خوانده شده، در زمان دیگر ترنم نمیشوند.
همچنان، در موسیقی فولكلوری اوزبیكی نمونه هایی در مورد طلب باران، رمضان وغیره نیز وجود دارد. اینگونه سرودها با صوت، آهنگ و ریتمهای خاص، ولی بدون آلات موسیقی اجرا می-شوند.
دستۀ دوم، آن گونه های آهنگها و سرود های موسیقی اند كه تابع زمان و شرایط ویژه و مشخص نیستند و در همه جا و در هر زمانی می توانند اجرا شوند. در این دسته انواع قوشیقها، تیرمه ها، یلّه ها، اشوله ها و همه آهنگها و سرود های مشابه آنها شامل است.
این دسته موسیقی نیز از نگاه ویژهگیهای محتوایی، ساختار موسیقیایی، اصول و شیوه های اجرایی خود باز هم به ژانر ها و شاخه های فرعی دیگر تقسیم میشوند. هر یك از ژانرها و نوعهای مربوط به این دسته با تم، ریتم و موضوعات كثیرالابعاد و متنوع خود مشخص میشوند؛ به گونۀ مثال، تنها اگر «قوشیق» را در نظر بگیریم، قوشیقها خود دارای طیف رنگین محتوایی چون عشقی، تاریخی، هجوی، اجتماعی وغیره بوده، كه این همه مضمون متنوع و مختلف در ساختار میلودیك و شعری معین هر یك از ژانر ها محدود می باشد. قوشیقها عموماً توسط مردان، زنان، جوانان، نوجوانان و كودكان اجرا میشوند.
باید گفت، كه برخی از سرود ها مانند: «ییغی»، «اَیتیم»، «ای شاه حسین»، «هوشّیم»، «اَلّه»، «اولنگ»، «یار- یار»، نيز سرود های داستان «طاهر و زهره»، «یازی- زیبا» كاملاً زنانه بوده، فقط توسط زنان و دختران خوانده یا اجرا می شود. در حالی كه سرود های «رمضانی» یا «ربّ من» (در گذشته در اندخوی زنان نيز ميخوانده اند، كه استثنا بوده و اكنون در آنجا نيز متروك شده است)، «طلب باران»، «آلاهی»، «توره»، «بای جوره»، «گله باغ»، «مكهيليك»، «قيصاري»، «قتغني» وغیره ویژۀ مردان بوده، فقط توسط مردان و پسران خوانده و اجرا می شود.
در این میان برخی از سرود ها مانند: یار- یار، اولنگ، رمضانی، طلب باران به گونه گروهی یا جمعی اجرا گردیده، شمار دیگر چون: هوشّیم، اَلّه، آلاهی و بیشتر اَیتیمها (به استثنای «ای شاه حسین») به گونۀ تك آوازی اجرا می شوند. همچنین، بسیاری از سرود های یاد شده در بالا بدون كاربرد آلات موسیقی اجرا می شوند.
در برخی از آهنگهای شاد رقصی، رقاص با مهارت صدای قاشقها یا پیاله ها و گاهی هم سنگهای كوچك را با انگشتان هنر آفرین خود با آهنگ دف و چنگ و آواز خواننده جور و هماهنگ می سازد. اینگونه رقصها را «قاشق بازی» و «پیاله بازی» می گویند و ویژۀ زنان و دوشیزگان این فن است و هركس از عهدۀ اجرای آن برآمده نمی تواند.
در رقص و سرود «قاشقبازی» و «پیاله بازی» رقاص در لای انگشتان هردو دست خود دو- دو و گاهی بیشتر قاشق ها را بگونه ای می گیرد، كه قسمت دستۀ قاشقها در پشت دستها و قسمت اصلی قاشقها در میان كف دستهایش قرار می گیرد. در این حال قاشقها به پشت هم در تماس بوده، با حركت انگشتان به هم می خورند و تولید صدا می كنند. رقاص این كار را طوری با مهارت اجرا می كند، كه صدای موزون برخورد قاشقها با ریتم آهنگ دف و چنگ نوازنده ها كاملاً هماهنگ و منطبق می شود. در این جریان، حركات و اهتزازات موزون پاها، دستها، چشمها، ابروها و در مجموع تمام نقاط بدن رقاص با ریتم دف، چنگ، قاشق ها، پیاله ها یا سنگ ها بطرز جالب و خوشایندی تركیب و هماهنگی می یابد و به آهنگ، سرود و رقص زیبایی هنرمندانه و دلكشی می بخشد.
یكی از مهمترین و ارزشمندترین ژانر موسیقی فولكلوری مردم اوزبیك را آهنگهای داستانهای حماسی و رزمی تشكیل میدهد. این بخش آهنگها توسط هر خواننده یا آوازخوانی نمی تواند اجرا گردد. آهنگهای حمّاسی از اجراكننده نه تنها مهارت اجرایی از نگاه صوت و ریتم می طلبد، بلكه استعداد عالی شاعرانه، اسلوب اجرایی و حافظه نیرومند بیان را نیز لازم دارد.
آهنگهای حماسی اوزبیكی بیان كنندۀ قهرمانیها، دلاوریها، روح سلحشوری، میهن پرستی، آزادیخواهی، عدالت پسندی، عشق، دوستی، صداقت، مردانگی و عیاری بوده، دنائت، رذالت، خیانت، اسارت، بزدلی و بیداد و بیدادگر، خاینان و نامردان را مورد نكوهش قرار می دهد. در میان مردم این گونه هنرمند ها بنام «بخشی» و گاهی هم «شاعر» یاد می شوند. واژۀ «شاعر» به این هنرمندان از آن رو اطلاق می شود، كه بسیاری از این هنرمندان زبردست و با استعداد در جریان سرایش داستانها، خود نیز ابیات و پرداختهای شعری تازه ای را برای آرایه و هرچه بیشتر جالب شدن و غنی گردیدن اثر، فی البدیهه میگویند؛ به گونۀ مثال، به روایت شادروان استاد قاری محمد عظیم عظیمی به نگارنده، یكی از استادان این عرصه بنام «شكور بخشی» (در اواخر سدۀ سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری در سرپل زندگی داشته است.) در داستان رزمی و حماسی اۉزبیكان (توركان) توصیف اسپ گور اوغلی، ابزار، هوشیاری، زیركی، سرعت، وفاداری، نیرومندی و بلاخره آماده كردن و آوردن او نزد گور اوغلی را فقط یك شب تمام می سروده است. طبیعی است كه چنین كار شگفتی انگيز از عهدۀ هر هنرمند بخشی پوره نیست و تنها استادان بزرگ و داهی این عرصه مانند «شكور بخشی» میتوانند چنان مهارت اعجاب انگیز از خود به منصۀ ظهور برسانند.
در واقع هنرمندان داستانهای حمّاسی و رزمی تنها اجرا كنندۀ محض و سادۀ این آثار نبوده، بلكه خود نیز با برخورداری از استعداد عالی شاعری و سخنسرایی خدا داد، بخشها و پارچه های نوی را در داستانهای استادان پیشین می افزایند و حتی برخی از آنان داستانهای تازه ای از وقایع یا رویداد های زمان زندگی خود پدید می آورند. از همین سبب، سرود های (داستانی) حماسی و رزمی مردم اوزبیك در درازای زمانه ها با دگرگونی شرایط زندگی مردم نه تنها از لحاظ شكل، بلكه از نگاه محتوا و مضمون خود نیز دستخوش تغییر و تحولات مناسب و مقتضی شده و می شود.
گفتنی است كه، این امر از یكسو موجب پیدایی وریانت های تازه برای داستان مشخص میگردد. چنانكه تنها داستان «گور اوغلی» دارای چندین وریانت در میان توركان افغانستان و بیش از پنجاه وریانت در میان مردمان توركي جهان دارد. از سوی دیگر «بخشی» ها داستانهای جدیدی از رویداد ها و سیما های تاریخی زمان خود پدید می آورند. چنانكه، در صد سال اخیر داستانها و سرود های تازه ای در زمینه های رویداد های سیاسی، نظامی، اجتماعی و عشقی از سوی هنرمندان مردمی ایجاد شده است، كه داستانهایی در مورد كاررواییها و شخصیت سیما هایی مانند: توره، بای جوره، اكیرخان (دلاورخان)، دولت كپتان، جنرال عبدالرشید دوستم و غیره از همین شمار اند.
قدیمتیرین و جالبترین داستانهای حمّاسی مردم اوزبیك «گور اوغلی»، «اواز خان» و «الپامیش» است. باید گفت كه این نوع موسیقی یا آهنگهای داستانی حمّاسی با همین نام و محتوا یا به نامها و محتوای دیگر در میان سایر مردمان میهن ما و كشور های دیگر نیز وجود دارد. همچنان برخی از ژانر ها و گونه های موسیقی فولكلوری اوزبیكی كه در بالا از آنها نام برده شد، عیناً یا قسماً در میان مردمان دیگر، به ویژه مردمان تورك در كشور های دیگر ممكن است وجود داشته باشند. ولی، قدر مسلّم این كه آهنگها، نواها و سرود های موسیقی مردمی هر ملتی با وجود شماری از مشتركات، همانندیها و همگونیها، دارای ناهمگونیها و ویژگیهای محتوایی، شكلی، محلی و ملی خاص خود می باشند. باید گفت، كه داستانهای حماسی فقط از سوی مردان و با همنوایی دنبوره یا قوبیز اجرا می شوند.
یكی از آیینهای بسیار نیكو در موسیقی مردمی اوزبیكی هنر «بدیهه¬گویی» یا «بدیهه سرايی» است. این شیوه بیشتر در ژانر قوشیقها در موضوعات، آهنگها و ریتمهای گوناگون توسط هنرمندان با استعداد اجرا می گردد. در «بدیهه سرايی» دو هنرمند آوازخوان همراه با آلات موسیقی در یك آهنگ و وزن شعری مشترك به نوبت بدیهه سرايی می كنند. شعرها در رابطه به شخصیت و ستایش هنرمندان از سوی یكدیگر، ستایش فضایل كریمانه و مهماندوستانۀ برگزار كنندۀ محفل، برخی از حاضران طرف علاقه آوازخوانان و سایر موضوعات مورد نظر در آهنگ و وزن شعری یگانه گفته می شود. گاهی بدیهه گویی شكل سوال و جواب را اختیار كرده، هر آوازخوان به سوالی كه از سوی طرف مقابل به او راجع شده، پاسخ مناسب می دهد و به تعقیب آن خود نیز سوالی را حواله طرف مقابل خود می كند. معلوم است، كه در این ژانر هنری جالب استعداد شعری، مهارت بدیهه گویی، حاضر جوابی، حضور ذهن و بینش ژرف هنرمند نقش مهمی دارد. در شكل تك خوانی هنرمند به ستایش میزبان، اهل مجلس، اعضای آركستر و مسایل اخلاقی و اجتماعی می پردازد. این سنّت ارزشمند هنری هم اكنون نیز به قوت خود باقیست.
نکتۀ سزاوار یاد كرد دیگر در این موضوع یكی هم جایگاه و اثرمندی سرودها، آهنگها و اوزان شعری موسیقی فولكلوری در شعر و ادبیات نوشتاری است. بسیاری از شاعران بزرگ پیشین چون نوایی، لطفی، بابر، مشرب و دیگران در آثار خود، به ویژه در شعر از چشمه سار زلال موسیقی و سرود های مردمی بهره ها گرفته، درّهای گرانبهای آن را در آرایه های آثار خود به كار برده اند.
چنانكه، نوایی اوزان سرود فولكلوری چندی مانند «چنگه»، «مستزاد»، «عرض واری»، «تويوق» وغيره را شامل عروض شعری نموده، بدین ترتیب اوزان و بحور شعری را از گنجینه سرود های فولكلوری مردمان تورك غنیتر ساخته است.
نوایی با آگاهی ژرف و گسترده از موسیقی فولكلوری از نام، اوزان، ریتمها و آهنگهای مردمی در آثار خود، به ویژه داستانهای «خمسه» استفاده زیادی كرده است. چنانكه در بیت زیر از سرود و رقص ویژه توركی بنام «هی تولوگوم هی تولوم» یاد می كند:
تـورک سـرودی بیله سالیب قـۉلوم
قیلسم ادا هی تولوگوم هی تولوم
همچنین، از سرود و آهنگهای شادیانه توركی (اوزبیكی) به نامهای «یار- یار» و «اولنگ» كه در مراسم عروسی، زنان و دوشیزه گان در پیشگاه عروس در شب زفاف یا هنگام فرستادن دختر به خانۀ شوهر اجرا می نمایند، در تصویر سازی صحنه ها و رویداد های داستانهای «خمسه» اش استفاده كرده است. چنانكه در بیت زیر نوایی از سرود «اولنگ» كه در وزن و آهنگ معروف به «چنگه» است، اینگونه یاد كردی دارد:
مـغـنـی تـوزوب چـنـگـه وزنــیـده چـنـگ
نوا چیك كه هی-هی اۉلنگ جان اۉلنگ
و سرود دیگر فولكلوری «یار- یار» را در وزن همان «چنگه» چنین یاد می كند:
دېسانگ سین كه: جان قرداشیم یار- یار
مـیـن اَیـتـهی كه: مۉنگلوغ باشیم یار- یار
یا:
نـوایـی سـر مـنـزلـیـنـگ چـنـگـه دور
سرودونگ داغـی سور ایلا چنگه دور
ایـالـغـو نـیـچـه یار- یار اولــغــوسـی
مینینگ ییغـلاریم زار زار اۉلـغـوسـی
نوایی این ابیات را با نام، آهنگ و ریتم سرود های مشهور فولكلوری توركی (اوزبیكی) درست در شرح و تصویر سازی مراسم عروسی اسكندر با روشنك و مهرناز، در داستان «سد اسكندری» خمسۀ خود با مهارت استادانه يی می آورد كه، با مضمون و فضای رویداد های داستان كاملاً انطباق و هماهنگی دارد.
گذشته از این، موسیقی و آهنگهای مردمی منبع جوشان الهام، باروری و رشد استعداد های هنرمندان بوده، در این راستا اثرمندی زیادی داشته است. آهنگ¬ها، نواها و سرود های مردمی یا فولكلوری با اصالت ذاتی، روانی و هماهنگی استوار خود با روان و احساس مردم، در شنونده حلاوت و لذت ویژه ای می دهد. این نوع موسیقی و آهنگها را هر زمان و با هر نوع آركستر و از زبان هر آواز خوانی كه بشنویم، همچنان در گوشها خوشایند، لذت بخش، اثرمند و نامكرر است.
بسیاری از هنرمندان مشهور كشور ما و بیشتر آوازخوانان قدر اول جهان نخستین گامهای خود را در جادۀ دشوار گزار هنر موسیقی از همین نقطه آغازیده اند و بالنده گی، شهرت و رنگینی آهنگهای خویش را مرهون گنجینه پُربار موسیقی فولكلوری مردم خود اند.
در فرجام اینكه، شرایط زندگی شهری، تكنالوژی و به ویژه وارد شدن وسایل و دستگاه های تخنیكی مدرن موسیقی و صوتی و هنر موسيقی وارداتی بيگانه در زنده گی مردم و مخصوصاً افزایش فزایندۀ نقش رادیو، رادیو كست، ویدیو و تلویزیون دامنه موسیقی مردمی را با سرعت بیرحمانه يی قهراً از شهرها به روستاها و نقاط دور افتاده می راند. چنانچه امروز در شهرها و حتی در روستا های نزدیك «بخشی» ها كمتر دیده می شوند و مردم هم كمتر از شنیدن داستانهای حماسی و رزمی برخوردار می گردند. و امروز با دریغ شاهد كاهش، متروك شدن و حتی از میان رفتن آیین جلیل «گور اوغلی» خوانی، بخشیها و آله موسیقی ویژه بخشیان به نام «قوبوز» هستیم.
این جریان ناهنجار تنها به كشور و جامعه ما منحصر نیست، بلكه موسیقی مردمی سایر كشورها نیز در معرض تأثیر چنین جریانی قرار دارد. از همین سبب، امروز در بسیاری از كشور ها نهاد های ویژه يی به منظور پاسداری و نگهداشت موسیقی فولكلوری تأسیس شده است. آنها از طریق ایجاد مراكز مطالعاتی و پژوهشی، ایجاد گروهها و دسته های هنری ویژه موسیقی و هنر فولكلوری، دعوت و تشكل هنرمندان این عرصه و حتی آموزش جوانان مستعد توسط استادان و پیشگامان این هنر اصیل مردمی، می كوشند تا این گنجینه بزرگ و ارزشمند را، كه معرف هویت اصیل هنر موسیقی ملی، تاریخ و عنعنات كشور شان است، از دست ندهند.
در كشور عزیز ما هر چند در شهر های بزرگ موسیقی و هنر مردمی در معرض تأثیر و تهدید جریان یاد شده در بالا قرار دارد، ولی هنوز روستاها، دهات و شهرهای كوچك دور افتاده در قلب خویش این درّ گرانبها و امانت جلیل را با خود دارند. لازم است، تا نهاد های فرهنگی و هنری دولتی و غیردولتی مربوط در شناسایی، تقویت و پاسداری این میراث بیش بهای ملی توجه نمایند و از آنها در معرفی هنر اصیل ملی و مردمی خود به جهانیان و علاقمندان استفاده نمایند.
به عنوان پیشنهاد طرح نكات آتی را در زمینه لازم میدانم:
1- نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی برای پاسداری از موسیقی فولكلوری برنامۀ كاری و عملی مشخص طرح و در منصۀ اجرا گذارند؛
2- این نهادها فوند ویژه يی برای اجرای برنامه های عملی خود ایجاد نمایند؛
3- نمونه های موسیقی فولكلوری بگونه های صوتی، تصویری و نوشتاری به شیوه علمیت جمعآوری و ثبت گردد؛
4- آنگونه كه در كشورهای دیگر است، در كشورما نیز بایستی موزیم و آرشیف ویژه آلات و ابزار موسیقی، نمونۀ آهنگها، رقصها (به گونۀ صوتی و تصویری متحرك)، فوتوی استادان و ماهران این گستره تأسیس گردد؛
5- همه ساله فستیوال موسیقی فولكلوری (با نظرداشت تنوع آن در بخشهای جداگانه مانند فستیوال بخشی ها یا قوشیقچی ها، دنبوره نوازان، غيژكنوازان و ... ) دایر گردد؛
6- جوایز ویژه يی برای هنرمندان ممتاز (درجه اول، دوم و سوم) این عرصه به نام استادان گذشته تأسیس و اعطا شود؛
7- كنفرانسها، سمینارها و سمپوزیم های علمی و پژوهشی در رابطه به ابعاد و گستره های گوناگون موسیقی فلكلوری، تجلیل و بزرگداشت استادان گذشته در سطوح مختلف (ملی و بین المللی) از سوی نهادهای فرهنگی و هنری دایر گردد؛
8- برای آموزش و آشنایی با تجارب، كاركردها و دستآوردهای كشورهای دیگر، به ویژه كشورهای همجوار كه دارای ویژه گی های مشترك در زمینه اند، قردادهای همكاری، تبادل تجارب، سفر و بازدید هیئت های هنری و تخصصی، تدویر كنسرتها و مسابقات هنری، كورسهای آموزشی وغیره امضاء گردد؛
9- پژوهشها و تألیفات دانشمندان و پژوهشگران این عرصه به گونۀ كتاب و رساله چاپ شود؛
- مجله ویژه موقوت برای نشر مطالب و كارهای تحقیقاتی این گستره تأسیس شود؛
10- برای معرفی و شناسایی داشته های این هنر، اوستاهای سازنده آلات موسیقی مردمی وغیره رسانه های گروهی به ویژه تلویزیونها برنامه های ویژه ایجاد نمایند؛
11- گروه های موسیقی فولكلوری اقوام مختلف كشور در دسته های جداگانه در مركز و ولایات مربوط تأسیس شود.
نویسنده: محمد حلیم یارقین، برگرفته شده از وبلاگ «بابر ایزیدن»
نشرات ما در فضای مجازی
محبوب القلوب، تعلیمی، تربیتی و سرگرمی
قاری عظیمی، شرح زندگانی و دیوان مکمل
یولدوزلر، شرح زندگانی شعرای اوزبیک
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی فیس بوک
استاد ملا تاج محمد سرپلی، درفیس بوک
بیناد اجتماعی و فرهنگی بیانی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
بازی های عامیانۀ اوزبیکان جوزجان، یارقین
سـیـد کـبـیـر کمـال رحـمـتلی استاد غفار کـمـال نـیـنگ اوغلی دیر. سید کبیر نینگ قـولاغــی بـالــهلـیـگـیـدن دوتـار نــوالری و کلاسـیـک آهـنـگلـر بیلن تانیش. آتهسی رحـمـتـلـی اسـتـاد غـفار کمال افغانستان نـیـنـگ مـشـهـور کـلاسیـک خوانندهلریدن بیری بـولـگن. سـیـد کـبیر ایندی رحمتلی آتـهسی نیـنگ ایزینی ایزلب بارماقده دیر. اوزیـنـی ایتـیشیچه: «اوزبیک خلقی نینگ اصل مـوسیقیسی دوتار دیر و مین دوتار بـیـلـن ذوقـلـنـهمـن. کـلاسـیک موزیکلر و فـلـکـلـوریـک قـوشـیقلرنی هم اوقویهمن. الـبـتـه بـرچـهسـیـنـی اوز رحـمـتلی آتهم، استاد غفار کمال دن اورگهنگنمن». سـید کبیر اوزبیکستانلیک... ا
ضیاء خواجه منصوری افغانستانده خلقلر دوستلـیـگـی اوچـون فعال خذمت قیلگن اوسـتـاذ صنعتکارلریدن دیر. او ۱۹۲۰ نچی میـلادی ییلده تاشکند شهریده توغیلدی. بـاشـلـنـغـیچ تعلیمنی توگهتیب، موسیقه کـورسـیـنی هم عین شو ییرده توگهتدی. بــو کـورسـده دوتـار و سـیـتــار چَلـیشنی اورگـَنـدی. مـیلادی ۱۹۲۹-۱۹۳۰ ییـلـلـرده فـاریـاب، مزارشریف، سونگره کابلده عمر کـیـچـیـردی. صنـعـتـکار افـغـانـسـتــــانده اسـتـقـامـت قـیـلـهیـاتگن اوزبیک، ترکمن، تـاجیک، پشتون و هزارهلرنینگ، اینیقسه، یـاشلـرنـیـنـگ ارداقـلـی صحـبـتــداشی و صـمـیـمـی دوسـتی ایدی. منصوری نینگ افغانستان اوزبیکلری تیلی و... ا
كـیـمـگـه بـاریـب ایـتـه یـن... ایـن ترانه ی زیـبـا را شـاعر گرامی شهباز ایرج ساخته اسـت و فـرهـاد دریـا هـم خـیلی زیبا اجرا كـرده است. زیـبـایـی این آهنگ از دیدگاه مـن دو مسـئلـه ی مهم دارد یكی این كه فـرهـاد دریـا از مــحــدود خــوانـنــده هـای افـغـانـسـتـان اسـت. كـه در اجرای آهنگ هـای اوزبـیكی مشكل لهجه ندارد و ترانه را خـیـلـی بـه زیـبـایی اجرا می كند و حتا فـكـر كـنم شاید شاعر آن حظ ببرد و كیف كـند و زیبایی دیگری كه آهنگ دارد او این است كـه تـرانـه ی اوزبـیـكـی در چـوكـات موسـیـقـی فارسی اجرا شده اون هم در سـاختار آهنگ های فرهاد دریا، و ترانه ی این آهنگ هم خیلی ساده... ا
حـاجـی عبـدالـرحیـم اوغـلـی صــدرالـدین «انتظار»، ۱۳۲۲ نـچــی هـجـری قـویــاش یــیــلــیــنـدا، سرپل کئنتی نینگ عربخانه گذرینده بـول آجـونـغـا کـوز آچمـیشتیر. او، اوزونــونـگ یاراتتیغی پیشیغ و یـوکـسئـک آنـغـلاملی قــوشــوغــــلاری یــانــیـــنــدا، آوغانـیـسـتان رادیو و تـلـویـزیـونـی آرقالی تارقاتتیغی تــاتیغ سئسی بیرله اوقودوغو کـویـلـری بـیـرلـه ده، یـیـلــلاردان بــــئـری آوغـانـیـسـتـانـلی تورکلر آراسـیـنـــدا بـیـر سـابـلــیــغ شـاعــــر و تـاتـــیـغ سئسلی یــیــراغو (قـوشـوغـچـو، مـوسـیـقـیـچـی) تـانـیـلـیـب، سئــودئــکـلــریـنــیــــنــــــــگ کــونــگــلـــونـــده شــیــن (تـخـت) قوروب کئلمئکته دیر... ا
رحـمـتـلـی استـاد غـفار کمال، موسیقی مـکـتـبـی ده اوقـیـمـهگـن و مــوســیـقـی سُرلرینی استادلردن علمی طرزیده اورگه نیش امـکـانـیـتـی گه هم ایگه بولمه گن. او بـیـریـنـچـــی دن اوزبـیــک کــلاســیــک مــوسـیــقـیســی و مــقام آهنگ لرینی مـرحـوم آتـه سی کمال خان دن اورگنگن. اوزبـیـکـسـتان و تاجیکستان رادیولری هم بــو یـولـده اونــگــه اســاســی یـاردمچی بــولـگــن. کـــمـــال اوشــبــو رادیـــولرنی اوزلـوکـسـیز تینگلب، مرکزی آسیا ده گی مــقــام خــوان اســتــاد لـــردن کـتّـه بهره آلـیـب کـمالـگـه ییتگن استاد کمال یوزلـب غـزل لــرنی یاد دن بیلگنی اوچون کتاب و دفـتـرگـه احـتـیـاج تـاپمـه گـن... ا
دانش اندوزی و فـراگـیــری فـنــون ادبی و هـنــری از ســجـایـــای بــرازنــدۀ کسانی مـحـسـوب میگردد که دارای ذوق سلـیـم و صاحب دیـد وسیـع بـاشـنـد. مـردم ادب پـرور انــدخــوی همـانـند دیگر شیفته گان سرود و سخن از روزگاران قدیم تا امروز با ایــن روحــیــه آمــیـزش یـافـته، در پرورش گلبرگ هــای نـفـیـس ادب و هـنـر از خـود سلایق ویــژه یی نشان داده اند. منجمله گــرایـش مـهـر ورزانــۀ شـان در آمـوزش و گسترش هـنـر ظـریف موسیقی کلاسیک (نــوا هــای قــدیـمه به خصوص اوزبیکی) شــایـان یــاد کــرد اسـت. هـنـر دوسـتان در مــحــافــل هـنـری به نوا های روح نواز رامشگران با اشتیاق... ا
قـرنها پیش جوگیها در سفر های بدون مــرز شان به افغانستان آمدند. هیچ کس نمیدانـد دقـیـقاً چـه وقـت؟ یـا چطور؟ اما همه میگویـنـد کـه آنـها سالها پیش به این مـمـلــکــت آمــدهانــد. هــیــچ کـــس نمیدانـسـت، آنـهـا کـجا میخوابند؟ کجا بـچـههـایـشـان را بـه دنـیا میآورند و کجا بـا همدیـگر جمع میشوند؟ اما آنها بودند کـه هـمـیـشـه اولـیـن و تازهترین خبرها و کشفهـای دنیا را یا حداقل خبر کشفها را برای مردم افغانستان میآوردهاند. مثل مسافران جادویی که خبرهای ســرزمـین های راز و رویا و جـادو را بـــا خــود حـمـل مــیکــردهانــد. شــایـد آنـهـا در ابــــتـــدا خیمههایی همراه داشتهاند... ا
در یـکـی از کـوچـه ها، در قریۀ دور افتاده در جوی زندان ولایت سمنگان، آواز خوش تــارهـا، صــدای آرام و متین چکش سبک بر روی چـوب تــراش خـــورده بــا صـــدای خـش خـش دسـتـان گــره بـسـتـۀ استاد مـحمد قل هفتاد ساله، موسیقی زندگی را تشـکـیـل مـی دهـد. دنبوره ها، در کنار دیــوار کـاه گـلـی کارگاه استاد محمد قل، صـف کـشـیـده انـد و انـتظار می کشند تا اسـتـاد، تارها را بر شانه های شان ببندد و آنـهـا نـیـز بـا شـور فـراوان، پـس از آشنا شـدن بـا سـر انـگشتان نوازندگان، بنالند. این روزها استاد محمد قل دنبوره ساز، به گفـتـۀ خـودش وقت سرخاریدن ندارد و به قول معروف دست به دستش... ا
اوشبو طریقت، عرفانی و فـلـسفی تفکر ایگـه سـی، «مـولـوی»، «مولانا» و عادی خـلـق ایچیده «ملای روم» لقب لری بیلن شهـرت قـازانگن بویوک شاعر جلال الدین محمد بـن بهـاؤالـدیـن ولد نامیگه منسوب دیر. تـورکـیه لیک ییریک تصوفشناس عالم مـرمـره اونیویرسیتی الهیات فاکولته سی نـیـنـگ اسـتـادی دوکتور سلجوق ایرآیدین «تـصـوف و طـریـقت لر» ناملی کتابیده، او نـیـنـگ آتـه سـی حقـیـده قـویـیده گیدیک مـعـلـومـات بـیـره دی: «سـلـطـان الـعـلما لـقـبـی بـیـلن تنیلگن محمد بهاؤالدین ولد بـن حـسـیـن البکری بلخ شهریده دنیا گه کـیـلـدی. آنـه سـی، خــراسان پادشاهی علاؤالدوله خوارزمشاه نینگ... ا