نگاهی به تاریخچۀ وترنری و مالداری ولایت سرپل

#ffffff

website counter
تصاویر پانزدهمین سالروز وفات شادروان بیانی
رمضان مبارک
صفحۀ یوتوب ما
صفحۀ فیس بوک ما

مـیـدانیـم کـه رشـد اجـتـمـاعـی هر جامعه متناسب است با رشد فرهنگی هر جامعه و متناسب است با رشد مـعـارف یا آموزش و پرورش آن جامعه. بنابرین در هر محیطی که سطح آموزش و سواد بالاتر بوده، شمار افراد با سواد وتحصیلکردۀ آن بیشتر باشد، بـه هـمـان انـدازه محیط اجتماعی آن تغییر پـذیـرفـتـه، آن جـامـعه مدنی تر و آن محیط روشنفکـرانـه تـر مـیـگـردد. اگـر ما به دیروز نزدیک سرپل یعنی از 1300 هـ.ش بدینسو نظـر بـیـنـدازیـم، مـی بـینــیـم کـه سرپل با وجـود دُور بـودن از مـرکـز کشـور، نـداشـتن راههای مواصلاتی، نبود وسایل سمعی و بـصـری، نـبود مکاتب عصری و آموزش های نـویـن، بــاز هـم شهـری فـرهـنگی و کانون معرفت در میان شهر ها و ولایــات شـمــال افـغـانـسـتـان بـوده است. درین شهر وجود مدارس دینی، دارالعـلـومـهـا و مـکـاتـب یــا آـوزشگاه های عنعنوی و خانگی هم برای پسران و هم برای دختران آن زمینۀ آموزش سـواد و کـسب دانـش و معلومات را فراهم گـردانـیــده بود. دریــن آمـوزشگاهـهـا قـرآن کـریـم و عـلوم دینی، دواوین شعرایی چون خواجه حـافـظ، شیخ سعدی، امیر علیشیر نــــوایــــی و بـابـا رحـیـم مشـرب تـدریــس می گردید.

در دامـنـۀ تـپـه هـای شرقـی شهر سرپل مـزاری هـست که از سالیان قدیم معروف بوده، مردم از ناحیتهای دور و نزدیک، برای زیـارت و اتـحـاف دعــا در آنـجـا می آیند. تا سال 1327 شـمـسی، صـاحـب این تربت درسـت روشـن نـبـود و بنام امام خورد یاد مـیـشد. ولـی کتـیـبۀ دور گنبد آن که بخط کـوفـی اسـت در آن سـال تـوسط یکـی از فاضلان معاصر سرپل- مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی خوانده شد و معلوم گردید که این تربت از حـضـرت یـحـیی بن زید بن علی بن حسین بـن عـلـی کرم الله وجهه اسـت. قـبـل از آنـکه کتیبۀ این مزار را قید کنیم، لازم بنظر میرسد که بصورت مختصر در بارۀ زندگی جد و پـدر حـضـرت یحـیی و نیز بطور مفـصـل تاریخ زندگانی خود وی با اسـتـنـاد کـتـابـهـای تــاریـخ نـگـاشـته آید.

در نتـیـجـۀ حـادثـۀ جـانکاه کربلا (سال 61 هـجـری) از فـرزنــدان بـنـی هـاشـم تـنـها جـوانــی علـیـل کـه عبارت از رین العابدین علی(رض) بود با چند کودک بــاقـی مـاند. زیـن العابدین علی بن حسین(رض) عراق را تـرک گـفـتـه بـه مـدینه مراجعت کرد. در زهـد و معرفت مشهور بود. در محرم سال 94 یا 95 هجری در گـذشت و در قبرستان کنار مدینه مدفون گردید.

هـدف از ایـن نـوشـتـه بررسی کوتاهی از پـیـشـیـنـه سینما، تیاتر، داربازی، نقاشی و غیره در ولایت سرپل است.

سـیـنـما: تاریخ نخستین آغاز نمایشهای سینمایی با تأسیس نمـایـنـدگـی تـفحص نفت و گاز در شهر سرپل ارتباط می گیرد. چـنـانـکـه مـعلوم است این ریاست در برج سـنـبـلـه ســال 1334 ایجاد گردید و دیری نـگـذشـت در بندر شبرغان در کرانه دریای سرپل دو ساختمان دو حلقه ساخته شد. در یکی از این ساختمان ها شعبات اداری و مـکـتـب تـربـیـه بـرمـه کـاری و در دومی مـتـخـصـصان اتحاد شوروی سابق و قت با خــانـــواده هــای شــــان اقـامت داشتند. برای سرگرمی این متحصصین و کارمندان داخــلـی از طـرف شــب فلمهایی نمایش داده مــی شد... ا

ولایت سرپل از جملۀ ولایات باستانی کشور بوده، هوای زمستان آن سرد، تابستان آن گرم و آب و هوای مناطق کوهستانی آن گوارا است. این ولایت دارای چراگاه های سرسبز وسیع است که برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فیصد مردم دهات مصروف زراعت و تربیۀ مواشی بوده، از طریق مصرف محصولات حیوانی امرار حیات و معیشت می نمایند.

پیشۀ مالداری در ولایت سرپل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامعه داشته، ستون فقرات اقتصاد مملکت را تشکیل میدهد. مردم زحمتکش ما از زمانه های قدیم به اینسو تربیۀ حیوانات را پیشۀ عنعنوی خود دانسته، در رشد و ارتقای سطح تولیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند. انواع و اقسام مختلف حیوانات مانند گاوهای شیری از نسل گاو های وطنی سیستانی، کنری و نسل های مختلف بُز و گوسفند مانند گوسفند قره قُل، عربی، قندهاری، قته غنی، غلجایی و انواع اسپ ها از نسل های مختلف مانند اسپ سمن، سُرخون، اسپ توروق، مُشکی، اسپ جیرن و به همین قسم اُشتر و مرکب، و انواع مختلف طیور مانند مرغ های خانگی، فیل مرغ، مرغابی و غیره نگهداری می گردد. در کتاب قابوسنامه که هزار سال پیش نوشته شده، در بارۀ گلۀ اسپان پادشاه این سر زمین، مطالب ذیل را میخوانیم: « اسپ زاغ چشم شب کور بُوَد. شنیدم در حکایتی که چوپان احمدِ فریغون روز نوروز پیش وی رفت بی هدیۀ نوروزی و گفت: زندگانی خداوند دراز باد ! هدیۀ نوروزی نیاورده ام، از آنچه بشارتی بِه از هدیه دارم. فریغون گفت: بگوی، چوپان گفت: ترا دوش هزار مادیان کرۀ زاغ چشم بزاده است. احمد وی را صد چوب بفرمود زدن، گفت: این چه بشارت بود که مرا آوردی که ترا هزار کرۀ شب کور بزاد؟

قرار احصائیۀ وترنری سال 1377 ش تعداد مجموعی حیوانات طور تخمینی در حدود (572500) حیوانات مختلف، از جمله (180000) فرد گاو، (240000) رأس گوسفند، (20000) رأس بُز، (4000) نفر شتر و (3500) رأس اسپ و (95000) رأس مرکب و (30000) قطعه مرغ تربیه و نگهداری میگردید. ولی سیستم تربیه و نگهداری حیوانات، جنبۀ ابتدائی داشته از یک رَوِش سُنّتی بنابر علل عقب ماندگی در بسا شؤون زندگی باز مانده است که این روش تربیۀ حیوانات مانند امواج دریاها است ،گاهی آب دریا کم و گاهی زیاد میگردد یعنی در یک شرایط نا متعادل قرار دارد. در شرایط مناسب اوضاع جَوّی بارندگی های متواتر خصوصاً در ایام بهار که چراگاه ها پُر از علوفه های گوناگون است، مالداران بیشترین سود را می برند. در حالیکه در اوضاع نامناسب مانند خشک سالی، مشکلات محیطی، سرمای شدید و شیوع امراض مختلف ساری ضربۀ بزرگی در اقتصاد مالداران وارد آمده تلفات بین (80-90) فیصد در بین گلّه ها به بار می آورد. اگر مروری به گذشته های نزدیک بنماییم، در سال 1357 در هر ولایت یک کلینیک حیوانی دولتی با پرسونل آن که دولت برای شان معاش میداد و ادویه، سامان و مواد ضرورت کلینیک را تهیه میداشت موجود بود. در بعضی ولسوالی های پُر نفوس مانند سرپل، آقچه و اندخوی که مواشی زیاد داشت، کلینیک های فرعی در حال ایجاد بود. قبل از ایجاد کلینیک فرعی تشکیل و تعیین داکتر وترنر در ولایت سرپل همه ساله از اثر شیوع امراض مختلف حیوانی تعداد زیادی از مواشی و حیوانات مردم مالدار به امراض مختلف مصاب و تلف می شد. و مالداران از ناحیۀ نبود واکسین، ادویه، داکتر وترنر خیلی ها دچار مشکلات بودند. از یک طرف طبابت مؤثر وجود نداشت و از جانبی هم سطح آگاهی و آشنایی مردم مالدار به کلینیک حیوانی محدود بود و طبابت وترنری بین مردم مالدار ترویج نگردیده بود. همه وقت شیوع امراض ساری و عادی زندگی حیوانات و مواشی مردم مالدار را تهدید و تلف می نمود. دامداران نسبت عدم موجودیت داکتر وترنر، ادویه و واکسین بخاطر تداوی و جلوگری از تلفات حیوانات شان از شیوه های طبابت محلی، روحانی و خرافاتی بنام مریضی های تلخه دار، یمان، ناخُنه، سیانو، قلو، قانچره، پرگ درد، تلاق درد ، آقسل، قره سان، از تداوی های محلی یعنی دَور دادن حیوانات از دورا دور زیارت ها، خواندن، طومار و تعویذ، خیرات، داغ ماندن و سوختاندن ناحیه پوست بدن حیوانات، گرفتن خون از ناحیۀ چشم حیوان، انداختن مواد مُخَرّش از قبیل چونه و نسوار در چشمان حیوانات، بسته و ایستاده نمودن حیوان در بین آب و گرفتن خون از بدن حیوان استفاده مینمودند.

بالآخره بر اساس ضرورت و تقاضای مکرر مردم مالدار در برج ثور سال 1357 کلینیک فرعی در ولایت سرپل ایجاد شد و یک نفر داکتر با پرسونل خدماتی شروع به فعالیت نمود. اولین داکتر وترنری در ولایت سرپل بنده داکتر سیف الله از طریق ریاست عمومی خدمات وترنری استخدام و به خدمت مالداران گماشته شدم تا از طریق خدمات وترنری به مشکلات مالداران رسیدگی کرده از ضایعات و تلفات حیوانات مردم مالدار جلوگیری بعمل آورم. در سال 1368 در نتیجۀ جنگ و بی ثباتی و موجودیت شرایط ناگوار در کشور، تمام خدمات اقتصادی و اجتماعی و وترنری نه تنها در ولایت سرپل، بلکه در اکثر ولایات مملکت فَلَج شد. کارمندان وترنری نتوانستند در دهات کار کنند، مالداران دهات به کلینیک های حیوانی شهر به غرض تداوی حیوانات شان مراجعه کرده نتوانستند. در دهات و شهر ها امنیت موجود نبود.

بالاخره دفتر پروگرام ملل متحد برای افغانستان در منسجم ساختن بعضی وترنران پُرکار و با درک برای احیای مجدد کلینیک ها و کمک مالداری در حال سقوط، یک مقدار کمک مالی و تخنیکی به مالداران بنماید. روی این ملحوظ در قدم اول خدمات وترنری در سطح ولسوالی ها از طریق انجو ها (NGO) آغار شد. توزیع ادویه و واکسین از طریق مؤسسات غیر دولتی به طور رایگان بود. چندی بعد این پالیسی تغییر کرد. از اینکه دکتوران و وترنران کلینیک های حیوانی مصدر خدمات خوبتر و بهتر به مالداران شده باشند و مردم مالدار به اهمیت وترنری متوجّه گردند و از جانبی هم کارمندان وترنری با دلچسپی کار بیشتر و خوبتر کرده باشند، در سال 1370 خدمات وترنری از شکل عنعنوی تغییر یافت و پروسۀ شخصی سازی وترنری آغاز گردید. ادویه، واکسین و سامان در بدل قیمت به مالداران توزیع گردید. اکنون طبابت وترنری در ولایت سرپل ترویج شده و مالداران ما به اهمیت مسلک وترنری پی بُرده اند، به اهمیت و ارزش حیاتی و اقتصادی مالداری بیشتر متوجه شده اند. مالداران ولایت سرپل فهمیده اند که مشکلات شان از ناحیۀ واکسین، ادویه و سامان آلات کلینیکی از طریق کلینیک های حیوانی مرفوع میگردد. مدیریت عمومی وترنری با پرسونل موجود خود، همیشه در خدمت مالداران بوده، در جهت بهبود وضع مالداری، رشد و ارتقای سطح تولیدات حیوانی فعالیت مینمایند. از شدت شیوع امراض مختلف حیوانی در اثر واکسیناسیون متداوم کاسته شده است. چراکه همه ساله حیوانات و مواشی مردم مالدار علیه امراض مختلف حیوانی واکسیناسیون میگردد. کلینیک های حیوانی سرپل نیز در پهلوی سایر کلینیک های ولایات خودکفا گردیده است. از اینکه نسل های یک تعداد حیوانات اهلی و وحشی در ادامۀ جنگ و ناآرامی ها و عدم موجودیت حاکمیت دولتی در دو و نیم دهه جنگ، رو به نابودی گذاشته است که قابل توجّه جدّی میباشد.

اکنون در کشور عزیز ما افغانستان باز سازی و نوسازی در تمام عرصه ها به کمک جامعۀ جهانی آغاز گردیده، از وزارت های مربوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان تقاضا میگردد که در انکشاف مالداری و عرصۀ خدمات وترنری و حفظ محیط زیست، به منظور ادامۀ حیات نسل حیوانات وحشی توجه مبذول بدارند تا باشد که شاهد پیشرفت و شگوفائی در همه عرصه ها به خصوص در عرصۀ زراعت و مالداری شده باشیم.

داکتر سیف الله

فرهنگ و معارف بشری را کـه آیـیـنـۀ تـمـام نـمـای هستی اجتماعی گفته اند، محصول فعالیت های مادّی و معنوی انســان از بــدو پـیـدایـش تـا کـنـون می باشد. رشد و رونق آن نه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تـکـامـل جـوامـع بشری بوده، بلکه صیقل گر روح و روان افراد جامعه نیز می باشد.

هنر موسیقی که جُزئی از فـرهـنـگ بشری می باشد، همواره با روح و عواطف انسانی سـر و کـار داشـتـه، در نوازش آن نقش بس مهم دارد، هنر موسیقی یکی از مُبرم تـرین نیازمندی های انسانی بوده و با سرشت و سـرنـوشـت انسان پیوند ناگسستنی دارد. موجودیت اصوات گوناگون در طبیعت، خوش خوانی پرندگان، صدای آبشاران و باد و باران و دریـا و درخـتــان از ازل مـــورد توجّه انسان بــوده اسـت کـه مطـابـق بـا سـازگـاری این صــدا هــا با روح و روان انسان، در تنظیم آن مـسـاعـی لازم بـه عمل آمده است. انسان آلات مـوسیـقـی گـونـاگـون را بـوجــود آورده و عواطف خویش را در لابلای تار ها و آهنگ هـا بیـان نموده و تسلّی دل و آرامش ضمیر نموده است. ا

سـرزمـیـن شاداب و سرسبز سرپل از قدیم الایام مرکـز تـمـدن بــوده و از جـمـلـه شهـر هــای مـعروف خراسان محسوب می گردد. بـه هـمـیـن دلیل علم و فرهنگ و صنعت در جوزجانان باستان رشد قابل ملاحظه نموده انـواع و اقـسـام صنایع دستی از قبیل گلیم بافی، حَجّاری، نجّاری، چرمگری، مسگری، کــلالی، آهـنـگـری، بـافـنده گی، معماری و دیـگـر حـرفـه هـا پـیـشـۀ بــاشـنـدگـان ایـن ســرزمـیـن را تـشـکیل میدهد. از جملۀ این پیشـه هـا یـکـی هم صنعت باروت سازی و فـن آتـشـبـازی مـیـباشد. تاریخ دقـیـق ایـن صـنــعـت در ولایـت سرپل معلوم نیست. به اسـاس اظــهــارات صــاحـب نــظـران، زمـان حکومت امـیـر عـبـدالـرحـمـن خــان بــه بعد را میتوان آغاز تاریخ رایج شدن باروت سازی دانـسـت. بـه اســاس مـعــلـومات به دست آمــده، از بــاروت ســازان اولــی سرپُل: ملا عـبــدالـحـکـیـم، اسـتـا حلیم نظر آسیابادی و استا بابه مراد اُلقانی (ایلخانی) بوده انـد، بـعـداً استا عبـدالکریم فن باروت سازی را از نزد پدر بزرگوارش ملا عبدالـحـکیم فرا گرفته به رُشد و توسعۀ این صنعت تلاش نموده با تربیۀ شـاگـردان تـوانـسـت بـاروت مـورد نیاز سـرپـل، شـبـرغـان، مـزار شریف و میمنه را تـدارک دیـده در راه سـازی و امـور تعمیراتی جهت بدست آوردن سنگ های تعمیراتی از طـریـق انـفـجـار دادن بـاروت، ایـن صنعـت را توسعه داد. ا

ولایـت سـرپـل کـه در دامنۀ شمالی تیربند تُرکستـان مـوقـعـیـت دارد، بـین 35 درجه و سی دقیقۀ شرقی تا 36 درجه و 13 دقیقۀ شمالی و 66 درجه و 30 دقـیـقـۀ جنوبی و 65 درجـه و دو دقـیـقـۀ شـرقی واقع است.

ارتفاع ولایـت سـرپـل از سـطـح بحر از 640 مـتـر در مــنـاطــق هـمــوار تـا 1750 متر در مـنـاطـق کـوهـی میباشد. در ولایت سرپل رودی که اصلاً از کوهستان جنوبی و جنوب غربی سرچشمه گرفته که بنام آق دریا یاد میگردد، دره هــای ســرسبــز مـنــاطـــــق کـوهستانی را آبیاری نموده و با رود دیگری کـه از کـوهـسـتـان ســانـچارک سرچشمه مـیـگـیـرد بـنـام قره دریا می گویند در حصۀ جـنـوبـی شـهـر بـا هـم یکجا میگردد که دو طرف شرقی و غربی شهر سرپل را آبیاری و سـرسـبـز ... ا