مـیـدانیـم کـه رشـد اجـتـمـاعـی هر جامعه متناسب است با رشد فرهنگی هر جامعه و متناسب است با رشد مـعـارف یا آموزش و پرورش آن جامعه. بنابرین در هر محیطی که سطح آموزش و سواد بالاتر بوده، شمار افراد با سواد وتحصیلکردۀ آن بیشتر باشد، بـه هـمـان انـدازه محیط اجتماعی آن تغییر پـذیـرفـتـه، آن جـامـعه مدنی تر و آن محیط روشنفکـرانـه تـر مـیـگـردد. اگـر ما به دیروز نزدیک سرپل یعنی از 1300 هـ.ش بدینسو نظـر بـیـنـدازیـم، مـی بـینــیـم کـه سرپل با وجـود دُور بـودن از مـرکـز کشـور، نـداشـتن راههای مواصلاتی، نبود وسایل سمعی و بـصـری، نـبود مکاتب عصری و آموزش های نـویـن، بــاز هـم شهـری فـرهـنگی و کانون معرفت در میان شهر ها و ولایــات شـمــال افـغـانـسـتـان بـوده است. درین شهر وجود مدارس دینی، دارالعـلـومـهـا و مـکـاتـب یــا آـوزشگاه های عنعنوی و خانگی هم برای پسران و هم برای دختران آن زمینۀ آموزش سـواد و کـسب دانـش و معلومات را فراهم گـردانـیــده بود. دریــن آمـوزشگاهـهـا قـرآن کـریـم و عـلوم دینی، دواوین شعرایی چون خواجه حـافـظ، شیخ سعدی، امیر علیشیر نــــوایــــی و بـابـا رحـیـم مشـرب تـدریــس می گردید.
در دامـنـۀ تـپـه هـای شرقـی شهر سرپل مـزاری هـست که از سالیان قدیم معروف بوده، مردم از ناحیتهای دور و نزدیک، برای زیـارت و اتـحـاف دعــا در آنـجـا می آیند. تا سال 1327 شـمـسی، صـاحـب این تربت درسـت روشـن نـبـود و بنام امام خورد یاد مـیـشد. ولـی کتـیـبۀ دور گنبد آن که بخط کـوفـی اسـت در آن سـال تـوسط یکـی از فاضلان معاصر سرپل- مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی خوانده شد و معلوم گردید که این تربت از حـضـرت یـحـیی بن زید بن علی بن حسین بـن عـلـی کرم الله وجهه اسـت. قـبـل از آنـکه کتیبۀ این مزار را قید کنیم، لازم بنظر میرسد که بصورت مختصر در بارۀ زندگی جد و پـدر حـضـرت یحـیی و نیز بطور مفـصـل تاریخ زندگانی خود وی با اسـتـنـاد کـتـابـهـای تــاریـخ نـگـاشـته آید.
در نتـیـجـۀ حـادثـۀ جـانکاه کربلا (سال 61 هـجـری) از فـرزنــدان بـنـی هـاشـم تـنـها جـوانــی علـیـل کـه عبارت از رین العابدین علی(رض) بود با چند کودک بــاقـی مـاند. زیـن العابدین علی بن حسین(رض) عراق را تـرک گـفـتـه بـه مـدینه مراجعت کرد. در زهـد و معرفت مشهور بود. در محرم سال 94 یا 95 هجری در گـذشت و در قبرستان کنار مدینه مدفون گردید.
هـدف از ایـن نـوشـتـه بررسی کوتاهی از پـیـشـیـنـه سینما، تیاتر، داربازی، نقاشی و غیره در ولایت سرپل است.
سـیـنـما: تاریخ نخستین آغاز نمایشهای سینمایی با تأسیس نمـایـنـدگـی تـفحص نفت و گاز در شهر سرپل ارتباط می گیرد. چـنـانـکـه مـعلوم است این ریاست در برج سـنـبـلـه ســال 1334 ایجاد گردید و دیری نـگـذشـت در بندر شبرغان در کرانه دریای سرپل دو ساختمان دو حلقه ساخته شد. در یکی از این ساختمان ها شعبات اداری و مـکـتـب تـربـیـه بـرمـه کـاری و در دومی مـتـخـصـصان اتحاد شوروی سابق و قت با خــانـــواده هــای شــــان اقـامت داشتند. برای سرگرمی این متحصصین و کارمندان داخــلـی از طـرف شــب فلمهایی نمایش داده مــی شد. در اوایل فلم ها در یکی از اتاق های بزرگتر نمایش داده می شد و بعداً، بویژه
ولایـت سـرپـل کـه در دامنۀ شمالی تیربند تُرکستـان مـوقـعـیـت دارد، بـین 35 درجه و سی دقیقۀ شرقی تا 36 درجه و 13 دقیقۀ شمالی و 66 درجه و 30 دقـیـقـۀ جنوبی و 65 درجـه و دو دقـیـقـۀ شـرقی واقع است.
ارتفاع ولایـت سـرپـل از سـطـح بحر از 640 مـتـر در مــنـاطــق هـمــوار تـا 1750 متر در مـنـاطـق کـوهـی میباشد. در ولایت سرپل رودی که اصلاً از کوهستان جنوبی و جنوب غربی سرچشمه گرفته که بنام آق دریا یاد میگردد، دره هــای ســرسبــز مـنــاطـــــق کـوهستانی را آبیاری نموده و با رود دیگری کـه از کـوهـسـتـان ســانـچارک سرچشمه مـیـگـیـرد ... ا
ولایــت سـرپــل از جـمـلۀ ولایات باستانی کــشــور بـوده، هــوای زمـستان آن سرد، تــابــستـان آن گـــرم و آب و هوای مناطق کــوهــستـانــی آن گوارا است. این ولایت دارای چــراگـاه های سرسبز وسیع است که برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فـیــصــد مــــردم دهــات مصــروف زراعــت و تـربیۀ مواشی بـوده، از طـریـق مصرف محصولات حیوانی امرار حیات و معیشت می نمایند.
پـیـشــۀ مـالـداری در ولایــت سرپل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامعه داشته، ستون فقرات اقتصاد مملکت را تشکیل میدهد. مردم زحمتکش ما از زمانه های قدیم به اینسو تربیۀ حیوانات را پیشۀ عنعنوی خود دانسته، در رشد و ارتقای سطح تولیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند. انواع و اقسام مختلف حیوانات مانند گاوهای شیری از نسل گاو های وطنی سیستانی، کنری و نسل های مختلف بُز و گوسفند مانند گوسفند قره قُل، عربی، قندهاری، قته غنی، غلجایی و انواع اسپ ها از نسل های مختلف مانند اسپ سمن، سُرخون، اسپ توروق، مُشکی، اسپ جیرن و به همین قسم اُشتر و مرکب، و انواع مختلف طیور مانند مرغ های خانگی، فیل مرغ، مرغابی و غیره نگهداری می گردد. ا
انــبــار کـجــاسـت؟ انـبـار اکنون بنام سرپل مـعـروف بــوده و امــروز یـکـی از 34 ولایـات افـغـانـسـتان است که دارای منابع سرشار نـفـت و گـاز بـوده کـه در نـوع خود کم نظیر است.(1) نـام کهـنتر سرپل عبارت از انبار و یا انبـیر است از جملۀ شهر های جوزجان و پـایـتـخـت آن بــوده اسـت اصـطـخری و ابن حـوقــل (قـرن چـهــارم هـجــری) نیز انبار را پـایـتخت جوزجان و مقام شاهان آل فریغون (250- 401 هـ) میـدانـنـد. یـاقوت حموی در معجـم الـبـلادان مـتوافی قرن هفتم هجری در یـک جـا بـنـام انـبــار و جــای دیــگر آن را به شکل انبیر نگاشته مقتل امام یحیی بن زید بن علی (امام زین العابدین) بن حسین بـن عـلـی (ع) مـیـدانـد. اما بنابر قول مؤلف حــدود الــعـالـم (قـرن چـهـارم هجری) انبار شهری بوده است آبادان و جای بازارگانان و بارگۀ بلخ بــر دامن کوه بقول اکثر مؤرخان و جغرافیـه نگاران انبار از یک طرف پایتخت آل فـریـغـون و از جـانــب دیـگـر بارگۀ بلخ (بندر تجارتی بلخ) مرکز... ا
گوزگانان یا گوزگان که معرب آن جوزجـانان یـا جـوزجـان اسـت، از ولایـت های قدیم و مـهـم خـراسـان بـه شـمـار مـی آید. ایــن ولایـت، امروز در گوشه شمال غرب کشور ما واقع شده و با اندک تفاوت، اراضی سه ولایت فـعـلـی وطـن مــا- جـوزجان فعلی، فاریــاب و سـرپــل را در بــر مـی گـیـرد. از نوشـتـه ابن خرداد به (حدود 250 هجری) بر می آید که در قرن سوم هجری، ساحه جوزجان نسبت به سده های بعد کوچکتر بوده و شهر های فاریاب و طالقان، شامل آن نـبـوده اسـت. قــرار نـگـارش احـمـد بن واضـح یـعـقـوبـی (284هـ) جـوزجان حاوی چـهـار شـهـر بـوده اسـت: انـبـار (سرپـــل حـالیه)، سان و... ا
بســم الله الـرحمـن الـرحیـم رشته غه چیکتی نیچه دُرّ یتیم
به همگان روشن است که علم و معارف راهنمای بشریت بوده، سنگ بنای ترقی و تعالی جوامع بشری را تشکیل میدهد. بدون اکتساب علم و دانش رسیدن به اهداف مُعیّن و پی بردن به رموز طبیعت، دسترسی به آن و استفادۀ معقول از امکانات طبیعت غیر ممکن خواهد بود. بهر حال انسان ها توانسته اند به اساس مطالعه و تجربه، بسیاری از راز های نا مکشوف طبیعت را شناسایی و از آن به نفع خود استفاده نمایند. کسب علم و دانش از همان زمان نخستین دوران زندگی انسان ها همراه بوده است، ولی با گذشت زمان، با به میان آمدن اختراعات و اکتشافات زمینه های بهتر آموزش مساعد گردیده است.
کشور عزیز ما افغانستان در قطار سایر ملل جهان با داشتن علماء و دانشمندان در عرصه های مختلف جایگاهی خاص داشته است. دانشمندان، علماء، متنفّذین، شعرا و نویسندگان بی شماری از این سرزمین باستانی ظهور نموده، میراث های فرهنگی و ادبی ارزشمندی را از خود بیادگار گذاشته اند. تاریخچۀ معارف عزیز ما به دو بخش منقسم میگردد. تعلیمات خصوصی و تعلیمات رسمی. اکنون به معرفی چگونگی کار و فعالیت تعلیمات خصوصی و رسمی ولایت سرپل می پردازم.
بخش تعلیمات خصوصی: تعلیمات خصوصی در مدارس دینی، مساجد و منازل شخصی صورت می گرفت و میگیرد. اطفال خورد سن در مساجد و منازل شخصی تحت تعلیم قرار داده میشوند که دارای نظم و دسپلین خاص بوده، بعد از ادای نماز صبح الی عصر تدریس دوام پیدا میکند که در این مناطق به «ملای خانگی» شهرت دارد و دارای نصاب تعلیمی معیّن بوده در قدم نخست اطفال پنج بنای مسلمانی، اصول، آداب و سجایای اسلامی و قاعدۀ بغدادی، چار کتاب یا پنج کتاب، دیوان حافظ، دیوان بیدل، امیر نوایی (منتخب اشعار تُرکی نوایی)، مشرب، صوفی الله یار، شهیدنامه، کتاب بیبی مشکل، بابا روشن و قرآن عظیم الشأن تدریس میگردد. این تعلیمات در بخش ذکور و اناث صورت میگیرد که تعلیمات ذکور عادتاً در مساجد و تعلیمات اناث در منازل شخصی ادامه می یابد. از جملۀ آموزگاران معروف وقت مرحوم ایشان عبدالله، خلیفه خدایقل و از آموزگاران زن که او را مردم «بیبی آتون » میگویند. از مشهور ترین بیبی آتون ها: ملا خیر النساء، ملا مهتاب شاه، بیبی عایشه مشهور به ملا عَمّه، بیبی زلفیه، بیبی راکعه، ملا روزی خال، زوجۀ استا چاری، ملا بیبی زلیخا و ملا بیبی خال را میتوان نام بُرد. در مرحلۀ بعدی اطفال ذکوری که از این کانون های آموزشی فراغت کسب میکنند، شامل مدارس دینی میگردند و توسط علمای جَیّد تدریس میشوند. در مدارس دینی صَرف، نحو، تفسیر، عقاید، فقه اسلامی، فرایض و سایر علوم اسلامی تدریس میگردد. طالبان بعد از ختم کتب معیّن، به درجه مولوی نایل میگردند، تعدادی هم که موفق به ختم مرحلۀ مُعیّن نمیگردند به درجۀ ملا و آخوند باقی میمانند. در گذشته ها از مشهور ترین مُدَرسین: مرحوم داملا محمد قل، مرحوم داملا عبدالرحمن مُفتی شهید، مرحوم ملا محمد اکبر آخُند، مرحوم ملا ابوالفیض آخُند و مرحوم مولوی عبدالحکیم شهید، مرحوم قاری محمد ابراهیم بودند و تعدادی از فارغان مدارس به غرض ادامۀ تحصیلات عالی تر به شهر ها و ولایات مجاور می رفتند. در قرن گذشته یک تعداد از علماء برای بلند بُردن سویۀ علمی خود به شهر بخارا رخت سفر بسته اند. از جمله مرحوم قاضی میرزا شمس الدین، مرحوم قاضی ضیاءالدین اند که تحسیلات عالی خویش را به شهر بخارا به اتمام رسانیده اند. قابل یادآوری است که در مدارس دینی حُسن خط و خوشنویسی نیز تدریس میگردید. تمام نوشته ها توسط قلم نی و سیاهی مخصوص صورت میگرفت. از قاریان معروف سرپل که در این دوره رسیده اند : قاری محمد عظیم، قاری محمد ابراهیم، قاری عبدالواحد، قاری محمد ایوب، قاری محمد موسی قل، قاری یزدان قل، قاری آغا محمد، قاری محمد عثمان، قاری محمد یوسف، قاری نصرالله، قاری عبدالله صیّادی، قاری عبدالرحمن، قاری عبدالرحیم، قاری بهاءالدین قل، قاری محمد شریف، قاری محمد امین، و ده ها قاری و حافظ قرآن مجید.
بخش تعلیمات رسمی: اولین مکتب رسمی در زمان پادشاهی اعلیحضرت امیر امان الله خان در سال 1300 هجری شمسی بنام «مکتب لطافت» در شهر سرپل تأسیس گردید. در آن زمان مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی که قصد سفر را به شهر بخارا به غرض ادامۀ تحصیلات داشتند، نظر به تقاضای اولیای امور به حیث سرمعلم مکتب متذکره مقرر گردید و مسؤولیت پیشبرد ادارۀ مکتب به عهدۀ او سپرده شد که مرحوم قاری عبدالواحد، ملا باز محمد و محمد اسحق باورساق قلعهیی سانچارکی و یک تعداد دیگر به حیث معلمین مکتب مذکور مقرر گردیدند. از جملۀ فارغان مکتب لطافت، میتوان از محمد قاسم قاضی زاده «برق» (وکیل)، محمد مراد بلبل، محمد نعیم، میرزا محمود، میرزا محمدی، میرزا محمد قاسم گدامدار، میرزا محمد علی، میرزا محمود استالفی، غلام محمد معلم، محمد رحیم معلم، میرزا مرتضی قل، ملا جمعه خان «جمعه» میرزا غلام رسول پدر ظاهر نَرّاد، میرزا خدای بیردی، قاری محمد رحیم، غلام رسول باغبان باشی، حضرت نور خان، محمد ابراهیم خزانه دار، محمد عمر وکیل، امیر جان وکیل، میرزا محمد اسماعیل و سایرین نام بُرد. فعالیت مکتب و مکتب داری به سبب بروز ناآرامی ها در کشور برای هشت سال قطع گردید.
در دهم حمل 1315 مکتب ابتدائی سرپل در زمان پادشاهی محمد ظاهرشاه رسماً افتتاح گردید که در آن میرزا میر آقا خان بحیث سرمعلم، سید عمر خان، غلام محمد، محمد رحیم، سید حامد بحیث معلمین مقرر شدند و امور تعلیم مکتب را بدوش گرفتند. در سال 1320 این مکتب به رشدیه ارتقاء یافت و در سال 1322 پس به صورت مکتب ابتدایی در آمد. در همین سال میرزا محمد یعقوب، میرزا حبیب الله، محمد رحیم، میرزا محمد سلیم، مأمور محمد صدیق و محمد شفیع پروانه (رهگذر) بحیث مأمورین به ادارات دولتی مقرر شدند. همچنان در همان سال محمد اسماعیل خان نذیری، امان الله خان بهرامی و روزیقل خان به غرض ادامۀ تحصیل به لیسۀ حربیه و دارالمعلمین مستعجل به کابل اعزام گردیدند. در سال 1322 از صنف ششم این مکتب مأمور عبدالحکیم، حاجی محمد رسول بنجاره، محمد امین مخدوم، میرزا خیر محمد و تعدادی دیگر فارغ گردیدند و مصروف امور رسمی و شخصی شدند. در همین سالها یک تعداد از فارغان مکتب سرپل به مدرسۀ اسدیۀ مزار شریف شامل شدند که قاضی محمد نبی جَودت، قاضی سید نبی، مولوی عبیدالله و مولوی محمد عثمان از آن جمله اند. در سال 1326 کاندید اکادمیسین دکتور محمد یعقوب واحدی یگانه فارغ التحصیل این مکتب بود. در همین سال یک تعداد فارغان سالهای قبل مکتب را به لیلیۀ مرکز که در شهر خُلم تشکیل شده بود شامل ساختند که یک سال بعد این مکتب به کابل نقل یافت و به نام مکتب ابن سینا شناخته شد. از بین آنان دو نفر کامیاب شدند. عبدالغفور جُوزجانی به لیسۀ زراعت رفت و استاد غلام قادر گُرد از لیسۀ ابن سینا و دارالمعلمین فارغ و به حیث معلم مقرر شد. در سال 1326 ده نفر از فارغان مکتب سرپل را به مکتب خورد ضابتان گرفتند، از جملۀ آنان محمد یوسف پسر ارباب شاه محمد، سید محمد اکرم، محمد عوض، تاج محمد، محمد یعقوب و محمد ایوب مدت زیادی در اردوی افغانستان خدمت کردند. در سال 1327 مرحوم بهادر خان و سید حبیب الله مشهور به تورن از جملۀ فارغان این مکتب اند. در سال 1328 دکتور سید عبدالحکیم شرعی جُوزجانی، انجنیر محمد ابراهیم یعقوب زاده و حاجی غلام قادر ایلخانی از صنف ششم این مکتب فارغ التحصیل گردیدند. در سالهای بعد، مکتب سرپل نظر به شرایط وقت، نسبت به سابق بهتر شد و همه ساله شخصیت هایی از آن فارغ گشته به امور رسمی و شخصی شامل کار میشدند. محمدالله وطندوست، محمد نعیم، محمد اسماعیل فکور، محمد قیوم عزیزی، محمد اسماعیل قیومی، محمد قیوم دادوَر، عبدالسلام مستوفی، عبدالعزیز بلبل زاده، محمد نور خدیم زاده، محمد هاشم مخدوم، انجنیر عبدالرشید کریمی، محمد طاهر کریمی، عبدالصمد راسخ، محمد یحیی حفیظی، محمد یوسف روانیار، سید احمد تولقون، انجنیر عبدالاحد اولکر، عبدالغفار بیانی، محمد حلیم یارقین، داکتر امان الله مُرادی، داکتر رستم رجبی، داکتر امین الله آلتین، محمد یوسف اوچقون، عبدالله خان معلم، محمد موسی شاروال، محمد رجب، سید محمد دروگر، محمد نبی صدری، محمد منیر حفیظی، سید بهاءالدین ایلغار، محمد صدیق محبت، سراج الدین یولداش، کمال الدین شاروال، محمد یونس نو اندیش، میرزا غلام رسول، محمد یونس شاروال، عبدالستار گلشنی، میرزا محمد افضل، سید حکیم، انجنیر عبدالاحمد، محمد نعیم سالک، مولانا غلام سخی رازی، عبدالملک عظیمی، داکتر سید یوسف، داکتر سف الله، صدرالدین انتظار، انجنیر غلام سول، انجنیر جلال الدین، انجنیر امان الله، انجنیر غلام محمد، محمد کریم ذره، میرزا محمد امین، انجنیر عبدالحق ایلدار، انجنیر حبیب الرحمن، محمد یحیی قیام، محمد رحیم اجتماعی، محمد محسن احدی، خیر محمد عثمانی، میرزا سید عبدالسمیح، میرزا سید احمد، داکتر عبدالقدیر مجید، پیغمبرقل، سراج الدین قَیتمَس، محمد رسول آمر و ده ها شخصیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سرپُل از آن جمله اند.
لیسه منهاج سراج که در سال 1340 به همین نام مُسمّی گردید و در سال 1348 به لیسه ارتقاء یافت . و تا امروز (؟) دوره فارغ داده است. نخستین مکتب نسوان در سال 1337 با کمیّت (110) دختر در سطح مکتب ابتدایی تحت سرپرستی مرحوم ابوالحسن آغاز شد و به فعالیت پرداخت که در سال 1346 به متوسطه و در سال 1356 به لیسه ارتقاء یافت. برخی از دختران فارغ التحصیل مکتب نسوان شامل صنف هفتم متوسطۀ منهاج سراج شدند. یک تعدادشان به مأموریت جذب شدند و یک تعدادشان به تحصیلات عالی پرداختند. از جملۀ دختران و خانم های پیشرو سرپُل: دکتور شفیقه یارقین، سلامت معصومی، آیخان بیانی، زیب النساء معصومی، عزیزه جلیس، معصومه شاداب، حلیمه ضیائی، محبوبه ضیائی، محبوبه یعقوبی، سلیمه دیپلومۀ قابله، محبوبه گیلانی، حوا گلشنی، حُمیرا گلشنی، قاضی ثریا، دکتورس شکریه یعقوبی، و ده ها شخصیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را میتوان نام بُرد.
همین اکنون در تشکیل ریاست معارف سرپل (331) باب مکتب که از آن جمله (88) باب آن را مکاتب نسوان تشکیل میدهد با کمیّت (98000) شاگرد که از جمله (21150) تن شان را دختران تشکیل میدهند، فعالیت دارد. تعداد معلمان معارف ولایت سرپل به (2052) تن میرسد، از جملۀ آنان (544) معلم رسمی و فارغ صنف دوازدهم بوده، متباقی معلمان دارای تحصیلات خصوصی می باشند.
در سال 1382 مؤسسه عالی تربیۀ معلم در ولایت سرپل ایجاد گردید و به تعداد (140) تن از معلمان که (82) تن شانرا قشر اناث تشکیل میداد، در بخش داخل خدمت این مؤسسه شامل شدند و در سال 1384 نخستین دورۀ فارغان که شامل (95) تن بودند بحیث معلمان مسلکی به جامعه تقدیم گردیدند. در سال 1382 تعدادی از فارغان صنوف نهم به صنف دهم این مؤسسه به دورۀ پنجساله جذب گردیده به تحصیلات شان ادامه دادند. همین اکنون به تعداد (58) تن از شاگردان به صنوف دهم و یازدهم این مؤسسه شامل بوده بعد از فراغت از صنف 14 به جامعه تقدیم میگردند. در عرصۀ سواد آموزی همین اکنون (118) باب کورس سواد آموزی در تشکیل مدیریت سواد آموزی فعالیت دارد. در سال 1338 نخستین مکتب برمه کاری به منظور تربیۀ کادر های تخنیکی و فَنّی به غرض رفع نیازمندی های امور تفحص نفت و گاز فعالیت داشت. همین اکنون به کمک ادارۀ انکشافی ایالات متحدۀ امریکا در حدود ده هزار تن از پسران و دختران بین سنین 10 الی 18 که از ادامۀ تحصیل باز مانده اند، در پروگرام آموزش سریع تحت تعلیم قرار دارند که در طی مدت دو سال پروگرام صنف ششم را اکمال نموده بحیث فارغان صنف شش به وزارت معارف معرفی میگردند. هکذا دارالعلوم عالی نیز در چوکات ریاست معارف فعالیت مینماید. آنچه در مورد گذشته و حال معارف سرپل گفته آمدیم، به هیچ وجه جوابگوی نیازمندی های امروزی نبوده، ایجاب باز سازی و نو سازی عملی را در عرصۀ معارف مینماید اتخاذ تدابیر عملی در جهت تربیه و پرورش معلمان مسلکی به منظور نیل به این مقصد تقویۀ مؤسسۀ تربیۀ معلم و ارتقای آن به پیداگوژی و یا تحصیلات عالی، استخدام استادان مُجَرّب، تجهیز مکاتب از لحاظ لابراتوار ها، کتاب خانه ها، تعمیرات، کتب درسی، مواد و وسایل درسی، ایجاد سهولت ها برای معلمان را میتوان از جملۀ ضرورت های اساسی ساحۀ معارف بشمار آورد.
قانون اساسی کشور زبان تُرکی ( اوزبیکی و ترکمنی) را بحیث زبان سوم رسمیت بخشیده، از آن جایی که اکثریت باشندگان این ولایت به زبان اوزبیکی تکلم مینمایند، هنوز تدریس به زبان های مادری در این ولایت میسّر نبوده، حتی در مؤسسۀ تربیۀ معلم به ایجاد دپارتمنت اوزبیکی موفق شده نتوانستیم. امیدواریم در سال آینده به این هدف نایل شویم.
از اثر ادامۀ جنگ های خانمان سوز، تعداد زیادی از مکاتب تخریب و با خاک یکسان شده است. بیشتر از 300 باب مکتب در هوای آزاد درس میخوانند. توجه مقامات مربوط را در زمینه خواهانیم. قابل یاد آوری است که در پهلوی مکاتب رسمی در ولایت سرپل کورسهای آموزشی به منظور ارتقای سویۀ تعلیمی شاگردان در رشته های علوم و کمپیوتر فعالیت داشته که نقش مهمی در جهت ارتقای معلومات و دانش شاگردان دارد. آموزشگاه عالی علوم و کمپیوتر «آیدین» که مصارف آن از جانب انجمن فرهنگی آیدین افغانستان تمویل میگردد و از ماه اسد سال 1384 به فعالیت آغاز نموده در حدود (500) تن از شاگردان مکاتب (پسران و دختران) را در رشته های آموزش کمپیوتر، آمادگی کانکور مضامین ریاضیات، انگلیسی، علوم دینی و خوشنویسی تحت تعلیم قرار داده است. بدون شک کورس های آموزشی و آموزشگاه ها نقش مهمی در جهت رشد استعداد های شاگردان خواهد داشت.
با ذکر نکات فوق میخواهم با استفاده از فُرصت توجه همه اهل معارف را در جهت تقویۀ معارف جلب نمایم. در چنین شرایطی که مردم ما گام های متین و استوار را در جهت بازسازی و عمران مجدد کشور برمیدارد، وظیفۀ ماست تا سهم قابل ملاحظه را در این عرصه داشته باشیم و معارف در محراق توجه ما قرار بگیرد. بدین وسیله از آن عده کادر هایی که در خارج از ولایت سرپل تشریف دارند تقاضا میگردد تا به منظور خدمت گزاری به میهن و جوانان کشور افتخار خدمت گزاری را در جنب ریاست معارف ولایت سرپل حاصل نمایند، با در نظر داشت کمبود جدی معلمان مسلکی از رؤسای محترم ادارات دولتی که تحصیلات عالی و تجارب مسلکی دارند، احتراماً تقاضا میگردد تا روزانه حد اقل با تدریس یک ساعت در لیسه های شهر سرپل، ریاست معارف را مساعدت معنوی نمایند.
مرحوم استاد قاری محمد عظیم عظیمی در دَورۀ امانی به مناسبت افتتاح مکتب لطافت سرپل شعری سروده بودند. به خوانش چند مصرع آن اکتفا میکنم:
ای بــیخـبـــــر افتاده ز اسرار مـعـــــارف
جــهــدی کــه شــوی تـا تو خبردار معارف
گــــردیده بــنــــا مکتب پُـــرفیض لطــافت
مکتب نــه یکی مــخــزن اســرار مــعــارف
تـدریس درو هست ز اخـلاقـــی و دیــنـی
غــــافـــل نـتـــوان بُــود از ایـن دار مـعـارف
اطفال وطن جمله به شـوق و شعف امروز
ســرگــرم در آن انــــد بـــه تــکــرار مـعارف
به امید تعمیم شعار (تعلیم و تربیه برای همه و همه برای تعلیم و تربیه) و بخاطر شگوفائی افغانستان عزیز گفتار خویش را به پایان میبرم.
یادداشت: این مقاله در بُرج قوس سال 1384 تهیه شده بود. چاپ آن در وقتش صورت نگرفت. بنابرآن در برج حمل 1388 در مقاله تجدیدنظر شده موقف امروزی معارف سرپُل در آن انعکاس یافت. اکنون تَحَوّل مُعَیّنی در معارف سرپل رونما گردیده است. در بخش تعلیمات عمومی تعداد شاگردان به (110000) تن و تعداد معلمان مسلکی فارغ صنف 14 و دارالمعلمین به (300) تن رسیده است. «دارالعلوم عالی رحمانیه» در مرکز ولایت با کَمِیّت (650) تن شاگرد و هشت مدرسۀ دینی در ولسوالی های مربوط ولایت فعالیت دارند. به منظور ارتقای مهارت های مسلکیء معلمان پروگرام Best یعنی تربیۀ معلم داخل خدمت در برج جدی سال 1386 به کُمک مؤسسۀ حمایۀ اطفال امریکا آغاز به فعالیت نموده، همه مُعَلّمان مرکز ولایت و ولسوالی های مربوط ولایت سرپل برنامه های (انسیت یک و انسیت دو) را طی ورکشاپ های (26) روزه توسط ترینران مؤسسۀ حمایۀ اطفال فرا گرفتند و تمام آمرین مکاتب پروگرام (12) روزۀ اداره و منجمنت را نیز سپری کردند، میتواند بر طبق این برنامه ها در جهت ارتقای مهارت های مسلکیء معلمان تأثیرات مثبت و مفید داشته باشد.
عبدالغفور دستیار
فرهنگ و معارف بشری را کـه آیـیـنـۀ تـمـام نـمـای هستی اجتماعی گفته اند، محصول فعالیت های مادّی و معنوی انســان از بــدو پـیـدایـش تـا کـنـون می باشد. رشد و رونق آن نه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تـکـامـل جـوامـع بشری بوده، بلکه صیقل گر روح و روان افراد جامعه نیز می باشد.
هنر موسیقی که جُزئی از فـرهـنـگ بشری می باشد، همواره با روح و عواطف انسانی سـر و کـار داشـتـه، در نوازش آن نقش بس مهم دارد، هنر موسیقی یکی از مُبرم تـرین نیازمندی های انسانی بوده و با سرشت و سـرنـوشـت انسان پیوند ناگسستنی دارد. موجودیت اصوات گوناگون در طبیعت، خوش خوانی پرندگان، صدای آبشاران و باد و باران و دریـا و درخـتــان از ازل مـــورد توجّه انسان بــوده اسـت کـه مطـابـق بـا سـازگـاری این صــدا هــا با روح و روان انسان، در تنظیم آن مـسـاعـی لازم بـه عمل آمده است. انسان آلات مـوسیـقـی گـونـاگـون را بـوجــود آورده و عواطف خویش را در لابلای تار ها و آهنگ هـا بیـان نموده و تسلّی دل و آرامش ضمیر نموده است. ا
سرزمین شاداب و سرسبز سـرپــل از قدیم الایــام مـرکـز تمـدن بـوده و از جـملـه شهـر هــای مـعروف خراسان محسوب می گردد. بـه هـمـیـن دلیل علم و فرهنگ و صنعت در جـوزجانان باستان رشد قابل ملاحظه نموده انواع و اقسام صنایع دستی از قبیل گـلـیـم بـافـی، حَجـّــاری، نـجــّـاری، چــرمــگـــری، مسـگـری، کــلالـی، آهـنـگری، بافنده گی، معماری و دیگر حرفه ها پیشۀ بــاشندگــان ایـن ســرزمـیـن را تـشکیل میدهد. از جملۀ ایـن پیشه ها یکی هم صنعت باروت سازی و فن آتشبازی مـیـبـاشـد. تاریخ دقـیـق ایـن صـنـعـت در ولایـت سـرپل معلوم نیست. به اسـاس اظـهـارات صـاحـب نـظـران، زمـــــان حکومت امـیـر عـبـدالـرحـمـن خــان بــه بعد را میتوان آغاز تاریخ رایج شدن باروت سازی دانـسـت. بـه اسـاس مـعــلــومات به دست آمــده، از بــاروت ســازان اولــی سرپُل: ملا عـبدالحکیم، استا حلیم نظر آســیـابــادی و استـا بـابـه مراد اُلقانی (ایلخانی) بوده اند، بعداً استـا عـبـدالکریم فن باروت سازی را از نــزد پدر بزرگوارش ملا عبدالحکیم فرا گرفته به رُشد و توسعۀ این صنعت تلاش نموده با تربیۀ شـاگـردان تـوانـسـت بـاروت مـورد نیاز سرپل، شبرغــان، مــزار شـریـف و میمنه را تـدارک دیـده در راه سـازی و امـور تعمیراتی جهت بدست آوردن سنگ های تعمیراتی از طــریــق انـفـجـار دادن بــاروت، ایــن صنعت را توسعه داد. ا
ولایــت سـرپــل از جـمـلۀ ولایات باستانی کــشــور بـوده، هــوای زمـستان آن سـرد، تــابــستـان آن گـــرم و آب و هوای مناطق کــوهــستـانــی آن گـوارا است. این ولایت دارای چــراگـاه هـای سرسبز وسیع است کـه برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فـیــصــد مــــردم دهــات مصــروف زراعــت و تـربیـۀ مواشی بـوده، از طـریـق مصرف محصولات حیوانـی امرار حیات و معیشت می نمایند.
پـیـشــۀ مـالـداری در ولایــت سرپـل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامـعه داشته، ستون فـقـرات اقـتـصاد مـملکت را تشکیل میـدهـد. مــردم زحمتکش ما از زمانه های قـدیـم بـه ایـنسـو تـربـیۀ حیوانات را پیشۀ عـنـعـنـوی خـود دانسته، در رشد و ارتقای سـطـح تـولـیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند... ا
در آغاز کلام مــیـخــواهم متنی را در مورد مـوضـوع مـقاله ام بخوانم: «پس بعد از آن مـنصور که خلیفه بود، اندیشه کرد تا قضاء بـه کـسی دهد و مشاورت کرد بر یکی از چهار کس که فحول علماء بودند: یکی ابـو حـنـیـفـه و دوّم سُـفـیـان، ســوم شُرَیـک، چـهـارم مـسعر بن کَدّام. هر چهار را طلب کـردنـد. در راه کـه مـی آمـدنـد، ابو حنیفه گـفـت: «مـن در هر یکی از شما فراستی گـویـم». گـفتند: «صواب آید». گفت: «من بـه حیلتی قضاء از خود دفع کنم و سُفیان بـگـریـزد و مـسـعـر خـــود را دیوانه سازد و شُرَیک قاضی شود». پس سـفـیان در راه بگریخت و در کشتی پنهان شد و گــفـت: «مرا پنهان دارید که سرم بخواهند بُـریـد» به تأویل این خبر که رسول صلی الله علیه وسلـّـم فــرموده که: «من جُعِل قاضیاً فقَد ذُبِحَ بغیر سکّین». ا
از آن جــایــی کــه پـهنـۀ هستی و طبیعت مـتـشـکـل از اضداد، تکامل و حرکت توأم با شـیـب و فراز، نور و ظلمت، مرگ و زندگی، صـحـت و مـرض جُـزء لایـنـفـک طـبـیــعـــت مـاحـــول مـا مـیـبـاشـد، طی اعصار و قرون متـوالی بشر پوینده به قدر توان و امکان در رفع مشکلات و فایق آمـدن بر آن نقشی از خود به یادگار گذاشته که طبابت سنـتـی و قـدیـمـی نـیـز دسـت آورد سعی و تلاش و تجارب گرانبهای این بخش از علوم بزشکی بــوده، تفـکـر والای بـشر را شامل میگردد، طبابت سنتی سه مرحله را طی نموده که مـا بـطـور خیلی کوتاه و مختصر مکثی بدان مینماییم: طــبـابت سنتی و یا قدیمی: که از گیاهان، سبزیجات و مـیـــوه هــای شـفا بخش تــشـکیل شده. طـبــابــت روحــانی: تـوأم بـا آمـاده ساختن روح و روان مریض به زندگی. طبابت... ا
یـکـی از شهـر هـای علم و ادب پرور کشور عزیز ما که در تبارز تمدن اسلام و هنر های زیـبـا خدمت شایان نموده و شهرت تاریخی دارد، شهـر سرپل است. این شهر از قدیم الایام مهد علم، فنون و ادبـیـات بـوده، یکی از بـنـیـاد هـای عـلـمی و عرفانی قدیمۀ آن مـسـجـد، خـانـقـاه و مـدرسـۀ گـذر خـانقاه امروزی در جوار پل خشتی سرپُل میباشد. مـی سـزد از این پرورشگاه دانش، فرهنگ و مـعـرفـت گـزارشـی را بـه عـرض برسانم: حالا کـه مـیـبـیـنم در ساحۀ مسجد خانقاه گـنـبـدی قـدیـمـه و یـک بـاب حـجـرۀ نـوآباد پـیـوسته به رُکن شمالی آن دیده میشود و بس. مـسـجـد قـدیمی و گنبد آن در سمت غـربـی سـاحـۀ مـتـذکـره و در پـهـنۀ نسبتاً پــستی واقع شده است. در ارکان مسجد و محرابش دیده شود کوتاه به نظر میـرسـد و از ایـن نـگـاه حـدس زده میشود کــه بعداً صـحـن مسجـد پرانه شده است و موقعیت دم روی مسـجـد یـک مـتـر بـلـندتر از صحن مـسـجـد اسـت و در هـمـین سطح مرتفع، حـوض آب اسـت و در آن تـاریـخ کـه عمارت مـسـجـد بـه عمل آمده نباید صحن مسجد ایـن قـدر پـسـت بـوده باشد و به مرور زمان موقعیت دم روی آن بـلـنـد و بـلـنـدتـر شـده است. همچو تحول در موقعیت می فهماند که این عمارت مسجد اصیل است. ا
منابع آبی دریای سرپل چشمه سار هـای کوهستان جنوبی آن است که ازان سویها مـجـرا گـرفـتـه مـیآیـد کـه از مـابین شهر سرپـل که مسیرش چند شکل انحنائی را تشکیل میـدهـد عبور میکند و این شهر را به دو سمت غربی و شرقی از هم متمایز جدا میکند. دریای سـرپـل سنگلاخی بوده جـریـان تـنـد دارد و سیلاب های بهاری آن بعضاً سواحل و آبادیهای مجاورش را ویران میکند و از روزگـار پـیـشـیــن یعنی بیش از شش قرن قـبـلـی خـشت پـل تاریخی که از عهد دورۀ تمـدن تـیـمـوری تـا هنوز زنده مانده، همـان دو سـمـت متمایز شهر را با هم وصل میـکـنـد و پـل ارتـباطی شناخته میشود و اوضـاع ساختمانی و حال کنونی آن پُل به تفصیل ذیل است... ا