اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک
قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان
بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین
اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش
یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق
اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی
حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت
آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین
آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی
اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش
پیوند های مهم
در اوایل تابستان سال 1331 در خانواده ملا عبدالرحمن کودکی متولد شد نامش را عبدالغفار نهادند. این کودک در آغوش مادر پرورش یافت و در هفت سالگی او را به مکتب دادند. دوازده سال به مکتب رفت تا اینکه در سال 1351 از صنف دوازدهم با سویه عالی فارغ گردید و به امتحان کانکور پوهنتون راه یافت. از امتحان سختگیرانه کانکور دوره ظاهر شاهی موفق بدر آمد و به دانشکده ادبیات پوهنتون کابل پذیرفته شد. عبدالغفار میخواست شامل بخش روزنامه نگاری (ژورنالیزم) فاکولته ادبیات شود. من او را مشوره دادم تا شامل دیپارتمنت زبان و ادب دری گردد. چرا که نصاب تعلیمی و برنامه دیپارتمنت دری نسبت به شعبات دیگر آن فاکولته کاملتر و دقیقتر تنظیم شده بود.
آیخان بیانی، کاندید اکادمیسین دکتور محمد یعقوب واحدی جوزجانی نینگ قیزی، 1332 نچی قویاش ییلی، سنبله آیی نینگ 22 نچی سی، دوشنبه کونی قدیمی جوزجان بولمیش سرپل شهریده توغیلگن. آلتی یاشیده سرپل نینگ نسوان باشلنغیچ مکتبیده اوقیشگه باشلَب، بیرینچی دن اون ایکّینچی صنفگچه سرپل و کابل ولایتلری نینگ مکتبلریده سباق اوقیب، 1350 نچی ییلده سرپل نینگ منهاج سراج لیسه سیدن فارغ بولدی. کانکور امتحانینی تاپشیرگندن کیین کابل اوقوو یورتی نینگ ادبیات و بشری علوم فاکولته سیده کامیاب بولیب، تورت ییل شو فاکولته ده تحصیل کوریب، 1355 نچی ییلده دری دیپارتمنتی دن فراغت سندینی قولگه کیلتیردی. ا
سالهای درازی از آن روزی میگذرد که نمایشنامۀ «میراث» نوشتۀ روان شاد استاد عبدالرشید لطیفی در بهار سال 1322 خورشیدی در شهر کابل به نمایش در آمد. در کنار شخصیت های دیگری که در جغرافیای هنری این نمایشنامه میزیستند، میرزایی کم سواد و پُر ادعایی نیز فرصت زیستن یافته بود. نقش این میرزا را به جوانی داده بودند، تازه راه یافته به تیاتر، که هنوز او را در این اقلیم نامی و نشانی نبود. امروز آن جوان در پلکان هشتاد ساله گیایستاده است، چنان تندیسی با مشعلی از نام و نجابت. چنان فاتحی بر سکوی پیروزی و افتخار! و این جشن هشتاد ساله گی بر او مبارک باد! هر چند به تعبیری از شمس تبریز مبارک خود، اوست، ایام می آیند تا بر چنین کسانی مبارک شوند!
هجری 1389 ییل سرطان آیی نینگ 18 نچی سی (میلادی 2010 ییل جولای آیی نینگ 9 نچی کونی) سرپل شهریدهگی «بیانی اجتماعی و فرهنگی بنیادی» محوطهسیده، رحمتلی عبدالغفار بیانی تولدیدن 58 ییل و وفاتیدن 10 ییل اوتگَنی و «امیر علیشیر نوایی کتابخانهسی» نینگ آچیلیشی مناسبتی بیلن، بیانی بنیادی تمانیدن طنطنهلی مراسم اوتکهزیلدی. اوندن بیرنیچه آی اوتگن بولسه هم، کمینه اوشبو مراسم بوییچه چیت ایلدهگی وطنداشلریمیزگه کینگراق معلومات بیریش اوچون اوشبو ییغیلیش نینگ بیر اشتراکچیسی صفتیده، بولیب اوتگن مراسم حقیده قسقهچه بیر راپورتاژ یازیب، برچه فرهنگ سیور وطنداشلریمگه ارایه قیلهمن
ییغیلیش، احمد سهیل ارلات آرقهلی یخشی اسلوبده آلیب باریلدی. قاری عبدالعزیز تمانیدن قرآن کریمدن بیر نیچه آیت تلاوت قیلینگندن کیین، سید انور رحمتی سرپل والی سی جمهور رئیس حامد کرزی نینگ تسلیت و تبریک سوزلرینی اوقیب ایشیتدیردی. اوندن سونگ بنیاد رئیسی الماس بیانی، کاندید اکادمیسین دوکتور محمد یعقوب واحدی یازگن «زندگینامۀ مرحوم عبدالغفار بیانی» سرلوحهلی مقالهنی قرائت قیلدی. ا
دوره تیموریان هرات یکی از با عظمت ترین و درخشان ترین دورۀ تـاریـخ کـشور مـحـبوب ما افغانستان مـحسـوب میـگـردد کـه متأسفانه در تاریخ های رسمی و سرکاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنـابـر تسـلط ذهنیت قبیلوی در دربار های گذشته متأسفانه دورۀ تیموری ها مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته، امروز نیز برای روشن شدن این دوره کمتر توجه مبذول میگردد. بجـای پـرداخـتـن بـه ایـن دوره مشعـشـع کـه رنـسانس شرق می نامند بیشتر به دورۀ افسانوی آریایی می پردازیم و یا تاریخ معاصر کشور را که جز جنگ های برادرکشی برادران ســـدوزایی و مـحـمـد زایـی و کــرنـش در بـرابـر استعمار انگلیس و عقبمانی وحشتناک از کاروان تمدن دستاوردی ندارد، برجسته می سازیم. درحالیکه دورۀ تیموریان هرات از نگاه رشد فرهنگ، ادب، علم و صنعت با هیچ دوره یـی قــابـل قـیاس نبوده، بقایای تمدن تیموریان هرات تا امروز نیز باعث شهرت کشور ما گردیده است.
کاندید اکادمیسین دکتور محمد یعقوب واحدی فرزند قاری عبدالواحد فرزند ملا محمد امین خطیب، در بیستم جدی 1310 خورشیدی (5 رمضان 1350 هجری قمری مطابق دهم جنوری 1932 میلادی) در مرکز ولایت سرپل متولد شد. از شش سالگی تا ده سالگی در مدرسۀ خانگی، کُتب سوادخوانی و قرآن مجید خواند، در ده سالگی شامل مکتب ابتدایی سرپل گردید و در سال 1326 از آنجا فارخ شد و در آغاز سال 1327 شامل دارالمعلمین کابل گردید و اساسات علوم متداول را در آنجا فراگرفته در سال 1332 از آن لیسه فراغت یافت و به حیث معلم در سانچارک و در مرکز سرپل تا اخیر سال 1336 ایفای وظیفه نمود.
دکتور واحدی در آغاز سال تحصیلی 1337 شامل فاکولتۀ ادبیات پوهنتون کابل شده و در سال 1340 از آن فاکولته فارغ گردید، در طول 1341 معلم ادبیات، تاریخ و جغرافیۀ لیسۀ مسلکی تجارت کابل بود.
در برج حوت همین سال به حیث عضو انجمن تاریخ افغانستان پذیرفته شد و در سال های 1342 و 1343 مدیر مسؤول مجلّۀ آریانا بود که با استفاده از بورس تحقیقاتی به کشور تُرکیه سفر کرد و برای ده ماه مصروف تحقیق علمی در ذخایر کُتب خطی استانبول بود.
در سال 1347 با استفاده از بورس تحصیلی به روسیه رفت، در سال 1353 هجری شمسی مطابق 1974 میلادی. بعد از اخذ دیپلوم Ph.D. به وطن مراجعت کرد و به حیث آمر انجمن تاریخ افغانستان مقرر شد.
- طی سالهای 56-1353 آمر انجمن تاریخ افغانستان.
- قوس 1356 تا ثور 1357 آمر آرشیف تاریخی.
- ثور 1357 تا جدی 1357 آمر کتابخانه های عامه.
- جدی 1357 تا جوزای 1358 آمر مرکز بین المللی مطالعات کوشانی.
- جوزای 1358 تا ثور 1382 عضوی اکادمی علوم افغانستان و آمر انستیتوت زبان و ادبیات اوزبیکی و تُرکمنی.
- در 17 قوس 1365 سرمحقق و کاندید اکادمیسین اکادمی علوم افغانستان.
- از تاریخ اول می 2003 (10 ثور 1382 الی 10 جدی 1382 عضو کمیسیون تدقیق قانون اساسی افغانستان).
- در سال 1385 بعد از خدمت و مأموریت پنجاه سال متقاعد شد. فعلاً کتابخانۀ امیر علی شیر نوایی را اداره میکند.
دکتور واحدی در بیش از بیست سیمینار و سمپوزیم وزارت اطلاعات و کلتور، پوهنتون کابل و اکادمی علوم افغانستان با مقالات خود اشتراک فعال کرده است.
دکتور واحدی، استاد عبدالحق بیتاب و عده یی از اساتید دیگر
وی در دورۀ تحصیل، وظیفه و تحقیق همواره مورد تشویق و تمجید استادان بزرگ و دانشمندان شهیر کشور ما قرار گرفته است. ملک الشعرا پوهاند صوفی عبدالحق بیتاب استاد زبان و ادب دری در صنف درسی فاکولته دربارۀ آقای واحدی که کپتان صنف بود، گفته بود:
کارش همه خوب و دلپسند است یعقوب عجب سرشته مند است
علامه پوهاند عبدالحی حبیبی رئیس انجمن تاریخ افغانستان در زمانیکه واحدی کاندید بورس تحصیلی اتحاد شوروی وقت بود، درباره اش چنین نوشته بود: «ښاغلی واحدی در قسمت ادب و تاریخ افغانستان شخص متتبع، رسیده و نویسندۀ ارجمند است که در انجمن تاریخ مدتی مدیریت مجلّۀ آریانا را با موفقیت انجام داده و یک نفر عضو مسلکی دانشمند این ریاست است که میتواند در همین رشته ها محصّل موفق باشد. به بیبلیوگرافی و منابع تاریخ افغانستان بلدیت تام دارد. عبدالحی حبیبی (25 اسد 1347)»
همان استاد بار دیگر نوشته است: «ښاغلی دکتور محمد یعقوب واحدی سابقۀ طولانی در انجمن و نشر مجلّۀ آریانا با نوشتن مقالات متعدد تحقیقی در مجلات وطن، تألیف و ترتیب چندین کتاب مطبوع و چاپ نشده دارد که مخصوصاً ترتیب دیوان تورکی سلطان حسین بایقرا با مقدمۀ وی درخور تقدیر است. زیرا این کتاب به چنین صورت انتقادی و جامع از روی نسخ خطی متعدد قبلاً نشر نشده بود و هم کتاب اولین مطبوع افغانستان به زبان اوزبیکی است.
کتابهای دیگری که دکتور واحدی برای اخذ رتبۀ څیرنوالی تقدیم داشته نیز ارزش علمی و تحقیقی دارد و من او را مستحق رتبۀ څیرنوالی میدانم. عبدالحی حبیبی»
دکتور روان «فرهادی» نوشته است: «دکتور محمد یعقوب واحدی که تحصیلات عالی اطمینان بخش کرده است در زمینۀ علمی پشت کار و قدرت تحقیق قابل وصف دارد. مؤرخ لایق است و در زمینۀ تحقیقات زبان و ادب اوزبیکی کتابهایی که به علما تقدیم داشته است، در زمان معاصر نظیر ندارد و بنابرین کاملاً مستحق حاصل کردن رتبۀ څیرنوالی میباشد. با احترام روان فرهادی 7 سرطان 1359»
پوهاند دکتور احمد «جاوید» دربارۀ شخصیت علمی و اخذ رتبۀ څیرنوالی با دو سال قدم وی چنین اظهار نظر نموده است: «اینجانب به آثار و کارهای علمی آقای واحدی از دیر باز آشنایی داشته و قسمت معظم آنها را مرور و مطالعه کرده ام. به جرأت میتوانم بگویم که کلیه تألیفات، تراجم و مقالات او از دقت، تأمل و صیغۀ علمی برخوردار است و با روش های تحقیقی برابر. با در نظرداشت درجۀ دکتُری، سابقۀ علمی، عدد آثار از نظر کمیت و کیفیت وی را مستحق رتبۀ څیرنوال با دو سال قدم میدانم و در امر اعطای دو سال قدم تأکید روا میدارم. تمنا میکنم مقامات محترم با یک نظر اندازی دقیق و عمیق و هم در مقام مقایسه با درجات علمی سایر اعضای محترم که اخیراً احراز کرده اند، رتبۀ علمی وی را څیرنوال با دو سال قدم قبول و تثبیت فرمایند. با تقدیم احترامات فائقه «جاوید» 8 سرطان 1359»
دکتور واحدی و مرحوم مولانا غلام محمد خدیم
مرحوم مولانا غلام محمد خدیم شاعر دانشمند و دانشمند شاعرِ سرپل در ضمن قصیدۀ «عرض پندار» خویش دربارۀ آقای واحدی این ابیات را به قلم سپرده است:
واحدی دکتور فرهنگ و نوین بخش کهن کرده تشویقم به این نظمی که اندرز اندر است
واحدی فرزند اهل بـیـت فضل و معرفت رنـج کـش در کـشف و نشر نادرات مضمر است
اوست دانای محـقـق مرجـع دانشوران آنـچـه بـگـزیــده ست از ثروت کتاب و دفتر است
بس سفر ها کرده و آورده بر ارباب علم تحـفـه هـای مـعـنوی چـون فـرّهِ رزتشتــر است
داده بس آثار فرهنگی و علمی انتـشار هر یکی روشنگر اندیشه هـا چـون اخـتـر است
آقای عبدالحی «علمی» یکی از فضلای دانشمند سرپل در ضمن قصیده یی که در مقدمۀ کتاب «سرپل در آیینۀ زمان» تحت عنوان افتخارات سرپل چاپ شده چنین گفته است:
واحدی آن صاحب دارالکُتب از مـآخـذ وز مـنـابـع بـاخــبر
و همچنین از «علمی»:
سـرحـلـقـۀ اهـلِ عـلـــوم و فـضـل و عـرفـان واحــدی
عـــلامــۀ مــآخــذ شــنــاس و فــخـــر دوران واحــدی
از خـــانــــدان مـــرشــــدان و قـــاریــــان مــُـتـــقـــی
ای جـامـع مـعـقـول و مـنــقـول و سـخـنـدان واحــدی
شـمــشـیــر پـُـر حــوهــــر بــــُدی دادنــد آبِ آهــنــت
اســتــــاد بـیـتـــاب و خـــلـیـلـــی و بـزرگـــان واحــدی
عـمـر و هـمـه هسـتی نـمـوده وقـف تـحـصـیـل و ادب
بـا جـمـع انـواع کـُتــب، سـاعــی و کـوشــان واحــدی
عــنـــوان هـــر جـلــــد کــتــاب و صـفـعـۀ تـحـریـر تـــو
در دیــده هــا الــمــاســگــون دایـم درخـشـان واحـدی
قــایـــم مــقـــام چــون حــبـیـبـی هـا بـــه آثـار و خِرد
تـحـقـیـق و تـدقـیـق تـو در هـر جـا نـمـایـــان واحـــدی
تـعـــــریـــف جـــامــع از زبـــان تـــو ســرپــل یــافـقــه
کــردی ادا حــقُ وطـن بــا صـدق و پـیــــمـان واحــدی
سلـــطان حـســین بــایـقــرا و بـــابــر و تــــیــمـوریــان
کیشمیش لرینگ دیر هر بیری مختشکه شایان واحدی
خمــســه یـره تـتـی گـر نـظــامــی و نـوایــی دهــرده
سـیـن یـازمـه و مـرجـع بـیـلـن تـانـیتینگ آسان واحدی
هــر یــیــرده لــب آچـسـه انـیق فیض صـبادیر مـحضری
پـــــروانـــه طـــلاب ادب شـمـــــع فـــروزان واحــــدی
کـم قـیلمه سین تینگری سین فرهنگی لرِنینگ یانیـدن
دوره قـوریـب ای حـلـقـۀ وصـل و بـیـلـیـمـدان واحــدی
سفر ها به خارج: ترکیه، روسیه، اوزبیکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، اوکرایین، ایران و عراق.
زبانها: دری، اوزبیکی، پشتو، انگلیسی، تورکی استانبولی، عربی و روسی.
تألیفات:
تصحیح دیوان اشعار تُرکی سلطان حسین میرزا بایقرا، کابل 1346.
امیرعلی شیر نوایی، کابل 1346.
احوال و اشعار ظهیرالدین فاریابی.
تصحیح مجمع الغرایب مُفتی بلخی.
محاکمةاللغتین نوایی.
تصحیح دیوان قاری محمد عظیم «عظیمی».
تصحیح مجموعۀ اشعار همت بلخی.
تصحیح محمودنامۀ ذاکر سانچارکی.
فهرست اعلام تعلیقات حدودالعالم.
تصحیح میزان الاوزان نوایی.
تصحیح رسالۀ وقفیۀ نوایی.
تصحیح متن تُرکی بابر نامه.
اوزبیک شاعرلری.
تصحیح دیوان اشعار عُبیدی.
دیوان محمد شیبانی خان.
مولانا لُطفی هروی (آثار و احوال).
دیوان اتایی بلخی.
احوال و آثار ابن یمین شبرغانی.
لطافت نامه و مخزان الاسرار.
بیش از یکصد مقالۀ تحقیقی علمی و فرهنگی که در مجله های کشور چاپ شده است.
واحدی استاد رهنمای علمی بیش از ده نفر از دانشمندان اکادمی علوم و پوهنتون کابل بوده است و هم مؤسس و وقف کنندۀ کتب بیست هزار (20000) جلدی بنام «کتابخانۀ امیر علی شیر نوایی در ولایت سرپل میباشد. والسلام
از راست به چپ: قربان آغا، مرحوم عبدالغفار بیانی، مرحوم استاد غفار کمال، دکتور واحدی و ...
نشر و کاپی این مطلب با نام «وبلاگ بولوت» مجاز است.
محبوب القلوب، تعلیمی، تربیتی و سرگرمی
قاری عظیمی، شرح زندگانی و دیوان مکمل
یولدوزلر، شرح زندگانی شعرای اوزبیک
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی فیس بوک
استاد ملا تاج محمد سرپلی، درفیس بوک
بیناد اجتماعی و فرهنگی بیانی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
بازی های عامیانۀ اوزبیکان جوزجان، یارقین
انجمن میر علی شیر نوایی، ناروی
سایت بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی
نشرات ما در فضای مجازی
شبرغان در صد سال اخیر نام کتابیست که استاد محمد عمر الــیــم بیات چهرۀ شناخته شدۀ فرهنگی و اجتماعی جوزجان در سن کهولت به رشته تحریر در آورده و بـه علاقـمـندان تـقـدیم داشته است. بخش اول کتاب که شامل ۱۲۷ صفحه است، با نگاۀ مختصر به گذشتۀ تاریـخـی شبـرغـان آغاز شده، اوضاع طبیعی، وجه تسمیه و علت ایجاد شهر شبرغان را مورد بحث قرار داده است. بالا حصار و شهر کهنه، وجه تسمیه بعضی قریه ها، عمارات دولتی و عامه، پیشه های مردم، تجارت، معارف و تحصیلات عالی، السنه و ملیت هـا در شـهر شبرغان، موسسات نفت و گاز، آثار طلا تپه، وسایل اطلاعـات جـمـعـی و مـدارس دیـنـی شـهـر شـبـرغـان عـناوین جالبیست که خواننده را با این شهر عمیقاً آشنا می سازد. دوامی بار
مرگ، ایـن هیـولای بـی آرزم، شـب و روز وظـیـفـه دارد تـا انـسـان ها را با اندوه جانگذار مواجه سازد و بهتـریـن هــا را بـه دیار نیستی بکشاند. مرگ این هیولای بی آرزم، بدون تشخیص خورد و بزرگ، پیر و جـوان، خـوب و بـد، وارستـه و زبـون با دشنه بران رشته حیات انسا ن ها را بدون وقفه و به بهانه های واهـی و گـاهـی بـدون بهـانـه قطـع می نماید. مرگ این هیولای بی آرزم از همان اولین لحظه پیدایش حیـات، با حیـات دشـمـنـی می ورزد و هر لحظه در کمین است تا حیات را به ممات تبدیل نماید. مرگ این هیولای بی آرزم، همه موجودات هستی را به تمکین وا داشته است و همه موجودات حیه اعم از نبـات و حیـوان بـی چون و چـرا بـه فـرمـان او تسـلـیـم انـد. انـسان نیز علیرغم نا رضایتی نمی تواند با هیولای مرگ مقابله نماید و ناگزیر است در برابر چنین نیروی قهار تمکین نماید و تسلیم گردد. مـا نـیـز نا گزیریم مرگ عزیزان مان را نا باوارانه بپذیریم و نظاره گر افول ستاره های درخشان باشیم.
در یک روز خزانی در حالیکه هنوز علایم زمسـتـان مـشـاهـده نـمـی شــد و هوا نسبتاً معتدل بود، در کوچه کهلک شبرغان دو پاکستانی با یک همکار افغانی خود منزل مولوی عالیقدر شـهـر را جـسـتجو مـیـکـردنـد. رهـگـذران بـا آنـکـه همه او را می شناختند از شناخت خود انکار می کردند و هیچ کسی حاضر نبود منزل او را نشان دهد. طالبان پاکستانی که حتی پشتو را نیز خـوب بـلـد نـبـودنـد، بـا زبـان نیمـه اردو و نـیـمـه پشـتـو هـمـکـار افغان خود را مورد سرزنش قرار می دادند که چرا به دریافت منزل شخصی که شهرۀ شهر است، موفق نمی شود. بلاخره بعد از ساعاتی سرگردانی طفل ده- دوازده ساله یی منزل و مسجد وی را نشانی گفت و طالبان موتر خود را بدانسو رانـدنـد و مـولوی را از خانه بیرون کردند و در موتر نشاندند. ادامه دارد
استاد عبدالقیوم بیسد شخصیت فرهنگی و اجتماعی کشور دنیای فانی را وداع گفته به جاودانگی پیوست. استاد بیسد در بُعد هنری چنان قامت افراشته است که سالها ضرورت است تا برافراشته قدی جاگزین وی شود و راه او را در هنر به کمال برساند. رهروان و شاگردانش در عرصۀ تیاتر بیش از شمار است و همۀ آنان با جان و دل وی را دوست داشتند و یقیناً از نبود وی حسرت در دل دارند و برایش دعای خیر می کنند.
استاد بیسد بیتعصب و تبعیض هر آنکسی را که شمهیی استعداد هنری داشت به شگوفایی استعدادش مدد میرساند و تا حد توان میکوشید. چنین شخص، شخصیت هنری خود را در جامعه دریابد و از طریق هنر مصدر خدمت به هموطنانش گردد.
قدیمی جوزجانان مرکزی بولمیش سرپل، جوزجانلی جوده کوپ عالملر و ادیبلر وطنی بولیب کیلگن. سنچارکلیک اقتدارلی شاعر نجم الدین ذاکر، موندن بیر یریم عصر آلدین میر محمودخان بیکلر بیگی و اونینگ آته سی ذوالفقار شیر حیاتی و کارنامه لری حقیده یازگن 4000 مصرع دن آرتیق مثنوی سیده، بو شهرنینگ توصیفی گه بغیشلگن بابیده، اونی قویده گیدیک مقتیدی:
سرپل لقب جوزجانان به نام
ملک پاسبان، آستان امام
اگر چند بلخ است ام البلاد
که گویا چنین بلده هرگز نزاد
سرپللیک قاضی ضیاؤالدین ضیا، 19 میلادی عصر آخرلری و 20 عصر اورته لریده اوشبو تاریخی دیار بغریده اوسیب اولغیگن عالملردن بیری ایدی.
قاضی ضیاؤالدین 1265 شمسی ییلی سرپل شهریده توغیلیب وایه گه ییتدی. آته سی نینگ آتی داد محمد ایدی. او شعرلری توپلمیده 1337 ییلی مطبوعات مدیرلیگی التماسیگه کوره یازگن کیچیک ترجمۀ حالیده اوز حقیده قوییده گیدیک معلومات بیره دی: «ضیاؤالدین داد محمد اوغلی، قومی اوزبیک، اصل توغیلگن وطنی سرپل آتی بیلن معروف بولگن جوزجان دیر. اوزبیک، تورک قبیله لریدن بیریدیر. یاشلیگیده مکتبگه کیریب تورکی و فارسی تیللرده گی کتابلرنی اوقیب سواد چیقردی و یازیشنی اورگندی. اوشه زمان استادلریدن فایده لنیب بیر مقدارعربی علملرنی اوزلشتیردی.»
ضیاؤالدین ضیا مکتبنی توگتگندن سونگ، تحصیلنی ادامه بیریش فکریگه توشه دی. ا