نگاهی به هنرهای نمایشی و تجسمی ولایت سرپل
در بارۀ ما
website counter
تصاویر پانزدهمین سالروز وفات شادروان بیانی
رمضان مبارک
صفحۀ یوتوب ما
صفحۀ فیس بوک ما

مـیـدانیـم کـه رشـد اجـتـمـاعـی هر جامعه متناسب است با رشد فرهنگی هر جامعه و متناسب است با رشد مـعـارف یا آموزش و پرورش آن جامعه. بنابرین در هر محیطی که سطح آموزش و سواد بالاتر بوده، شمار افراد با سواد وتحصیلکردۀ آن بیشتر باشد، بـه هـمـان انـدازه محیط اجتماعی آن تغییر پـذیـرفـتـه، آن جـامـعه مدنی تر و آن محیط روشنفکـرانـه تـر مـیـگـردد. اگـر ما به دیروز نزدیک سرپل یعنی از 1300 هـ.ش بدینسو نظـر بـیـنـدازیـم، مـی بـینــیـم کـه سرپل با وجـود دُور بـودن از مـرکـز کشـور، نـداشـتن راههای مواصلاتی، نبود وسایل سمعی و بـصـری، نـبود مکاتب عصری و آموزش های نـویـن، بــاز هـم شهـری فـرهـنگی و کانون معرفت در میان شهر ها و ولایــات شـمــال افـغـانـسـتـان بـوده است. درین شهر وجود مدارس دینی، دارالعـلـومـهـا و مـکـاتـب یــا آـوزشگاه های عنعنوی و خانگی هم برای پسران و هم برای دختران آن زمینۀ آموزش سـواد و کـسب دانـش و معلومات را فراهم گـردانـیــده بود. دریــن آمـوزشگاهـهـا قـرآن کـریـم و عـلوم دینی، دواوین شعرایی چون خواجه حـافـظ، شیخ سعدی، امیر علیشیر نــــوایــــی و بـابـا رحـیـم مشـرب تـدریــس می گردید.

در دامـنـۀ تـپـه هـای شرقـی شهر سرپل مـزاری هـست که از سالیان قدیم معروف بوده، مردم از ناحیتهای دور و نزدیک، برای زیـارت و اتـحـاف دعــا در آنـجـا می آیند. تا سال 1327 شـمـسی، صـاحـب این تربت درسـت روشـن نـبـود و بنام امام خورد یاد مـیـشد. ولـی کتـیـبۀ دور گنبد آن که بخط کـوفـی اسـت در آن سـال تـوسط یکـی از فاضلان معاصر سرپل- مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی خوانده شد و معلوم گردید که این تربت از حـضـرت یـحـیی بن زید بن علی بن حسین بـن عـلـی کرم الله وجهه اسـت. قـبـل از آنـکه کتیبۀ این مزار را قید کنیم، لازم بنظر میرسد که بصورت مختصر در بارۀ زندگی جد و پـدر حـضـرت یحـیی و نیز بطور مفـصـل تاریخ زندگانی خود وی با اسـتـنـاد کـتـابـهـای تــاریـخ نـگـاشـته آید.

در نتـیـجـۀ حـادثـۀ جـانکاه کربلا (سال 61 هـجـری) از فـرزنــدان بـنـی هـاشـم تـنـها جـوانــی علـیـل کـه عبارت از رین العابدین علی(رض) بود با چند کودک بــاقـی مـاند. زیـن العابدین علی بن حسین(رض) عراق را تـرک گـفـتـه بـه مـدینه مراجعت کرد. در زهـد و معرفت مشهور بود. در محرم سال 94 یا 95 هجری در گـذشت و در قبرستان کنار مدینه مدفون گردید.

ولایــت سـرپــل از جـمـلۀ ولایات باستانی کــشــور بـوده، هــوای زمـستان آن سرد، تــابــستـان آن گـــرم و آب و هوای مناطق کــوهــستـانــی آن گوارا است. این ولایت دارای چــراگـاه های سرسبز وسیع است که برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فـیــصــد مــــردم دهــات مصــروف زراعــت و تـربیۀ مواشی بـوده، از طـریـق مصرف محصولات حیوانی امرار حیات و معیشت می نمایند.

پـیـشــۀ مـالـداری در ولایــت سرپل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامعه داشته، ستون فقرات اقتصاد مملکت را تشکیل میدهد. مردم زحمتکش ما از زمانه های قدیم به اینسو تربیۀ حیوانات را پیشۀ عنعنوی خود دانسته، در رشد و ارتقای سطح تولیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند. انواع و اقسام مختلف حیوانات مانند گاوهای شیری از نسل گاو های وطنی سیستانی، کنری و نسل های مختلف بُز و گوسفند مانند گوسفند قره قُل، عربی، قندهاری، قته غنی، غلجایی و انواع اسپ ها از نسل های مختلف مانند اسپ سمن، سُرخون، اسپ توروق، مُشکی، اسپ جیرن و به همین قسم اُشتر و مرکب، و انواع مختلف طیور مانند مرغ های خانگی، فیل مرغ، مرغابی و غیره نگهداری می گردد. ا

از آن جــایــی کــه پـهنـۀ هستی و طبیعت مـتـشـکـل از اضداد، تکامل و حرکت توأم با شـیـب و فراز، نور و ظلمت، مرگ و زندگی، صـحـت و مـرض جُـزء لایـنـفـک طـبـیــعـــت مـاحـــول مـا مـیـبـاشـد، طی اعصار و قرون متـوالی بشر پوینده به قدر توان و امکان در رفع مشکلات و فایق آمـدن بر آن نقشی از خود به یادگار گذاشته که طبابت سنـتـی و قـدیـمـی نـیـز دسـت آورد سعی و تلاش و تجارب گرانبهای این بخش از علوم بزشکی بــوده، تفـکـر والای بـشر را شامل میگردد، طبابت سنتی سه مرحله را طی نموده که مـا بـطـور خیلی کوتاه و مختصر مکثی بدان مینماییم: طــبـابت سنتی و یا قدیمی: که از گیاهان، سبزیجات و مـیـــوه هــای شـفا بخش تــشـکیل شده. طـبــابــت روحــانی: تـوأم بـا آمـاده ساختن روح و روان مریض به زندگی. طبابت... ا

بــســـم الله الــرحــمـــن الـــرحـــــــیـــــم

رشــتـــه غـــه چــیـکـتـی نـیـچـه دُرّ یتـیم

بـه همـگان روشن است که علم و معارف راهنمای بشریت بوده، سنگ بنای تــرقی و تـعـالی جوامع بشری را تشکیل میدهد. بــدون اکـتـسـاب عـلم و دانش رسیدن به اهــداف... ا

هدف از این نوشته بررسی کوتاهی از پیشینه سینما، تیاتر، داربازی، نقاشی و غیره در ولایت سرپل است.

سینما: تاریخ نخستین آغاز نمایشهای سینمایی با تأسیس نمایندگی تفحص نفت و گاز در شهر سرپل ارتباط می گیرد. چنانکه معلوم است این ریاست در برج سنبله سال 1334 ایجاد گردید و دیری نگذشت در بندر شبرغان در کرانه دریای سرپل دو ساختمان دو حلقه ساخته شد. در یکی از این ساختمان ها شعبات اداری و مکتب تربیه برمه کاری و در دومی متخصصان اتحاد شوروی سابق و قت با خانواده های شان اقامت داشتند.

برای سرگرمی این متحصصین و کارمندان داخلی از طرف شب فلمهایی نمایش داده می شد. در اوایل فلم ها در یکی از اتاق های بزرگتر نمایش داده می شد و بعداً، بویژه در فصل گرما در بیرون فلمها را نمایش میدادند و در نتیجه تعدادی از علاقمندان سرپل نیز تماشا می کردند. فلمهای نمایش داده شده عموماً روسی، اوزبیکی و تاجیکی بود.

بعداً در اوایل دهه 40 نخستین سالون سینما در سرای پخته که روبروی تفحصات قرار داشت به فعالیت آغاز کرد. این سالون ویژگیهای یک سینما عام عیار امروزی را دارا بود، بلکه سالون در واقع گدام پخته بود. این سالون بزرگ شرقاً و غرباً افتاده و پرده در دیوار غربی نصب بود و ماشین سینما در اتاقهای منزل دوم جابجا شده بود. این سالون دارای یک لوژ بود و لوژ فوقانی نداشت. ماشین های سینما توسط دوتن از باشندگان سرپل مرحوم ایشان کمال خواجه و محترم سراج الدین بکار انداخته میشد. فیلمها عموماً هنری سیاه و سپید بود و تماشاچیان با اخذ تکت در بدل مبلغ معین داخل سالون سینما می شدند.

این سالون مدت دو سال و اندی فعال بود و بعداً تعمیر جدیدی برای نمایش فیلمهای سینمایی، درامه ها و کنسرتها دارای سالون بزرگ و مناسب بود، در بخش شرقی بالاحصار سرپل در محل ریاست سره میاشت کنونی اعمار شد. این سینما که طور خامه ساخته شده بود، دارای لوژهای بالا و پائین، اتاقهایی برای ماشین سینما و رهایش کارمندان بود.

آغاز فعالیت این سینما در واقع به مفهوم واقعی نمایش های سینمایی بود. تماشاگران با اخذ تکت وارد سالون می شدند و در آن اکثراً فیلمهای هندی و پاکستانی به نمایش گذاشته می شد. برای اعلان نمایش فیلمها افزون بر تخته های اعلان در جلو سینما و بخش آهنگهای هندی از بلندگوهای سینما، جارچی شهر نیز در این روزهای بازار و یا روزهای دیگر بزبانهای دری و ازبکی نمنایش فیلمهای تازه را اعلان می کرد. زمانیکه نقشه شهرنو سرپل تطبیق شد، تعمیر جدیدی هم در جنب پارک شهر نو طور پخته اعمار گردید. با احداث این سینما تعمیر سینما سابق متروک و تخریب گردید.

افزون بر فعالیت سینمایی سرپل سرپل سینما های سیاری هم از سوی ادارات سمعی و بصری وزارت های معارف، زراعت و صحت عامه نیز گاه گاهی به نمایش فیلمهای مستند و آموزش می پرداختند.

نکته مسرت بخش و در خورد اهمیت اینکه در سالهای اخیر تنی چند از جوانان با ذوق و هنرمند فیلم هنری بنام سوختم تا ساختم را خود به طریق ویدیویی تهیه و آن را بشکل CD به علاقمندان عرضه کرده اند. این فیلم در واقع در تاریخ سینمایی سرپل به عنوان نخستین اثر سینمایی ثبت تاریخ می شود. گفتنی است که سناریویی این فلم توسط محترم احمد نور خدیم زاده نوشته شده و امور فیلم برداری و کارگردانی آن از سوی محترم آتیلا نوری صورت گرفته است. در این فیلم دو ساعته هنری حاجی هاشم در نقش مرکزی آموزگار و محمد صدیق خان معلم، شکرالله امید، محمد هاشم، حاجی نادر نقش بازی کرده اند. محترم سید روئین در نقش خانم آموزگار کار نموده است.

تیآتر و عروسک بازی: تیأتر را که گونه ای از هنر نمایش محسوب می گردد می توان بدو گونه بخشبندی کرد:

الف. تیاتر رسمی یا عصری

ب. تیاتر مردمی یا محلی

تیاتر رسمی: اینگونه فعالیت ها نمایش اساساً در ساحه معارف، بویژه مکتب منهاج سراج صورت میگرفت. در کانفرانسها، روزهی جشن میله های عنعنوی و برخی از مراسم دیگر از مراسم خوشی مردم نمایشنامه ها یا پارچه های کوچک از سوی شاگردان با همکاری برخی آموزگاران صورت می گرفت. این پارچه های تمثیلی تمام نقشها را مردان ایفا میکردند. در برخی درامه های بزرگ که شامل دو یا چند پرده می بود. در نقش زنان و دختران بازیگران مرد با پوشیدن لباسهای زنانه و آرایش و مکیاژ زنانه ظاهر می شدند. چنانکه در ادامه «دختر گلفروش» که میتوان نخستین درامه بلند به صحنه آمده در سرپل شمرد، آقای حفیظی جوزجانی، محمد یوسف روانیار، عبدالله سزاوار و شمار دیگر که شاگردان آن وقت مکتب بودند بنقش بازی کرده بودند و در نقش اول آقای حفیظی و در نقش دختر گلفروش عبدالله سزاوار با پوشیدن لباس زنانه ظاهر شده بودند. این درامه بعداً در روز های جشن نیز چند بار نمایش داده شد. بین سالهای 44-1343 با آمدن آموزگاری بنام شهسوارخان زحل هروی فعالیت های تیاتری در کنفرانسها و روز های جشن رنگ و رونق و تحرک بیشتری گرفت. این آموزگار با ذوق و هنرمند نمایشنامه های خورد و بزرگ چندی را با کارگردانی خود با شرکت دادن شاگردان با ذوق و با استعدادروی سحنه آورد. معمولاً نقشهای مرکزی را خودش اجرا می کرد. از درامه های بلندش که در 3- 4 پرده اجرا شد یکی هم «عشاق ناکام» بود. در این نمایشنامه بیعدالتی اجتماعی بویژه اعمال زور علیه دختر در مسأله تعین سرنوشت شان بگونه روشن بازتاب یافته بود. در این نمایشنامه آقای زحل، سید یحیی، برادران دوگانی حسن و حسین و عده دیگر اشتراک داشتند. گفتنی است که گاهی هنرمندان مزار ننداری نیز وارد سرپل شده به نمایش درام و کنسرت می پرداختند.

پارچه های کوتاه و انترکها در محافل خوشی و جشنها کنفرانسها به نمایش در می آمد که بیشتر در ژانر کمیدی و انتقادی بود.

این هنر تمثیل تا آغاز جنگهای ویرانگر داخلی نیز وجود داشت و معارف مرکز اصلی آن بود. در آن سالها و در سالهای اخیر کار های چند بار تلاش محترم محمد نور خدیم زاده صورت گرفته است.

تیاتر سنتی یا محلی: اینگونه نمایشها عموماً در روز های جشن و میله های عنعنوی نوروز صورت می گرفت و در آنها قهرمانان اصلی بیشتر حیواناتی مانند خرس، پلنگ، بز، شیر و غیره بود که با استفاده مواد و وسایل محیطی بازیگران را ماسگ می پوشانیدند. هر نمایش از خود سوژه ویژه داشت.

مضمون اساسی سوژه ها را بیعدالتی های اجتماعی منسهای منفی افراد جامعه تشکیل میداد که اکثراً به شکل کمیک به باد انتقاد گرفته میشد. این سنت جلیل را معمولاً جرمگران سرپل اجرا مینمودند.

عروسک بازی: در سرپل از قدیم ننمایش عروسکها وجود داشت. این صنعت و هنر نمایش ویژه خانواده بود که نسل اندر نسل به این کار مشغول بودند. عروسکها را با استفاده از انواع پارچه ها و چوبهای کورک ساخته شده و عروسکهای آنها را با دست خود از پشت پرده بر اساس به اساس یک داستان به حرکت می آورد و خود از زبان آنها حرف می زند. نمایش عروسکها در روز های جشن و محافل خوشی صورت می گرفت. از آخرین نسل موجود این هنرمندان ملا محمدی بیش باغی فعلاً در قید حیات است.

داربازی یا اکروباتیک: یکی از هنرهای نمایش هنر داربازی همراه با حرکات اکروباتیک بود. این هنرمندان طور دایم در سرپل اقامت نداشتند، بلکه فقط در فصل تابستان در سرپل به هنرنمایی می پرداختند. برنامه هنری آنها شامل انواع بازیهای اکروباتیک روی دار، جمناستیک، رقص و آواز پارچه های کوتاه کمیدی و نمایش حیوانات دست آموز بود. در جمع هنرمندان آنها اکروباتان، جمناستیک گران، رقاصان، آواز خوانان، نوازندگان، مسخره بازان (جولقومبای)، ممثلان شامل بود. آنها از حیوانات دست آموزی چون بز، سگ، پشک، اسب، مرکب طوطی و کبوتر ها در نمایشات خود استفاده می کردند.

رقصها عموماً توسط رقاصان مرد اجرا می گردید که آنها خود را با لباس زنانه ملبس ساخته و آرایش زنانه می کردند.

نمایش جمناستیک تنها منحصر به دابازان حرفوی نبود، بلکه شاگردان مکتب نیز دارای تیم جمناستیک بودند و در جشنها به ننمایش می پرداختند. همچنان تیم چوب بازی مکاتب در جشنها و مراسم خوشی به اجرای نمایشهای چوب بازی می پرداختند.

نقاشی، رسامی، میناتوری و خوشنویسی: در سرپل هنرهای تجسمی چون نقاشی، رسامی، میناتوری و خوشنویسی و غیره دارای تاریخ خیلی دیرین است. نمونه این گونه آثار در نسخ خطی، برخی بنا های تاریخی، مدارس و غیره دیده میشود. اگر تزهیب و میناتورهای نسخ خطی کتابت شده برخی آثار عمر یک تا دو قرنیا زیادتر داشته باشند، کتیبههای روی دیوار های مزار امام یحیی بن زید یا امام صاحب کلان به دوره های سلجوقی میرسد. خوشنویسانی چون داملا مفتی شهید، قاضی میرزا محمد اسماعیل و مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی از نام آوران این عرصه بودند که آثار آنها در نزد مخلصان و در آرشیف ملی موجود است. نقشهای مسجد گلدار سرپل دارای پیشینه چند شده است. در گستره نقاشی از عبدالجلیل سمنگانی باید نام برد که بار نخست مسجد بلوچخانه، خانقاه و القانی را با موی قلم خود نقاشی کرد. معاصران محمد یوسف فایض محمد شفیع عظیمی و عبدالغفور دستیار از میناتوران و نقاشان سرپل اند. بویژه کار طرح و بازسازی نقشهای میناتوری روضه حضرت علی (سخی) توسط محمد یوسف فایض عبدالغفور دستیار و محمد رفیق عظیمی بفرجام رسیده است. برعلاوه محمد یوسف فایض و محمد شفیع عظیمی بر روی ظروف سفالین، قطعه ها و شیشه نیز نقشها و طرح های میناتوری ایجاد نموده و در نمایشگاه ها به نمایش گذاشته اند. بایسته است تا برای حفظ و رواج این هنر ها ادارات مربوط و کتنون های فرهنگی و آموزشی با آموزش و پرورش جوانان تلاش ورزند.

رقص: رقص از هنر های قدیمی است و در سرپل نیز مراسم عروسی ها و خوشیها اجرا می شد. بویژه در عروسیها رقصها از سوی زنان و مردان در مجالس بزم ویژه خود شان اجرا میشود. این رقصها بگونه یگانه، دوگانه و یا چند گانه اجرا می شد.

زنان و دوشیزگان در محافل خوشی برای بزم و رقص خود از دایره و چنگ (قوبوز) استفاده می کردند. نواختن دایره نیز به گونه یگانه، دو گتنه یا چند گانه صورت می گرفت.

دوشیزگان و زنان رقصها را با ریتم و آهنگ ویژه دایره ها اجرا می نمایند. رقصهایی بنام تیپکی، پشپا پشپا و غیره هنوز هم در محافل خوشی اجرا می شود.

در دهه های پسین، بویژه در گستره معارف رقص جمعی «اتن» نیز رواج یافت. مکاتب دخترانه و پسرانه هریک دارای یک یا دو تیم اتن بودند. این تیم ها لباس ویژه و متحدالشکل می پوشیدند و اتن را با نوای دهل و سرنا اجرا می کردند.

گاهی مردم پشتون، بویژه وردکهای ناقل نیز در روز های جشن و یا مراسم خوشی به اجرای اتن می پرداختند.

نویسنده: محمد حلیم «یارقین»

 

فرهنگ و معارف بشری را کـه آیـیـنـۀ تـمـام نـمـای هستی اجتماعی گفته اند، محصول فعالیت های مادّی و معنوی انســان از بــدو پـیـدایـش تـا کـنـون می باشد. رشد و رونق آن نه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تـکـامـل جـوامـع بشری بوده، بلکه صیقل گر روح و روان افراد جامعه نیز می باشد.

هنر موسیقی که جُزئی از فـرهـنـگ بشری می باشد، همواره با روح و عواطف انسانی سـر و کـار داشـتـه، در نوازش آن نقش بس مهم دارد، هنر موسیقی یکی از مُبرم تـرین نیازمندی های انسانی بوده و با سرشت و سـرنـوشـت انسان پیوند ناگسستنی دارد. موجودیت اصوات گوناگون در طبیعت، خوش خوانی پرندگان، صدای آبشاران و باد و باران و دریـا و درخـتــان از ازل مـــورد توجّه انسان بــوده اسـت کـه مطـابـق بـا سـازگـاری این صــدا هــا با روح و روان انسان، در تنظیم آن مـسـاعـی لازم بـه عمل آمده است. انسان آلات مـوسیـقـی گـونـاگـون را بـوجــود آورده و عواطف خویش را در لابلای تار ها و آهنگ هـا بیـان نموده و تسلّی دل و آرامش ضمیر نموده است. ا

سـرزمـیـن شاداب و سرسبز سرپل از قدیم الایام مرکـز تـمـدن بــوده و از جـمـلـه شهـر هــای مـعروف خراسان محسوب می گردد. بـه هـمـیـن دلیل علم و فرهنگ و صنعت در جوزجانان باستان رشد قابل ملاحظه نموده انـواع و اقـسـام صنایع دستی از قبیل گلیم بافی، حَجّاری، نجّاری، چرمگری، مسگری، کــلالی، آهـنـگـری، بـافـنده گی، معماری و دیـگـر حـرفـه هـا پـیـشـۀ بــاشـنـدگـان ایـن ســرزمـیـن را تـشـکیل میدهد. از جملۀ این پیشـه هـا یـکـی هم صنعت باروت سازی و فـن آتـشـبـازی مـیـباشد. تاریخ دقـیـق ایـن صـنــعـت در ولایـت سرپل معلوم نیست. به اسـاس اظــهــارات صــاحـب نــظـران، زمـان حکومت امـیـر عـبـدالـرحـمـن خــان بــه بعد را میتوان آغاز تاریخ رایج شدن باروت سازی دانـسـت. بـه اســاس مـعــلـومات به دست آمــده، از بــاروت ســازان اولــی سرپُل: ملا عـبــدالـحـکـیـم، اسـتـا حلیم نظر آسیابادی و استا بابه مراد اُلقانی (ایلخانی) بوده انـد، بـعـداً استا عبـدالکریم فن باروت سازی را از نزد پدر بزرگوارش ملا عبدالـحـکیم فرا گرفته به رُشد و توسعۀ این صنعت تلاش نموده با تربیۀ شـاگـردان تـوانـسـت بـاروت مـورد نیاز سـرپـل، شـبـرغـان، مـزار شریف و میمنه را تـدارک دیـده در راه سـازی و امـور تعمیراتی جهت بدست آوردن سنگ های تعمیراتی از طـریـق انـفـجـار دادن بـاروت، ایـن صنعـت را توسعه داد. ا

ولایـت سـرپـل کـه در دامنۀ شمالی تیربند تُرکستـان مـوقـعـیـت دارد، بـین 35 درجه و سی دقیقۀ شرقی تا 36 درجه و 13 دقیقۀ شمالی و 66 درجه و 30 دقـیـقـۀ جنوبی و 65 درجـه و دو دقـیـقـۀ شـرقی واقع است.

ارتفاع ولایـت سـرپـل از سـطـح بحر از 640 مـتـر در مــنـاطــق هـمــوار تـا 1750 متر در مـنـاطـق کـوهـی میباشد. در ولایت سرپل رودی که اصلاً از کوهستان جنوبی و جنوب غربی سرچشمه گرفته که بنام آق دریا یاد میگردد، دره هــای ســرسبــز مـنــاطـــــق کـوهستانی را آبیاری نموده و با رود دیگری کـه از کـوهـسـتـان ســانـچارک سرچشمه مـیـگـیـرد بـنـام قره دریا می گویند در حصۀ جـنـوبـی شـهـر بـا هـم یکجا میگردد که دو طرف شرقی و غربی شهر سرپل را آبیاری و سـرسـبـز می نماید و در نتیجه آب آن به ولایــت جـوزجــان یـعـنــی شــهـر شبرغان رســیــده، شـهـر و مُـضـافات آن را آبیاری و سرسبز میکند. ا

در آغاز کلام مــیـخــواهم متنی را در مورد مـوضـوع مـقاله ام بخوانم: «پس بعد از آن مـنصور که خلیفه بود، اندیشه کرد تا قضاء بـه کـسی دهد و مشاورت کرد بر یکی از چهار کس که فحول علماء بودند: یکی ابـو حـنـیـفـه و دوّم سُـفـیـان، ســوم شُرَیـک، چـهـارم مـسعر بن کَدّام. هر چهار را طلب کـردنـد. در راه کـه مـی آمـدنـد، ابو حنیفه گـفـت: «مـن در هر یکی از شما فراستی گـویـم». گـفتند: «صواب آید». گفت: «من بـه حیلتی قضاء از خود دفع کنم و سُفیان بـگـریـزد و مـسـعـر خـــود را دیوانه سازد و شُرَیک قاضی شود». پس سـفـیان در راه بگریخت و در کشتی پنهان شد و گــفـت: «مرا پنهان دارید که سرم بخواهند بُـریـد» به تأویل این خبر که رسول صلی الله علیه وسلـّـم فــرموده که: «من جُعِل قاضیاً فقَد ذُبِحَ بغیر سکّین». ا

یـکـی از شهـر هـای علم و ادب پرور کشور عزیز ما که در تبارز تمدن اسلام و هنر های زیـبـا خدمت شایان نموده و شهرت تاریخی دارد، شهـر سرپل است. این شهر از قدیم الایام مهد علم، فنون و ادبـیـات بـوده، یکی از بـنـیـاد هـای عـلـمی و عرفانی قدیمۀ آن مـسـجـد، خـانـقـاه و مـدرسـۀ گـذر خـانقاه امروزی در جوار پل خشتی سرپُل میباشد. مـی سـزد از این پرورشگاه دانش، فرهنگ و مـعـرفـت گـزارشـی را بـه عـرض برسانم: حالا کـه مـیـبـیـنم در ساحۀ مسجد خانقاه گـنـبـدی قـدیـمـه و یـک بـاب حـجـرۀ نـوآباد پـیـوسته به رُکن شمالی آن دیده میشود و بس. ا