كـیـمـگـه بـاریـب ایـتـه یـن... ایـن ترانه ی زیـبـا را شـاعر گرامی شهباز ایرج ساخته اسـت و فـرهـاد دریـا هـم خـیلی زیبا اجرا كـرده است. زیـبـایـی این آهنگ از دیدگاه مـن دو مسـئلـه ی مهم دارد یكی این كه فـرهـاد دریـا از مــحــدود خــوانـنــده هـای افـغـانـسـتـان اسـت. كـه در اجرای آهنگ هـای اوزبـیكی مشكل لهجه ندارد و ترانه را خـیـلـی بـه زیـبـایی اجرا می كند و حتا فـكـر كـنم شاید شاعر آن حظ ببرد و كیف كـند و زیبایی دیگری كه آهنگ دارد او این است كـه تـرانـه ی اوزبـیـكـی در چـوكـات موسـیـقـی فارسی اجرا شده اون هم در سـاختار آهنگ های فرهاد دریا، و ترانه ی این آهنگ هم خیلی ساده... ا
دانش اندوزی و فـراگـیــری فـنــون ادبی و هـنــری از ســجـایـــای بــرازنــدۀ کسانی مـحـسـوب میگردد که دارای ذوق سلـیـم و صاحب دیـد وسیـع بـاشـنـد. مـردم ادب پـرور انــدخــوی همـانـند دیگر شیفته گان سرود و سخن از روزگاران قدیم تا امروز با ایــن روحــیــه آمــیـزش یـافـته، در پرورش گلبرگ هــای نـفـیـس ادب و هـنـر از خـود سلایق ویــژه یی نشان داده اند. منجمله گــرایـش مـهـر ورزانــۀ شـان در آمـوزش و گسترش هـنـر ظـریف موسیقی کلاسیک (نــوا هــای قــدیـمه به خصوص اوزبیکی) شــایـان یــاد کــرد اسـت. هـنـر دوسـتان در مــحــافــل هـنـری به نوا های روح نواز رامشگران با اشتیاق... ا
قـرنها پیش جوگیها در سفر های بدون مــرز شان به افغانستان آمدند. هیچ کس نمیدانـد دقـیـقاً چـه وقـت؟ یـا چطور؟ اما همه میگویـنـد کـه آنـها سالها پیش به این مـمـلــکــت آمــدهانــد. هــیــچ کـــس نمیدانـسـت، آنـهـا کـجا میخوابند؟ کجا بـچـههـایـشـان را بـه دنـیا میآورند و کجا بـا همدیـگر جمع میشوند؟ اما آنها بودند کـه هـمـیـشـه اولـیـن و تازهترین خبرها و کشفهـای دنیا را یا حداقل خبر کشفها را برای مردم افغانستان میآوردهاند. مثل مسافران جادویی که خبرهای ســرزمـین های راز و رویا و جـادو را بـــا خــود حـمـل مــیکــردهانــد. شــایـد آنـهـا در ابــــتـــدا خیمههایی همراه داشتهاند... ا
افـغـانستانده تورک- اوزبیک خلقی نهایت ده ستم کـورگـن ایـل- اولــوس. بــو ایــل- اولـــوس قـنـچـه هـم اوزاق تــاریـــخــــی اوتـمـیـشـگه ایگـه بـولـیـب بابا- اجدادلری کتـتـه خـان و خاقانـلیـکـلر قـوریب، دواریـغ ســـوریـب کـیـــلـگـن بــولـسهلـــر هـــم، قـالــهویـرسـه اولـر سونگـی بـیـر- ایکـّـی عصـر مـابـیـنـیـده اوشـبـو چـیـگـرهلـــــرده قـیـینـاق و قیـیـنـچـیـلیـکـلر آستیده حیات کیچیریب، شو بــاعـث مـدنـی- تـاریـخی، تیل و ادبیاتلری ایـزیلیب- یینچیلیب کیلگن خـلـق. اوشـبـو خـلــق نـیـنـگ محکـومیت تاریخی هنوزگچه هم سونگی ایکّی عصر آرهسـیـده کـورگـن نـقـصـانـلـرنـی بـرطرف قیلیشگه امکانیت تاپهآلمهگن... ا
محمد جان ولد بدل مشهـور بـه بـنـگیـچه تــاشــقـرغــانــی در سال 1307 هــجـری شمـسی در گــــذر ایــش مـحـمــد بـیـک نـاحـیـۀ اول شهـــر تـــاشــقــرغـان مـرکـز ولـسوالــی خـُلــم در یک خانـوادۀ هنرمند تــولــد شده است. پــدرش بـه اسم بـدل مشهــور بــه بــدل مـست تـاشـقـرغـانی بــوده بـه نـواختن دمبوره مهارت داشـتـه، بـنـگـیـچـه پـدرش را درسن 2 سـالـگی از دست داده تـحـت تـربـیــۀ مــادرش قـــرار گـرفـت. در سـن خــورد سالـی نزد مـلای مـحـله به فرا گیری دروس دینی پرداخته، کـتـب مـتـداولـه را الــی پـنـجﮔــﻧـﺞ، قـرآن کـریـم، غـیـاثـی و دیــوان حـــافــظ تــمـام نــمــــوده در ســـــال 1329 هــــجــــــری شمسی بـه خدمت عسکری... ا
ولایـت سـرپـل کـه در جـنـوب جـوزجـان موقعیت دارد یکی از مناطق خوش آب و هوا در شمال افغانستان مـحسوب گردیده از نظر پیداوار زراعتی، صنایع دستی، مالداری و درین اواخر نسبت کشف و بهرهبرداری از نفت از اهمیت بزرگ اقتصادی برخوردار است. ولایت امروزی سرپل که نام قدیم جوزجان یا گوزگانان متعلق به آن است در زمان فریغونیان این خانواده فرهنگپرور و علمدوست مرکز فرمانروایی آنان بوده شهرت بزرگی را با کتاب حدود العالم به دست آورده است.
ولایت سرپل با نام قاری محمد عظیم عظیمی، غلام محمد خدیم، محمد مراد بلبل، محمد نواب نایب، ملا جمعه خان، ذره عظیمی، محمد قاسم برق و دهها شاعر دیگر در شمال شهرت داشته ملا تاج محمد سرپلی، شاه پسند، خیر محمد چاووش و محمد صابر عندلیب در عرصه موسیقی نام این ولایت را تا دور دستها رسانیدهاند. امروز نیز خدمتگذاران زیاد فرهنگی اعم از شاعران، نویسندهگان، مورخین، پژوهشگران و استادان به این ولایت منسوب اند. نگارنده در سالهای پنجاه هجری در حدود شصت تن از شاعران سرپل را از طریق جریده دیوه (روزنامه جوزجانان امروزه) به خوانندهگان جریده معرفی نموده بودم که نمایانگر رشد فرهنگ و ادب در این دیار است.
متاسفانه در دهه شصت و هفتاد هجری بنابر فشار بنیادگرایان افراطی و تسلط آنان در قرا و قصبات و ولسوالیها تعداد قابل ملاحظهیی از روشنفکران مجبور به ترک زادگاه خویش گردیدند و در ولایات همجوار و یا هم به مرکز افغانستان مسکن گزین شدند. در پهلوی فرهنگیان قشر متوسط اعم از کسبهکاران، دوکانداران و تاجران نیز به منظور نجات از افراطگرایان، ولایت سرپل را ترک گفتند و این سرزمین از تحرک اقتصادی و فرهنگی محروم شد.
در سالهای حاکمیت جهادی و طالبی نیز درین ولایت هیچگونه توجهیی مبذول نشده به عمران و ترمیم خرابی ها اقدامی صورت نگرفت. در سالهای حاکمیت مافیایی که فساد در سراسر افغانستان مسلط بود، این ولایت نیز همچون سایر ولایات از فساد گسترده رنج میبرد و اعمار و نو سازی آن به فراموشی سپرده شده است. اگر احداث سرک شبرغان-سرپل و تعمیر اداری ولایت را که بنابر ضرورت جدی در این اواخر اعمار گردیده مستثنی قرار دهیم، هیچگونه حرکت عمرانی از جانب دولت صورت نگرفته، هر تازه واردی با ورود به شهر به حال اسف انگیز آن اشک حسرت میریزد.
علیالرغم بیتوجهی دولت به این ولایت، بعد از رانده شدن طالبان عدهیی از کسبهکاران، تاجران و دُکانداران دوباره به خانه و کاشانه خود رو آورده با اعمار سرپناه و آغاز کسب و کار به رونق بازار آن افزودهاند و عدهیی از روشنفکران نیز با ورود به موسسات فرهنگی و اداری، ولایت سرپل را از رکود مرگبار گذشته نجات داده اند.
در اینجا به عنوان معترضه لازم میدانم یاد آور شوم که عدهیی از مامورین اداری، معلمین فداکار و طبیبان دلسوز با وجود شرایط نهایت ناگوار، حاضر به ترک دیار خود نشدند و همه نا ملایمات را چه در دوران حاکمیت جهادی و چه در زمان حاکمیت قرون وسطایی طالبی متحمل شدند. روشنفکران بیتوقع و گمنامی که در این سالها زادگاه خود را ترک نگفته اند، مایه مباهات مردم خود اند و یقیناً نقش و جایگاه آنان در جامعه از اهمیت بزرگی برخوردار است.
فرهنگیانی که در سالهای بعد از سقوط طالبان از آسایش نسبی ولایات همجوار منصرف گردیده به زادگاه خویش برگشته اند یکجا با جوانانی که تازه به عرصه فرهنگ و ادب رو آورده اند به خلاقیت ادبی و فرهنگی میپردازند و در موسسات فرهنگی مصروف خدمت گذاری اند.
کاندید اکادمسین دکتور محمد یعقوب واحدی که یکی از چهره های فرهنگی کشور محسوب میگردد و با تحقیق و پژوهش در تاریخ و ادب کشور جایگاه خاصی در میان فرهنگیان باز نموده است، یکی از چهره های بزرگ فرهنگی است که در زادگاه خود و در میان مردم برگشته بر علاوه راهنمایی و تشویق جوانان به خلاقیت های ادبی و فرهنگی، در این اواخر به ابتکار بزرگی دست یازیده و با فداکاری حاضر شده است مجموع کتاب های خود را که به چندین هزار جلد میرسد به صورت رایگان به اختیار بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی قرار دهد. این بنیاد نیز کتاب خانهیی را به نام امیر علی شیر نوایی این بزرگ مرد سیاست و ادب، بنیاد نهاده همه دارایی معنوی دکتور واحدی را از طریق کتابخانه به دسترس باشندهگان ولایت سرپل و ولایات همجوار قرار داده است.
باید متذکر شد که دکتور واحدی در طول بیشر از شصت سال کتاب هایی را جمع آری نموده که اکثراً منحصر به فرد بوده و از ارزش بزرگ علمی برخوردار است. موصوف از نان شب و روز خود و فامیل خود صرفهجویی نموده موفق به خرید کتاب گردیده است. او ساعت ها در زیر آفتاب گرم تابستان و یا در روزهای یخبندان زمستان شهر کابل، در کتاب فروشی های پل باغ عمومی وقت صرف میکرد تا کتاب مورد ضرورت خود را دریافت میکرد و با قرض و وام آن را خریداری می کرد. اکنون همه این داشته های خود را در حالیکه حتی از سرپناه شخصی در زادگاه خود در شهر سرپل محروم است به دسترس همشهریان خود قرار داده است و بدون توقع به تنظیم کتاب ها در کتاب خانه امیر علی شیر نوایی مصروف است.
زهی افتخار به چنین دانشمند فداکار و از خود گذر!
من در حالیکه ایجاد کتابخانۀ امیر علی شیر نوایی را که به مناسبت دهمین سالگرد وفات شادروان عبدالغفار بیانی فرهیخته مرد فرهنگی کشور ما در شهر سرپل افتتاح گردیده به دست اندرکاران بنیاد بیانی مخصوصاً به الماس بیانی این جوان برومند و خلف صدیق غفار بیانی تهنیت میگویم. به کاندید اکادمیسین دکتور محمد یعقوب واحدی که سمت استادی و بزرگی به گردن من دارد، عمر طویل توام با صحت و خلاقیت آرزومندم.
یقین کامل دارم که این اقدام نیک دکتور واحدی را فرهنگیان کشور به دیده قدر نگریسته با استفاده از کتابخانه امیر علی شیر نوایی به خلاقیت و خدمات بزرگ ادبی و فرهنگی نایل میگردند.
محمد الله وطندوست
محمد جان ولد بدل مشهـور بـه بـنـگیـچه تــاشــقـرغــانــی در سال 1307 هــجـری شمـسی در گــــذر ایــش مـحـمــد بـیـک نـاحـیـۀ اول شهـــر تـــاشــقــرغـان مـرکـز ولـسوالــی خـُلــم در یک خانـوادۀ هنرمند تــولــد شده است. پــدرش بـه اسم بـدل مشهــور بــه بــدل مـست تـاشـقـرغـانی بــوده بـه نـواختن دمبوره مهارت داشـتـه، بـنـگـیـچـه پـدرش را درسن 2 سـالـگی از دست داده تـحـت تـربـیــۀ مــادرش قـــرار گـرفـت. در سـن خــورد سالـی نزد مـلای مـحـله به فرا گیری دروس دینی پرداخته، کـتـب مـتـداولـه را الــی پـنـجﮔــﻧـﺞ، قـرآن کـریـم، غـیـاثـی و دیــوان حـــافــظ تــمـام نــمــــوده در ســـــال 1329 هــــجــــــری شمسی بـه خدمت عسکری... ا
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
هـنـر هـمـانـند شعر و ادبیات تراویدۀ ذوق و استعداد زیبایی شناختی انسان و نماد احساس و انـدیشـه های ظریف و تلطیف شدۀ اوست. انـسان نـه تنـهـا بـا ایـجاد و ابـداع پـدیـده هـای هـنـری ذوق و سلیقۀ زیبایی شـنـاخـتـی خـود را اقـنــاع و رشد مـیـدهـد، بـلـكـه درد ها و نیاز های روانی و حسّی خـود را نیز از راه شنیدن یا دیدن آن تسكین می دهد و بر طرف مـیـكـند. از هـمـیـن رو، تـا انسان بوده و هست، هنر با او هـمـراه است و مانند همه نماد های گونه گون فرهنگ بشری یكجا با نسلهای آدمــی پـویـه تـاریـخ را در نـور دیــده، فـراز و فرود هـای تـحــول و دگـرگـونـــی هــا را پذیرا شده است. ا
سـیـد کـبـیـر کمـال رحـمـتلی استاد غفار کـمـال نـیـنگ اوغلی دیر. سید کبیر نینگ قـولاغــی بـالــهلـیـگـیـدن دوتـار نــوالری و کلاسـیـک آهـنـگلـر بیلن تانیش. آتهسی رحـمـتـلـی اسـتـاد غـفار کمال افغانستان نـیـنـگ مـشـهـور کـلاسیـک خوانندهلریدن بیری بـولـگن. سـیـد کـبیر ایندی رحمتلی آتـهسی نیـنگ ایزینی ایزلب بارماقده دیر. اوزیـنـی ایتـیشیچه: «اوزبیک خلقی نینگ اصل مـوسیقیسی دوتار دیر و مین دوتار بـیـلـن ذوقـلـنـهمـن. کـلاسـیک موزیکلر و فـلـکـلـوریـک قـوشـیقلرنی هم اوقویهمن. الـبـتـه بـرچـهسـیـنـی اوز رحـمـتلی آتهم، استاد غفار کمال دن اورگهنگنمن». سـید کبیر اوزبیکستانلیک... ا
اوشبو طریقت، عرفانی و فـلـسفی تفکر ایگـه سـی، «مـولـوی»، «مولانا» و عادی خـلـق ایچیده «ملای روم» لقب لری بیلن شهـرت قـازانگن بویوک شاعر جلال الدین محمد بـن بهـاؤالـدیـن ولد نامیگه منسوب دیر. تـورکـیه لیک ییریک تصوفشناس عالم مـرمـره اونیویرسیتی الهیات فاکولته سی نـیـنـگ اسـتـادی دوکتور سلجوق ایرآیدین «تـصـوف و طـریـقت لر» ناملی کتابیده، او نـیـنـگ آتـه سـی حقـیـده قـویـیده گیدیک مـعـلـومـات بـیـره دی: «سـلـطـان الـعـلما لـقـبـی بـیـلن تنیلگن محمد بهاؤالدین ولد بـن حـسـیـن البکری بلخ شهریده دنیا گه کـیـلـدی. آنـه سـی، خــراسان پادشاهی علاؤالدوله خوارزمشاه نینگ... ا