اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک
قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان
بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین
اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش
یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق
اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی
حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت
آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین
آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی
اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش
ابزار های ضروری برای سایت و وبلاگ
آلتین فلم، اوزبیکلرنینگ افتخاری
گلزمین وفا، اشعار سید محمد دروگر
باله لر، آیدین مالمو مدنی نهادی
امیر علیشیر نوایی، مکمل اثرلری
برگردان الفبای کریل به الفبای عربی
پیوند های مهم
چندی قبل ضمن بازدید از کشور فرصت میسر شد تا در شهر باستانی هرات نیز توقفی داشته باشم و با چهره این شهر از نزدیک آشنا گردم.
شهر باستانی هرات که زمانی با خیابان های منظم ریگی، درختان کنار خیابان ها و جویبار های مملو از آب جلب توجه می کرد و آثار تاریخی و زیارتگاه ها در خارج شهر مسافران را به خود می کشاند، امروز بکلی چهره عوض نموده و به یک شهر کاملاً جدید تبدیل شده است. مسافری که ده، بیست سال قبل شهر را دیده است امروز از شناخت شهر عاجز می ماند و خود را در یک شهر کاملاً جدید و وسیع و با نفوس فوق العاده زیاد می بیند.
شهر امروز هرات با جاده های وسیع ، تجارت خانه های جدید، هوتل ها و مسافر خانه ها ، پارک ها و تفریگاه ها ، بازار های پر جنب و جوش و پر سر و صدا و دست فروش های متعدد، به شهر قبلی هیچ مشابهتی ندارد. اطراف مسجد جامع به بازار پر جنب و جوش مبدل شده، مناره ها در وسط شهر قرار گرفته است. مقبره امیر علیشیر نوایی و گوهر شاد بیگم که زمانی در بیرون شهر موقعیت داشت امروز در داخل شهر قرار گرفته است. در میان مناره های معروف سرک عریضی احداث شده که متاسفانه یکی از مناره ها را با خطر انهدام جدی مواجه ساخته است. اخیراً مقامات مسئول خواسته اند مسیر سرک را عوض نمایند و مناره را که به یک سمت کج شده دو باره به حال اولی در آورند که البته کاریست مشکل.
مقبرۀ گوهر شاد بیگم با مقبرۀ پنج فرزند و نواده هایش در وسط باغی که بنام گوهر شاد بیگم مسمی است، موقعیت دارد. در مورد گنبد و باغ گوهر شاد بیگم بهتر است متن لوحه یی را که در داخل گنبد نصب شده عیناً نقل نمایم:
گنبد آرامگاه گوهر شاد بیگم
گوهر شاد بیگم در سال ۷۷۸ هجری قمری در هرات دیده به جهان گشود. او دختر امیر غیاث الدین ترخان است. اوصاف حمیده و خصایل پسندیده ملکه گوهر شاد بیگم، آنچنان بوده است که هنوز فرزندان خراسان زمین او را چون مادر مهربان ستایش می کنند و از او به ذکر خیر و احترامی کامل یاد آوری می نمایند. این بانوی گرامی در سال ۷۹۵ هجری خورشیدی به عقد نکاح شاهرخ میرزا فرزند امیر تیمور کورگانی در آمده. گوهر شاد بیگم سه پسر و دو دختر داشت. پسران وی الـُغ بیگ میرزا، بایقرا میرزا و محمد جوکی میرزا بودند. این ملکه دانشمند و هنر پرور بر علاوه اینکه در زمینۀ حکومت داری شوهر خود را یاری می نمود، در عرصۀ رشد و شگوفایی هنر و فرهنگ خدمات زیادی نموده است و در طول عمر پر بار خویش در حدود ۳۶۰ بنای عام المنضعه در سرتا سر خراسان کبیر احداث نمود که از جمله یاد بود های این بانو ی گرامی مسجد جامع و مدرسه مصلی در هرات، مسجد جامع گوهر شاد بیگم در مشهد می باشد. از بقایای مصلی چیزی که باقی مانده یکی گنبد عالی مزار گوهر شاد بیگم و بایقرا می باشد که تا چند سال قبل بشکل ویرانه و تاسف آوری در بین اراضی مزارع و بقایای خرابی مصلی باقی و رو به خرابی بوده است. این گنبد را اهالی هرات گنبد سبز می نامیدند. اندرون گنبد شش عدد سنگ صندوقی سیاه از قبور اولاد شاهرخ میرزا قرار دارد و این گنبد را گوهر شاد بیگم جهت دفن خود و اولاد خود آنرا در شمال غرب مدرسه خود ساخته بود. معمار این گنبد را خواند میر در کتاب جیب السیر استاد قوام الدین ذکر کرده است. تاریخ ختم بنای این گنبد همان سال ختم تعمیر مدرسه گوهر شاد بیگم یعنی ۱۴۳۱ میلادی میباشد. این گنبد را به طراحی عجیب و کمال هنر ساخته اند. نمای بیرونی این قبر مرتفع به کاشی هفت رنگی و معرق مزین شده است که متأسفانه بهم پاشیده و فرو ریخته است.
اساس این گنبد از بیرون و درون به شکل مربع ساخته شده که بصورت مکعبی به پا ایستاده و از روی مکعب به شکل استوانه مدور بالا رفته که سر آن به شکل کلاه درویشی پوشیده شده. این استوانه مدور عبارت است از سه گنبد بالای هم که به وضع عجیبی یکی بالای دیگری قرار گرفته است.
پوشش گنبد در قسمت بالا به شکل کلاه درویشی فتیله دار است و در انتهای فتیله و فاصلۀ فتیله دیگر به خط کوفی کلمات «یا جبار» و «یا ستار» نوشته شد و این سقف کلاه درویشی هنگام تخریب مصلی ویران گردیده بود. در زیر کلاه درویشی مانند کمر بندی دورا دور استوانه قسمتی از سوره مبارکۀ واقعه بخط ثلث بسیار عالی و ممتاز نوشته شده بوده است و گویند که خط حکیم جعفر هروی معروف به بایسنقری است. در سال ۱۸۸۵ میلادی که ویرانی مصلی صورت گرفت این گنبد بصورت نیمه ویرانه در بین خرابه های مصلی قرار داشت که آشیانۀ پرنده گان بود تا در عصر حکومت محمد ظاهر شاه این گنبد به امر مرحوم محمد قاسم خان نایب الحکومۀ هرات سقف اولی گنبد را که هنگام ویرانی مصلی خراب شده بود به گچ و خشت پخته پوشیدند. اما به ترمیم تمام گنبد موفق نشدند و چون زیر پایه های گنبد خالی شده و پایه های آن را تراشیده و ضعیف نموده بودند و نزدیک به فرو غلطیدن بود در سال ۱۳۲۱ هجری خورشیدی استاد فکری سلجوقی پیشنهاد ترمیم آنرا نمود که نایب الحکومۀ هرات عبدلله خان ملکیار این پیشنهاد را قبول و امر فرمود تا مهندیسین لایق در ترمیم و استحکام آن توجه نمایند و همچنان در اراضی گنبد باغ بزرگ احداث نمودند و با انواع شجار و گلها مزین گردید و به نام پارک بهزاد مسمی گشت و پایه های گنبد مستحکم شد.
در سال ۱۳۲۸ هجری خورشیدی به امر عبدالرحیم خان نایب الحکومه هرات اطراف پارک را دیوار پخته احداث نمودند که بعداً سنگ های قبور شهزادگان در وسط گنبد قرار گرفت که تا سالهای ۱۳۵۷ هجری خورشیدی این باغ یکی از تفریح گاه های مشهور و معروف هرات بود و در اثر تجاوز ارتش سرخ و جنگ های سه دهۀ اخیر این باغ به ویرانه مبدل گشت و به گنبد گوهر شاد نیز خسارات و صدمات زیادی رسید و در سال ۱۹۹۵ میلادی به کمک مؤسسات خارجی و تحت نظر مهندیسین آبدات تاریخی خرابی ها و صدمات اخیر ترمیم گردید و در سال ۱۳۷۸ هجری خورشیدی دورا دور ساحۀ گنبد گوهرشاد بیگم به مساحت ۲۵ جریب اراضی دیوار گردید و باغ گوهر شاد که در سالهای جنگ ویران گردیده بود مجدداً احداث گردید و از سال ۱۳۸۱ هجری حورشیدی به این طرف روی ایجاد فضای سبز در ساحه تلاش های زیادی صورت گرفته است.
در سال ۲۰۰۹ میلادی بنابه توجۀ مقام وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان ،سازمان علمی فرهنگی یونسکو پروژه ترمیمات گوهر شاد بیگم را رویدست گرفته است.
کسانیکه درین گنبد مدفون می باشند:
این گنبد را گوهر شاد بیگم جهت دفن خود و اولاد خویش ساخته و آرزو داشت که پس از مرگ عزیزان خود را درین آرامگاه به آغوش برگیرد. ولی برخلاف بیشتر عزیزان او در حین حیاتش چشم از جهان پوشیدند. ظاهراً نخستین کسی که درین جا آرمیده است شهزاده بایقرا میرزا است. نظر به تذکر در کتاب خیابان هرات «استاد سلجوقی» شش نفر کسانیکه درین گنبد دفن شده اند از غرب به طرف شرق قرار ذیل است:
1- ملکه گوهر شاد بیگم بنت امیر غیاث الدین ترخان و همسر شاهرخ میرزا متوفی سال ۸۶۱ هجری قمری. «سنگ مزار آن کوچکتر است»
2- شهزاده بایقرا میرزا بن شاهرخ میرزا بن امیر تیمور متوفی سال ۸۳۷ هجری قمری.
3- میرزا علاُلدوله بن بایقرا میرزا بن شاهرخ میرزا متوفی سال ۸۵۵ هجری قمری.
4- میرزا ابراهیم بن علآلدوله بن بایقرا میرزا بن شاهرخ میرزا متوفی ۸۶۳ هجری قمری.
5- میرزا سلطان احمد بن عبداللطیف بن الـُغ بیگ بن شاهرخ میرزا.
6- شاهرخ پسر سلطان ابوسعید بن محمد بن میرانشاه بن امیر تیمور متوفی ۹۰۱ هجری قمری.
لازم است تذکر داده شود که باغ گوهرشاد بیگم در روز های معین هفته محل تفریح خانم های شهر هرات بوده و دیگر روزها مسدود می باشد. مسافری که بخواهد مقبرۀ گوهر شاد بیگم و دیگر شهزاده گان تیموری را زیارت نماید، مجبور است از مسوولین اطلاعات و کلتور اجازه اخذ و بعداً بکوشد تا نظر مساعد باغبان باغ را جلب و اجازه دخول یابد. خوشبختانه یکی از دوستانی که مهماندار من بود درین مورد تجربه قبلی داشت و توانست مراحل اخذ اجازه را به آسانی طی نماید.
در داخل محوطۀ باغ در فاصلۀ سی ـ چهل متری گنبد گوهر شاد بیگم مقبرۀ دیگری نیز جلب توجه می کند. این مقبره خارج گنبد در هوای آزاد قرار داشته از هرگونه لوحه و نشانه عاری است. مقبرۀ متذکره سمنت کار شده، اطراف مقبره در ساحۀ تقریبی ۲۰ متر مربع با ریگ میده فرش شده است. این مقبره بی نام و نشان که متأسفانه به شکل ابتر و بی نهایت رقت انگیز قرار دارد، مربوط به وزیر مدبر ، دانشمند بلند آوازه و شخصیت ممتاز تیموریان هرات و بنیانگذار ادبیات تورکی چغتایی «اوزبیکی»، امیر علیشیر نوایی می باشد.
امیر علیشیر نوایی که به نظر اکثر شرق شناسان یکی از ستارگان درخشان ادبیات شرق در پهلوی مولانا جلال الدین بلخی، حافظ، جامی، سعدی و سنایی قرار دارد. شخصیت با شکوهی است که مورد افتخار خراسان زمین بوده ، خدمات بزرگ فرهنگی انجام داده و یکی از بنیان گذاران رنسانس شرق محسوب می گردد. مقبرۀ چنین شخصیت والا مقام امروز در زادگاهش در شهر هرات به چنان حالت ابتری قرار دارد که هر بننیده با احساس را متأثر می سازد.
امیر علیشیر نوایی نه تنها خود شخصیت بی بدیل فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی عصر خود بود، بلکه در تربیت نسلی از فرهنگیان و احداث ده ها و صد ها مدرسه، کتابخانه ، مسجد و حمام و بازار و مسافر خانه در تاریخ نام خود را جاودانه ثبت نموده است. تصادفی نیست که دهۀ هشتاد «قرن بیست» میلادی را سازمان فرهنگی علمی ملل متحد یعنی یونسکو بنام دهۀ نوایی مسمی و از کشور های ذیدخل تقاضا نمود تا در تجلیل از نوایی تدابیر لازم اتخاذ و نسل جوان کشور های خود را با خدمات و آثار این شخصیت بزرگ آشنا نمایند. در افغانستان، اوزبیکستان و تاجیکستان با تدویر محافل، نشر آثار و معرفی خدمات همه جانبۀ نوایی بزرگ اقداماتی صورت گرفت. در مورد ترمیم مقبرۀ این شخصیت تاریخی نیز در آن زمان تدابیر مشترک از جانب وزارت اطلاعات و کلتور افغانستان و وزارت کلتور اوزبیکستان اتخاذ گردید اما متأسفانه نسبت نا آرامی ها و عدم موجودیت امنیت در هرات که پیامد جنگ های تحمیلی بود، این اقدامات عملی شده نتوانست. متأسفانه بعد از تأمین امنیت در زمان حاکمیت مجاهدین نیز هیچ گونه اقدامی در این زمینه علیرغم پیشنهاد کمک از جانب اوزبیکستان صورت نگرفت. زمان طالبان اصولاً بنابر سیاست تبعیض آمیز نه تنها توجه صورت نگرفت بلکه در نابودی آثار تاریخی مربوط این دوره و دیگر دوره های درخشان قصداً اقداماتی بعمل آمد و تلاش صورت گرفت تا کشور از گذشتۀ پر افتخار خویش محروم گردد. تخریب مجسمه های بودا در بامیان نمونۀ بارز جنایت فرهنگی این دوره ننگین محسوب می گردد. تأسف آور است که در زمان حاکمیت موجود که دموکراسی، بازسازی، رشد همه جانبۀ کشور ، توجه به فرهنگ و معارف زبان زد حاکمان کشور است و میلیون ها دالر کمک از جانب مؤسسات بین المللی و کشور های مختلف جهان بمنظور بازسازی و احیای مفاخر فرهنگی صورت گرفته نه تنها به احیای آثار باقی مانده دورۀ درخشان تیموریان هرات کوچکترین توجه صورت نگرفته بلکه قصداً زمینۀ نا بودی آثار این دوره مساعد گردانیده شده است. احداث سرک نزدیک مناره های هرات و بی توجهی عمدی در مورد مقبرۀ امیر علیشیر نوایی از مواردیست که در پیشانی مسوولین فرهنگی و سیاسی کشور چون لکۀ سیاهی حک شده است. از مسوولین فرهنگی ولایت باستانی هرات جداً تقاضا می گردد با جلب مساعدت مردم فرهنگ دوست و علم پرور هرات و مقامات دولت مرکزی ، مسوولیت و وظایف خویش را در برابر حفظ آثار و آبدات تاریخی به انجام رسانیده با اعمار گنبدی در شأن این شخصیت بی بدیل تاریخ رسالت خویش را ادا نمایند.
نویسنده: محمد الله وطندوست
محبوب القلوب، تعلیمی، تربیتی و سرگرمی
قاری عظیمی، شرح زندگانی و دیوان مکمل
یولدوزلر، شرح زندگانی شعرای اوزبیک
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی فیس بوک
استاد ملا تاج محمد سرپلی، درفیس بوک
بیناد اجتماعی و فرهنگی بیانی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
بازی های عامیانۀ اوزبیکان جوزجان، یارقین
انجمن میر علی شیر نوایی، ناروی
سایت بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی
نشرات ما در فضای مجازی
بـا وجـودیــکـه شهـر هـرات حملات چنگیز را تحمل کرده بود و در لشکر کشی های امیر تـیـمـور کـورگانی نیز متحمل خسارات جدی شــده بـود، در دورۀ فرزندان تیمور این شهر بــه یــکـی از بـا اهـمـیـت تـریـن شهر های مـشـرق زمـیـن تـبدیل گردیده، مرجع علما، شـعرا، هنرمندان و فرهنگیان سراسر قلمرو تـیـمـوری محـسـوب می گردید. شهر هرات کـه در مـهـمـتـرین آثـار تاریخی و جغرافیایی عـظـمـت آن مـورد تـوجـه قـرار گرفته است، بنـابـر داشتن تاریخ درخشان و برخورداری از تـمـدن غـنی با وجود حملات و لشکرکشی هـای مـتـعـدد، بـعـد از هـر شکـست دوباره بـزودی قـد بـرافـراشـتـه و خـسارات وارده را توانسته است جبران نماید... ا
شبرغان در صد سال اخیر نام کــتــابـی است که استاد محمد عمر الــیــم بیات چــهــرۀ شــنــاخــتــه شـدۀ فرهنگی و اجـتــمـاعی جوزجان در سن کهولت به رشـتـه تحریر در آورده و بـه علاقـمـندان تـقـدیم داشتـه اسـت. بـخش اول کتاب که شـامـل ۱۲۷ صفـحــه است، با نگاۀ مـخـتـصر به گذشتۀ تاریـخـی شبـرغـان آغـاز شده، اوضاع طبیعی، وجه تسمیه و علت ایـجــاد شهــر شبــرغان را مورد بحث قــرار داده است. بالا حصار و شهر کهـنـه، وجـه تـسـمـیـه بعضی قریه ها، عمــارات دولــتــی و عـامه، پیشه های مردم، تجارت، معارف و تحصیلات عالی، السنـه و مـلـیت هـا در شـهر شبرغان، موسسات نــفــت و گــاز، آثـار طلا تپه، وسایـل اطلاعـات جـمــــعـی و مـدارس دیـنـی شـهـر شــبـرغـان عـنــــــاویـــن جـالـبـیـست کـه خواننده را با این شهر عمیقاً آشنا می سازد... ا
مـرگ، ایـن هــیـولای بــی آرزم، شــب و روز وظـــیـفـه دارد تـا انـسـان هـــا را بـــا انـــدوه جــانـگذار مواجه سازد و بهتـریـن هــا را بـه دیــار نـیـسـتـی بکشاند. مرگ ایـن هـیـولای بـی آرزم، بــدون تـشخیص خـورد و بــزرگ، پیر و جـوان، خـوب و بـد، وارسـتـــه و زبــون بـا دشـنـه بران رشته حیات انسا ن ها را بدون وقفه و به بهانه هــای واهـی و گـاهـی بـــدون بـــهــانـه قــطــع مـی نماید. مرگ این هیولای بی آرزم از هــمــان اولــیـن لـحـظـه پـیدایش حـیـات، بـا حیــات دشـمـنـی می ورزد و هـر لـحـظـه در کمین است تا حیات را به ممـات تبدیل نماید. مرگ این هیولای بی آرزم، هـمـه مــوجــودات هـسـتـی را بـه تـمـکین وا داشته است و همه موجودات حـیـه اعـم از نــبـات و حیـوان بـی چون و چـرا بــه فـرمـان او تسـلـیـم انـد. انـسان نـیـز عـلـیـرغـم نـا رضــایتی نمی تواند با هـیولای مرگ مقابله نماید و ناگزیر است در بـرابـر چنین نیروی قهار تمکین نماید و تـسـلـیـم گـردد. مـا نـیـز نـا گـزیریم مرگ عـزیـزان مان را نا باوارانه بپذیریم و نظاره گر افـول سـتـاره هـای... ا
در یک روز خزانی در حالیکه هنوز علایم زمسـتـان مـشـاهـده نـمـی شــد و هوا نـسـبـتاً مـعـتـدل بــود، در کـوچه کهلک شـبـرغــان دو پاکستانی با یک هـمـکار افغانی خود منزل مولوی عالیقدر شـهـر را جـسـتـجـو مـیــکــردنـد. رهـگـذران بـا آنـکـه هــمــه او را مــی شــنـاخـتـنـد از شـنــاخــت خـود انکار می کردند و هیچ کــسی حــاضــر نــبود منزل او را نشان دهــد. طــالــبــان پــاکـستانی که حتی پـشـتـو را نـیــز خـوب بـلـد نـبـودنــد، بـا زبـان نــیـمــه اردو و نـیــمــه پــشــــتــو هـمـکـار افـغـــان خــود را مورد سرزنش قــرار مــی دادنــد کـــه چــرا به دریافت مـنــزل شــخــصی کــه شــهـرۀ شـهـر است، مـوفــق نـمـی شـود. بلاخره بعد از سـاعاتی سرگردانی طفل ده- دوازده سـاله یی منزل و مسجد وی را نشانی گــفــت... ا