اوزبیک تیلی سوزلیگی، نورالله آلتای
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در فیس بوک
قرآن الکریم با ترجمه به چند زبان
بابر ایزیدن، دکتور شفیقه یارقین
اوزبیکی شعرلر، امان الله قویاش
یورتداش، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
دُر دانه لر، دکتور فیض الله ایماق
اوزاق یــولــلار، ادبی و فرهنگی
حیات پنجره سیدن، فضل احمد بورگیت
آلتین کَمَلـَک، عبدالله تاشقین
آلتین یپراقلر، محمد کاظم امینی
اجتماعی و فرهنگی، فیض الله قرداش
ابزار های ضروری برای سایت و وبلاگ
آلتین فلم، اوزبیکلرنینگ افتخاری
گلزمین وفا، اشعار سید محمد دروگر
باله لر، آیدین مالمو مدنی نهادی
امیر علیشیر نوایی، مکمل اثرلری
پیوند های مهم
افـغـانستانده تورک- اوزبیک خلقی نهایت ده ستم کـورگـن ایـل- اولــوس. بــو ایــل- اولـــوس قـنـچـه هـم اوزاق تــاریـــخــــی اوتـمـیـشـگه ایگـه بـولـیـب بابا- اجدادلری کتـتـه خـان و خاقانـلیـکـلر قـوریب، دواریـغ ســـوریـب کـیـــلـگـن بــولـسهلـــر هـــم، قـالــهویـرسـه اولـر سونگـی بـیـر- ایکـّـی عصـر مـابـیـنـیـده اوشـبـو چـیـگـرهلـــــرده قـیـینـاق و قیـیـنـچـیـلیـکـلر آستیده حیات کیچیریب، شو بــاعـث مـدنـی- تـاریـخی، تیل و ادبیاتلری ایـزیلیب- یینچیلیب کیلگن خـلـق. اوشـبـو خـلــق نـیـنـگ محکـومیت تاریخی هنوزگچه هم سونگی ایکّی عصر آرهسـیـده کـورگـن نـقـصـانـلـرنـی بـرطرف قیلیشگه امکانیت تاپهآلمهگن... ا
فرهنگ و معارف بشری را که آیینـۀ تـمـام نـمـای هـســتی اجـتـمـاعـی گـفـتـه اند، مـحـصــول فـعـالـیـت هـای مادّی و معنوی انسان از بدو پیدایش تـا کـنـون می باشد. رشـد و رونـق آن نـه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تکامل جوامــع بـشــری بـوده، بلکه صیقل گـر روح و روان افـراد جامعه نیز می باشد. هنــر مـوسیـقی کـه جُــزئــی از فـرهـنـگ بـشری مـی بـاشـد، هـمــواره بـــــا روح و عواطــف انـسـانی سـر و کـار داشـتـه، در نــوازش آن نـقـش بـس مـهـم دارد، هـنــر موسیقی یکی از مُبرم تریـن نـیـازمـنـدی هــای انـسـانــی بـوده و بــا سـرشـــت و ســرنـوشـت انـسـان پـیـونـد ناگسستنی دارد... ا
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
وطــن عـزیـز مـا یـك كـشور كاملاً سنتی است كه هنوز هم با تـسلط كـامـل عـلـم و تـكـنـالــوژی و ارتـبــاطــــات جــهـانی در جــهـــان و كـشــور هـای هـمــسایــه، در بــســیــاری از نـقـاط دور از مركز بـه جای قانون و حتـی گاهی به جای شرعیت نيز سنت ها و عرف و عادت ها بر سرنوشـت انـسـانهای جامعۀ ما حكم میكند. تغـیـیـر باورها و سنت هـا بسیار دشوار و زمانگیر است. از هـمـیـن جـهـت نـمی تـوان آنهـا را بـه زور تغییر داد یا با فـشار حركت آن را بـه سـوی زمـانوی شدن، جهانی شدن و قـانـونـی شـدن سرعت بخشید. تـفـكـر و دیــد جــامـعـۀ مـا نسبت بـه مـوسـیـقـی نیز از باورها و سنت های مردم... ا
با پخش و انتشار السنهٔ تُرکی قدیم در قرنهای (۵-۶) میلادی، زبانهای اوزبیکی و ترکمنی که به دستهٔ زبانهای تُرکی شرقی ارتباط داشت نیز بوجود آمد. آثار مربوط باین دوره که حیثیت ادبیات شفاهی یا روایی دارد در بعضی از منابع چون سنگ نوشته ها، کتب و آثار علمی تا کنون محفوظ مانده و بما رسیده است. یکی از اینگونه منابع آبده های (اورخون) میباشد. ریشهٔ دو زبان را میتوان در آبده های «ینی سی اورخون» مشاهده کرد که در سال (۷۳۲) برسم الخط خاص اورخونی نوشته شده است.
اساساً خط اورخون بین قرنهای (۸- ۵) بعد از میلاد بوجود آمده است.
از وجود یادگاری های که با این خط نوشته شده (آبده های اورخون) در اوایل قرن ۱۸ میلادی یکعده دانشمندان در آثار و تألیفات خود معلومات داده بودند مگر در طول مدت خیلی زیاد دانشمندان نتوانسته بودند به خواندن این کتیبه ها موفق گردند. در ربع اول قرن (۱۹) مقالۀ گریگوری سپسکی دربارهٔ آبده های اورخون ـ ینی سی در مجلهٔ «سیبرسکی ویستنیک» (خبر های سیبریا) به نشر رسید. این مقاله به زبان لاتین ترجمه شد. معلوماتیکه در پیرامون این آبده ها به دست آمده بود بدین وسیله به اختیار دانشمندان بسیاری از کشور های جهان قرار گرفت. مگر هنوز فعالیتهایکه در زمینۀ آموختن و تحقیقات در اطراف این نوشته ها به عمل می آمد، به نتیجهٔ نرسیده بود، زیرا هنوز کلید «راز» نوشته ها به دست نیامده بود.
به سال (۱۸۸۹) دانشمندان فنلیند اطلس آبده های اورخون ـ ینی سی را نشر و طور تخمینی ادعا نمودند که این آبده ها به مدنیت فنلند متعلق است. مگر این تخمین دانشمندان فنلیند دیری نپایید، زیرا در همان سال (۱۸۸۹) نویسنده و جهانگرد روسی ن. م. یدرنتسیف موفق شد از کنار دریای اورخون که در وادی کاشا سیدم مربوط مُغولستان واقعیست آبده های زیادی به دست آورد، که با آبده های «ینی سی» شباهت داشت، یکجا با «نوشته های نامعلوم» یک سلسله متن های جداگانه نیز به زبان و علایم چینی نوشته شده بود، به دست آمد. این تصادف برای کشودن «راز» این آبده ها کمک بزرگی انجام داد.
به سال (۱۸۹۰) انجمن علمی فنلیند، در سواحل دریای اورخون یک هیأت علمی باستان شناسی را فرستاد. به سال (۱۸۹۱) اکادمی علوم روسیه هیأت علمی بزرگی تحت رهبری اکادیمسین و. و. ردلوف به اورخون اعزام داشت. نتیجهٔ کاوشها و تحقیقات این دو هیأت به سال (۱۸۹۲) به شکل اطلسی نشر شد. در اطلس ها تصویر آبده های نامعلوم، ساختمان و نقشه مواضعی که این آبده ها از آنجا به دست آمده بود، نشان داده میشد. از دانشمندان دنمارکی ویلیم تامسون برای نخستین بار به خواندن این آبده ها موفق شد. او برای خواندن آنها به انواع الفبا ها اتکأ نداشت. برعکس نخست از همه، خواست شباهت و مناسبات باهمی این حروف نامعلوم را برای خود معلوم نماید.
او، پس از یک سلسله تحقیقات موشگافانه توانست در (۲۵ نوامبر ۱۸۹۳) پرده از اسرار مکتوم آنها بردارد. تا این زمان اکادیمسین ردلوف نیز توانسته بود (۱۵) حرف کتیبه های مذکور را بخواند.
و.و. ردلوف با اتکأ به کشفیات خود و کشفیات و. تامسون برای نخستین بار متن کتیبه هایی را که از سواحل دریای اورخون به دست آمده بود ترجمه کرد. کتیبه ایکه توسط ن. م. یدرتسیف به دست آمده بود عبارت بوده است از لوحه سنگ آرامگاه خاقان تُرک بیلکه قاآن- ماغلیان (متوفی در سال ۷۳۴ع) و برادر کوچک او کول ـ تکین (متوفی در سال ۷۳۲ ع) بعد از آن تاریخ آثاریکه از کناره های دریای اورخون ـ ینی سی به دست آمده بود به نام «آبده های ینی سی ـ اورخون» شهرت یافت.
ترجمۀ سطری چند از این نوشته ها که به نام «سرود قبرستان» یاد میشود:
«من مردمان بی نوایی را که از پا در آمده بودند به پا ایستاد کردم (گرد آوردم) آنها را توانگر ساختم. قومی را که عده ی شان محدود بود به جمعیت بزرگی مبدل ساختم. در سخنان من حتی یک دروغ هم نمیتوان یافت.»
«اگر کول – تکین وجود نمیداشت همۀ شما نابود شده بودید. برادر من کول – تکین در گذشت. از این جهت من سخت اندوهگین شدم، چشمانم بینایی خود را از دست داد، تیزی فکر و خرد از کفم رفت. غرق اندوه گردیدم، سرنوشت هر کس از طرف آسمان کبود (خدا) تعیین میشود. فرزند انسان برای مردن زاده شده است.» (رجوع شود به «اوزبیک ادبیاتی تاریخی» به زبان اوزبیکی. تألیف ن. م. مله یف، جلد اول، چاپ تاشکند سال ۱۹۶۵ . از ص ۷۸- ۸۱).
طبق آخرین کشفیات و تحقیقات باستان شناسی که در قصبۀ «ایسیق» در نزدیکی الما آتا پایتخت قزاقستان شوروی صورت گرفته پیالهٔ نقره یی گرانبها یی به دست آمده که در تۀ آن (۲۶) حرف شبیه خط قدیم تُرکی در قرن (۸-۵) قبل از میلاد حک شده است. طوریکه دانشمند معروف اولژاس سلیمان اوف در شمارۀ ۵ سال ۱۳۴۹ نشریۀ اداره مطبوعات سفارت اتحاد شوروی در تهران می نویسد:
الفبای ایسیق شباهت زیادی به الفبای خطی اورخون- ینی سی دارد … با استفاده به خط ایسیق میتوان گفت، تُرکهای قدیم در نیمۀ هزار قبل از میلاد خط خود را از آرامیان اقتباس کرده اند.
همچنان غنای لغوی و اشکال گرامری آبدۀ اورخون تا کنون هم در زبان تُرکی موجود است.(1) منبع مهم دیگر (دیوان لغات الترک) اثر دانشمند بزرگ زبان شناس محمود کاشغری (2) است که درسال (۴۶۹ هجری) به زبان عربی نوشته شده است. از آثار مهم دیگر کلاسیک میتوان نام داستان منظوم «قوتادغو بیلیک» (دانش رسیدن به سعادت) تألیف یوسف خاص حاجب (3) (۴۶۲ هجری) کتاب «هبة الحقایق» تألیف احمد یوگنکی (اواخر قرن ۱۲) یا اوایل قرن (۱۳ میلادی) ، «قصه ربغوزی» تألیف ناصرالدین بن برهان الدین ربغوزی (قرن ۱۲ و ۱۳ م) را در اینجا قید کرد.
زبان اوزبیکی که از گروپ زبانهای «چگل» منشعب گردیده بود روزگاری به نام «زبان تُرکی» یاد می گردید. اما بعد از قرن پانزدهم میلادی اصطلاح «زبان چغتایی» که همان (زبان اوزبیکی قدیم) میباشد بر آن اطلاق گردید و اصطلاح زبان اوزبیکی بعد از قرت (۱۷) در پهلوی این نام به کار برده شد و به مرور زمان بیشتر متداول گردید. از آثار و شعرای مهم کلاسیک زبان اوزبیکی قدیم و زبان ترکمنی میتوان از «محبت نامه» ،«لطافت نامه» ، «دُربیک» و «یوسف و زلیخای» او ، سکاکی و «دیوان » او ، ابوالکلام لطفی هروی و «دیوان و داستان گل و نوروز» او ، امیر علی شیر نوایی و آثار جاویدان و فنا ناپذیر او، سلطان حسین میرزا بایقرا و «دیوان» ظهیر الدین محمد بابر و «بابرنامه» و سایر آثار گرانقدر او، مخدوم قلی و «دیوان اشعار» او، نام برد.
فاصله بین قرن (۱۴- ۱۷) دوره ایست که طی آن فرهنگ و از جمله زبان و ادبیات اوزبیک شاهد پیشرفت و ترقیات شگوفانی میگردد. ادبیات بدیعی در تکامل زبان اوزبیکی نقش عمده را بازی میکند و آنرا به زبان زندۀ ادبی و علمی مبدل میسازد. شاعر و متفکر بزرگ اوزبیک علیشیر نوایی (۱۴۴۱- ۱۵۰۱) که یکی از شخصیت های بزرگ ادبی افغانستان و جهان محسوب میشود و نام و آثار وی در پهلوی نام و آثار شاعران و نویسنده گان بزرگ چون هومر، دانته، شکسپیر، فردوسی، سعدی، بالزاک، پوشکین، ابن سینا، و دیگر سخن سرایان بزرگ جاویدان خواهد بود. به حیث دانشمند کبیر، سیاستمدار ورزیده و هنرمندی چیره دست رهبری نهضت علمی و ادبی و هنری قرن (۱۵) افغانستان را در هرات به دوش میگیرد و ادبیات کلاسیک اوزبیک را نیز به صورت اساسی پایه گذاری میکند و چون استادی توانا و دانشمندی ذوفنون این زبان را به عالی ترین مراحل تکامل می رساند. و با (۳۴) اثر علمی، ادبی و تاریخی خویش چنانچه میگوید:
حصار شکست ناپذیری برای این زبان بنأ می نهد که برای همیشه از دستبرد زمان و حوادث روزگار در امان خواهد بود.(4)
در ترکیه تحقیقات دانشمندان بزرگ پروفیسر زکی ولیدی طوغان «دایرة المعارف اسلامی» و پروفیسر محمد فواد کوپرولو، ضمن مقالاتی که در باب زبان و ادبیات تُرکی نوشته اند و همچنان پروفیسر احمد جعفر اوغلو (تورک اماجی) ، آقای بسیم اتالای (بولتن زبان تُرکی) دارای اهمیت زیادی میباشد.
پروفیسر داکتر بکر چوپانزاده (5) در سلسلۀ مقالاتش که در سال (۱۹۲۶ م) در باکو انتشار یافته می نویسد:
زبان ترکی در دورۀ اسلامی چهار مدافع بزرگ داشته است؛ محمود کاشغری مؤلف «دیوان لغات الترک» و شیخ عاشق پاشا، صاحب «غریب نامه» و نوایی و قدری صاحب «مسیرة العلوم»، چهار دورهٔ تاریخی که این چهار تن نماینده گان ادوار تاریخی آسیای وسطی و آسیای صغیر میباشند.(6)
پروفیسر چوپانزاده پس از تلخیص و تجزیه و تحلیل محاکمة الغتین، همچنان اضافه میکند… لیون کاهون میگفت : «در هیچ قاموس و فرهنگی نمیتوان لغتی در مقابل همه لغات مربوط به شکل اراضی و نباتات و حیوانات و غیره که در زبان تُرکی موجود است، یافت.»(7)
ادبیات عامیانهٔ اوزبیکی: ادبیات روایی یا شفاهی یک بخش مهم تاریخ ادبیات زبان تُرکی و از جمله زبان اوزبیک (8) و ترکمن را تشکیل میدهد. این بخش ادبیات مشتمل بر ترانه ها، سرود ها، داستانهای منظوم، ضرب المثل ها و افسانه ها، اشعار غنایی، پارچه های مؤثر و زیبا و امثال آن میباشد که یک قسمت آن پیش از ادبیات کتبی به وجود آمده از دهانی به دهانی، از نسلی به نسلی از دوره یی به دوره یی انتقال نموده است. باید گفت ادبیات عامیانه به شکل سابق خود باقی نمی ماند بلکه به مرور زمان و ایجابات محیط تغییر شکل مینماید.
از آسیای وسطی آثار و منابع فولکلوریک زمان قدیم به دست ما رسیده است. این منابع عبارت اند از کتب تاریخ، آثار علمی و یادگار های نوشته شده و امثال آن میباشد. در کتب مورخین مشهور (هرودوت)، (کتزی)، (پولین)، (هاریسم ایتلن ایسکی) و غیره از مضامین و آثار فولکلوریک تذکار رفته است. مورخین چون لاردن، حمزه اصفهانی، طبری، مسعودی، بیرونی، ثعالبی، بلعمی وغیره آثار شان از ادبیات روایی یاد آوردند.
در کتاب «اوستا»، «بیهستون»، «بوند اخیشن» و «دینکرد» و امثال آن یادگار و نمونه های ادبیات عامیانه به نظر میرسد. یکی از منابع مهم و سرشار کهن ادبیات روایی تُرکی و منجمله اوزبیکی اثر جاویدان محمود الکاشغری «دیوان لغات الترک» است که حاوی نمونه های گوناگون و مهم سرود ها اشعار حماسی و ضرب المثلها مربوط به زمانهای خیلی قدیم میباشد. این اثر از آثار مهمی است که لغات الترک قدیم را محفوظ نگهداشته است. ابتدایی ترین سرود ها را که در ابتدایی ترین جوامع به صورت دو بیتی ها سروده شده به ما انتقال داده است که ما ذیلاً آنرا با ترجمهٔ دری آن قید میکنیم:
چغیر بیــریـب قـوشلـه تو
تـایـغـان ایـزیـت تـیـلـه تو
تیـلکی تونغیز تـاشلـه تو
اردم بـیـلـه اوکـلــه لـیــم
ترجمه: مرغها را به دست جوانان دهیم و هزم شکار کنیم. سگهای شکاری را از پی مرغان شکاری برای آوردن صید رها سازیم. به سوی روباه و خوکها سنگ اندازی کنیم و آنگاه آورد های خود را بستاییم و بر آن مباهات کنیم.
الــــــپ ارن اوزوردیـــــم
بوی نین انینگ قیزیردیم
آلتـون کوموش یوزوردیم
سوسی قلین کیـم توتر
ترجمه: عساکر دلیر دشمن را پراگنده ساختم، آنان را به اطاعت واداشتم، طلا و نقره (غنیمت) به دست آمده را با خود آوردم گذشتن از صفوف عساکر آنها خیلی دشوار بوده است.
یگیت لـریگ ایشلتو
ییغـیچ یمیش ارغتو
قـولـن، که یک اولتو
بـزرم قیلیب اولـیـنم
ترجمه: جوانان را به کار اندازیم، توسط آنان میوه های درختان را بتکانیم، به صید خرگوش و آهو بپردازیم و آنگاه جشن شادمانی بپا داریم.
این سرود ها آنقدر قدامت دارد که حتی هنوز شکار حیوانات توسط سنگ و چوب (ابتدایی ترین شکل آن) معمول بوده است. اکثر کلماتیکه در این سرود ها به نظر میرسد تاکنون به عین شکل و یا با تغییرات جزیی در زبانهای تُرکی منجمله اوزبیکی وجود دارد.
این اثر و بعضی آثار دیگر که قدیمیترین آثار گرانمایه به شمار میرود به دست ما رسیده است. همچنین از کار های ارزنده علمی دانشمندان معروف اوزبیکستان شوروی (ن.م. مله یف) م. عبدالله یف، غ. ک. کریموف که با کار پیگیر و خستگی ناپذیر خویش در پرتو آخرین دست آورد های دانش و فن تاریخ ادبیات زبان اوزبیکی را در سه جلد تألیف کرده اند و در سالیان (۶۴،۶۵،۶۶) در تاشکند به طبع رسیده و همچنان از تألیفات متعدد سایر دانشمندان اوزبیک میتوان یادآوری کرد.
به خوانندگان بهتر معلوم است که در قسمت شمال مملکت عزیز ما افغانستان مردم تُرکی زبان که به لهجۀ اوزبیکی، ترکمنی، قزاقی، قیرغزی و امثال آن تکلم میکنند به سر میبرند و هر کدام از این اقوام از خود ادبیات عامیانه به خصوص و به لهجهٔ خود شان دارند.
(مجلۀ ادب، نشریهٔ دو ماهۀ پوهنحی ادبیات و علوم بشری پوهنتون کابل، شمارۀ (۵ و ۶) سال ۱۳۵۲)
منابع و مآخذ
ـ(1) زبان تُرکی به طور عموم از نگاه لهجه به سه دسته تقسیم میگردد: تُرکی عثمانی، تُرکی آذری، تُرکی چغتایی یا اوزبیکی قدیم.
ـ(2) محمود بن حسین بن محمد الکاشغری در اوایل قرن (یازدهم میلادی در بلاساغون) در نزدیکی شهر قماق مربوط قیرغیزستان شوروی زاده شد. وی از خردی به تحصیل دانش پرداخت و مخصوصاً به علوم ادبی عربی احاطهٔ وسیع پیدا کرد. او از آغاز به فرا گرفتن همه جانبۀ زبان های اقوام مختلفۀ تُرک علاقمند شد. برای این منظور در سراسر مناطق تُرک نشین به سیاحت پرداخت و برای تدوین اصول گراماتیک، عرف و عادات و ادبیات عامیانه ایکه در زبان آنان معمول بود، همت گماشت و با اکثر طوایف و قبایل تُرکی زبان در تماس شد و بعد از آنکه در بغداد اقامت گزید با استفاده از مجموعه اندوخته های خود، کتابی بزرگ (دیوان لغات الترک) را به زبان عربی تألیف کرد. برای معلومات بیشتر مراجعه شود به (اوزبیک ادبیاتی تاریخی) تألیف ن.م. مله یف، جلد اول، ص (۱۳۵)،چاپ تاشکند، سال ۱۹۶۵ م.
ـ(3) یوسف خاص حاجب، شاعر نامدار، دانشمند بزرگ و سیاستمدار ورزیدهٔ قرن «۱۱ م» است. یگانه اثری که از وی به جا مانده داستان منظوم «قوتاد غو بیلیک» است. این اثر طوریکه از خود آن مستفاد می شود در بین سالهای (۱۰۶۹- ۱۰۷۰) به رشتۀ تحریر کشیده شده است. با برسی محتوی این اثر، می توان تخمین کرد که یوسف خاص حاجب در سال بیستم قرن (۱۱) م. متولد شده، یکی از دانشمندان پیش آهنگ زمان خود بود و به زبانهای تُرکی، دری و عربی تسلط کامل داشت و همچنان به علوم تاریخ، نجوم، هندسه، الجبر، طبیعیات، جغرافیا و دیگر رشته های علوم وقت، وارد بود. (صفحهٔ ۱۴۳ تاریخ و ادبیات اوزبیک).
ـ(4) از مأخذ و مقالات محترم شرعی جوزجانی استفاده گردید.
ـ(5) چوپانزاده، از دانشمندان آذربایجان شوروی و استاد پوهنتون باکو بوده است و دارای تألیفات متعدد در اصول تدریس و دیالکتولوژی زبان تُرکی میباشد که از آن جمله می توان کتاب (تُرک – تاتار لسانیاتینه مدخل) طبع باکو، سال ۱۹۲۴ را یاد آوری کرد.
ـ(6) متن فارسی محاکمة اللغتین نوایی، ترجمهٔ تورخان گنجه ای، صفحه ۶، چاپ تهران سال ۱۳۲۷.
ـ(7) رجوع شود به محاکمة اللغتین نوایی صفحهٔ ۴.
ـ(8) اوزبیک ـ قوم معروف تُرک است که در آسیای وسطی سکونت دارند و این نام از شش صد سال به اینطرف بر اوشان اطلاق گردیده است. اصلاً اوزبیک خان پادشاه معروف قپچاق که بین نهر (اورال وجو) زیست می نمودند از طرف شیبانی، نواسهٔ چنگیز خان در اینجا ساکن ساخته شد (۱۳۱۲- ۱۳۴۱م ) رقبه قلمرو اوزبیک خان از (یابیق) تا دانیوب و از (بحر اسود) و (بحر خزر) تا دامنه های قطب شمالی امتداد داشت. در سال (۱۳۱۲م ) جلوس و در (۱۳۴۱) وفات کرد. این شخص علم دوست بود و علما را احترام می نمود. قوانین و نظامهای عادلانه طرح کرد و بر تطبیق آن موفق شد. مرکز او شهر (شرای) گفته شده، این شهر و یکعده شهر های بزرگ دیگر در قلمرو قپچاق از حیث تجارت خیلی ترقی داشت. اوزبیک خان در سیاست خارجی خود با خانواده های سلاطین مصر و امپراتوری بیزنتین وصلت کرد و باین طریق روابط خارجی خود را بسط و توسعه داد و شورشهایی را که در مقابل حکومت وی برخاست، فرنشاند. در قرن (۱۶) که برای تسلط ممالک موروثه امیر تیمور بین اولاد او کشمکش و هرج و مرج برپا بود شخصی موسوم به محمد شیبانی ظهور کرده از موقع استفاده نمود و در صدد تشکیل دولت اوزبیک برآمد و بالاخره دولت اوزبیک را به وجود آورد. (۱۵۰۰م ). محمد شیبانی بعد از اینکه نفوذ و اقتدار حاصل کرد به فکر توسعه قلمرو خویش افتاد، اراضی متصرفهٔ تیموریان هرات را در ماورای جیحون به تصرف خود در آورد. لیکن در راه پیشرفت او ، شاه اسماعیل صفوی مانع گردید. چنانچه وی در سال (۱۵۱۰) علیۀ محمد شیبانی اعلان جنگ داد و بالاخره در این جنگ، او به قتل رسانید. سلالهٔ شیبانی که از طرف آنها دولت بزرگ قپچاق و اوزبیک تأسیس گردید گرچه در اثر انقرض این دو دولت از بین رفت ولی توانست بعد ازین به مدد قوم اوزبیک در بخارا و خیوه، حکومتی را تشکیل دهد. (دایرة المعارف آریانا ، جلد سوم، ص ۹۸۵)
تتبع و نگارش: داکتر فیض الله نهال ایماق منبع: سایت کانون فرهنگی حکیم ناصر خسرو بلخی
نشرات ما در فضای مجازی
محبوب القلوب، تعلیمی، تربیتی و سرگرمی
قاری عظیمی، شرح زندگانی و دیوان مکمل
یولدوزلر، شرح زندگانی شعرای اوزبیک
بنیاد اجتماعی و فرهنگی بیانی فیس بوک
استاد ملا تاج محمد سرپلی، درفیس بوک
بیناد اجتماعی و فرهنگی بیانی در یوتوب
استاد ملا تاج محمد سرپلی در یوتوب
بازی های عامیانۀ اوزبیکان جوزجان، یارقین
وقـتـی بـا خـیـر مـحـمد چــاووش ملاقـات میـکـنـیـد، انسانی حلیم و مـتـواضـع و در عین زمان بـا مـنـاعت و سربلند را در برابر خـود مـیبـیـنـیـد. مـنـاعـت نـفـس و غرور مشـروع انـسـانی او در عین فـروتـنـی، از اعـتـمـاد بـه نـفـس و روحـیـۀ بـلند اتکا به خــود و بــاور هــای مـلـی او سر چشمـه میگـیـرد. یکجا با این روحیه، پـیـگیری در کـار، عـشـق و عــلاقۀ پــایــان نـاپـذیـر به مـوسیـقـی مـلـی و باور به موفقیت درین ساحه او را از دیـگـران مـتـمـایز میسازد. آهـستـه و شمــرده حــرف مــیــزنــد، بــا قـاطـعـیت از فکر و نظر خود دفاع میکند، شـوخ طـبـع و بـذلـهگــو است، با تبسم و صمیمیت شما را استقبال میکند... ا
هـنـر هـمـانـند شعر و ادبیات تراویدۀ ذوق و استعداد زیبایی شناختی انسان و نماد احساس و انـدیشـه های ظریف و تلطیف شدۀ اوست. انـسان نـه تنـهـا بـا ایـجاد و ابـداع پـدیـده هـای هـنـری ذوق و سلیقۀ زیبایی شـنـاخـتـی خـود را اقـنــاع و رشد مـیـدهـد، بـلـكـه درد ها و نیاز های روانی و حسّی خـود را نیز از راه شنیدن یا دیدن آن تسكین می دهد و بر طرف مـیـكـند. از هـمـیـن رو، تـا انسان بوده و هست، هنر با او هـمـراه است و مانند همه نماد های گونه گون فرهنگ بشری یكجا با نسلهای آدمــی پـویـه تـاریـخ را در نـور دیــده، فـراز و فرود هـای تـحــول و دگـرگـونـــی هــا را پذیرا شده است. ا
سـیـد کـبـیـر کمـال رحـمـتلی استاد غفار کـمـال نـیـنگ اوغلی دیر. سید کبیر نینگ قـولاغــی بـالــهلـیـگـیـدن دوتـار نــوالری و کلاسـیـک آهـنـگلـر بیلن تانیش. آتهسی رحـمـتـلـی اسـتـاد غـفار کمال افغانستان نـیـنـگ مـشـهـور کـلاسیـک خوانندهلریدن بیری بـولـگن. سـیـد کـبیر ایندی رحمتلی آتـهسی نیـنگ ایزینی ایزلب بارماقده دیر. اوزیـنـی ایتـیشیچه: «اوزبیک خلقی نینگ اصل مـوسیقیسی دوتار دیر و مین دوتار بـیـلـن ذوقـلـنـهمـن. کـلاسـیک موزیکلر و فـلـکـلـوریـک قـوشـیقلرنی هم اوقویهمن. الـبـتـه بـرچـهسـیـنـی اوز رحـمـتلی آتهم، استاد غفار کمال دن اورگهنگنمن». سـید کبیر اوزبیکستانلیک... ا
ضیاء خواجه منصوری افغانستانده خلقلر دوستلـیـگـی اوچـون فعال خذمت قیلگن اوسـتـاذ صنعتکارلریدن دیر. او ۱۹۲۰ نچی میـلادی ییلده تاشکند شهریده توغیلدی. بـاشـلـنـغـیچ تعلیمنی توگهتیب، موسیقه کـورسـیـنی هم عین شو ییرده توگهتدی. بــو کـورسـده دوتـار و سـیـتــار چَلـیشنی اورگـَنـدی. مـیلادی ۱۹۲۹-۱۹۳۰ ییـلـلـرده فـاریـاب، مزارشریف، سونگره کابلده عمر کـیـچـیـردی. صنـعـتـکار افـغـانـسـتــــانده اسـتـقـامـت قـیـلـهیـاتگن اوزبیک، ترکمن، تـاجیک، پشتون و هزارهلرنینگ، اینیقسه، یـاشلـرنـیـنـگ ارداقـلـی صحـبـتــداشی و صـمـیـمـی دوسـتی ایدی. منصوری نینگ افغانستان اوزبیکلری تیلی و... ا
كـیـمـگـه بـاریـب ایـتـه یـن... ایـن ترانه ی زیـبـا را شـاعر گرامی شهباز ایرج ساخته اسـت و فـرهـاد دریـا هـم خـیلی زیبا اجرا كـرده است. زیـبـایـی این آهنگ از دیدگاه مـن دو مسـئلـه ی مهم دارد یكی این كه فـرهـاد دریـا از مــحــدود خــوانـنــده هـای افـغـانـسـتـان اسـت. كـه در اجرای آهنگ هـای اوزبـیكی مشكل لهجه ندارد و ترانه را خـیـلـی بـه زیـبـایی اجرا می كند و حتا فـكـر كـنم شاید شاعر آن حظ ببرد و كیف كـند و زیبایی دیگری كه آهنگ دارد او این است كـه تـرانـه ی اوزبـیـكـی در چـوكـات موسـیـقـی فارسی اجرا شده اون هم در سـاختار آهنگ های فرهاد دریا، و ترانه ی این آهنگ هم خیلی ساده... ا
دانش اندوزی و فـراگـیــری فـنــون ادبی و هـنــری از ســجـایـــای بــرازنــدۀ کسانی مـحـسـوب میگردد که دارای ذوق سلـیـم و صاحب دیـد وسیـع بـاشـنـد. مـردم ادب پـرور انــدخــوی همـانـند دیگر شیفته گان سرود و سخن از روزگاران قدیم تا امروز با ایــن روحــیــه آمــیـزش یـافـته، در پرورش گلبرگ هــای نـفـیـس ادب و هـنـر از خـود سلایق ویــژه یی نشان داده اند. منجمله گــرایـش مـهـر ورزانــۀ شـان در آمـوزش و گسترش هـنـر ظـریف موسیقی کلاسیک (نــوا هــای قــدیـمه به خصوص اوزبیکی) شــایـان یــاد کــرد اسـت. هـنـر دوسـتان در مــحــافــل هـنـری به نوا های روح نواز رامشگران با اشتیاق... ا
قـرنها پیش جوگیها در سفر های بدون مــرز شان به افغانستان آمدند. هیچ کس نمیدانـد دقـیـقاً چـه وقـت؟ یـا چطور؟ اما همه میگویـنـد کـه آنـها سالها پیش به این مـمـلــکــت آمــدهانــد. هــیــچ کـــس نمیدانـسـت، آنـهـا کـجا میخوابند؟ کجا بـچـههـایـشـان را بـه دنـیا میآورند و کجا بـا همدیـگر جمع میشوند؟ اما آنها بودند کـه هـمـیـشـه اولـیـن و تازهترین خبرها و کشفهـای دنیا را یا حداقل خبر کشفها را برای مردم افغانستان میآوردهاند. مثل مسافران جادویی که خبرهای ســرزمـین های راز و رویا و جـادو را بـــا خــود حـمـل مــیکــردهانــد. شــایـد آنـهـا در ابــــتـــدا خیمههایی همراه داشتهاند... ا
در یـکـی از کـوچـه ها، در قریۀ دور افتاده در جوی زندان ولایت سمنگان، آواز خوش تــارهـا، صــدای آرام و متین چکش سبک بر روی چـوب تــراش خـــورده بــا صـــدای خـش خـش دسـتـان گــره بـسـتـۀ استاد مـحمد قل هفتاد ساله، موسیقی زندگی را تشـکـیـل مـی دهـد. دنبوره ها، در کنار دیــوار کـاه گـلـی کارگاه استاد محمد قل، صـف کـشـیـده انـد و انـتظار می کشند تا اسـتـاد، تارها را بر شانه های شان ببندد و آنـهـا نـیـز بـا شـور فـراوان، پـس از آشنا شـدن بـا سـر انـگشتان نوازندگان، بنالند. این روزها استاد محمد قل دنبوره ساز، به گفـتـۀ خـودش وقت سرخاریدن ندارد و به قول معروف دست به دستش... ا
اوشبو طریقت، عرفانی و فـلـسفی تفکر ایگـه سـی، «مـولـوی»، «مولانا» و عادی خـلـق ایچیده «ملای روم» لقب لری بیلن شهـرت قـازانگن بویوک شاعر جلال الدین محمد بـن بهـاؤالـدیـن ولد نامیگه منسوب دیر. تـورکـیه لیک ییریک تصوفشناس عالم مـرمـره اونیویرسیتی الهیات فاکولته سی نـیـنـگ اسـتـادی دوکتور سلجوق ایرآیدین «تـصـوف و طـریـقت لر» ناملی کتابیده، او نـیـنـگ آتـه سـی حقـیـده قـویـیده گیدیک مـعـلـومـات بـیـره دی: «سـلـطـان الـعـلما لـقـبـی بـیـلن تنیلگن محمد بهاؤالدین ولد بـن حـسـیـن البکری بلخ شهریده دنیا گه کـیـلـدی. آنـه سـی، خــراسان پادشاهی علاؤالدوله خوارزمشاه نینگ... ا