یادگار های تاریخی دورۀ سلجوقی در سرپل
در بارۀ ما
website counter
تصاویر پانزدهمین سالروز وفات شادروان بیانی
رمضان مبارک
صفحۀ یوتوب ما
صفحۀ فیس بوک ما

مـیـدانیـم کـه رشـد اجـتـمـاعـی هر جامعه متناسب است با رشد فرهنگی هر جامعه و متناسب است با رشد مـعـارف یا آموزش و پرورش آن جامعه. بنابرین در هر محیطی که سطح آموزش و سواد بالاتر بوده، شمار افراد با سواد وتحصیلکردۀ آن بیشتر باشد، بـه هـمـان انـدازه محیط اجتماعی آن تغییر پـذیـرفـتـه، آن جـامـعه مدنی تر و آن محیط روشنفکـرانـه تـر مـیـگـردد. اگـر ما به دیروز نزدیک سرپل یعنی از 1300 هـ.ش بدینسو نظـر بـیـنـدازیـم، مـی بـینــیـم کـه سرپل با وجـود دُور بـودن از مـرکـز کشـور، نـداشـتن راههای مواصلاتی، نبود وسایل سمعی و بـصـری، نـبود مکاتب عصری و آموزش های نـویـن، بــاز هـم شهـری فـرهـنگی و کانون معرفت در میان شهر ها و ولایــات شـمــال افـغـانـسـتـان بـوده است. درین شهر وجود مدارس دینی، دارالعـلـومـهـا و مـکـاتـب یــا آـوزشگاه های عنعنوی و خانگی هم برای پسران و هم برای دختران آن زمینۀ آموزش سـواد و کـسب دانـش و معلومات را فراهم گـردانـیــده بود. دریــن آمـوزشگاهـهـا قـرآن کـریـم و عـلوم دینی، دواوین شعرایی چون خواجه حـافـظ، شیخ سعدی، امیر علیشیر نــــوایــــی و بـابـا رحـیـم مشـرب تـدریــس می گردید.

در دامـنـۀ تـپـه هـای شرقـی شهر سرپل مـزاری هـست که از سالیان قدیم معروف بوده، مردم از ناحیتهای دور و نزدیک، برای زیـارت و اتـحـاف دعــا در آنـجـا می آیند. تا سال 1327 شـمـسی، صـاحـب این تربت درسـت روشـن نـبـود و بنام امام خورد یاد مـیـشد. ولـی کتـیـبۀ دور گنبد آن که بخط کـوفـی اسـت در آن سـال تـوسط یکـی از فاضلان معاصر سرپل- مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی خوانده شد و معلوم گردید که این تربت از حـضـرت یـحـیی بن زید بن علی بن حسین بـن عـلـی کرم الله وجهه اسـت. قـبـل از آنـکه کتیبۀ این مزار را قید کنیم، لازم بنظر میرسد که بصورت مختصر در بارۀ زندگی جد و پـدر حـضـرت یحـیی و نیز بطور مفـصـل تاریخ زندگانی خود وی با اسـتـنـاد کـتـابـهـای تــاریـخ نـگـاشـته آید.

در نتـیـجـۀ حـادثـۀ جـانکاه کربلا (سال 61 هـجـری) از فـرزنــدان بـنـی هـاشـم تـنـها جـوانــی علـیـل کـه عبارت از رین العابدین علی(رض) بود با چند کودک بــاقـی مـاند. زیـن العابدین علی بن حسین(رض) عراق را تـرک گـفـتـه بـه مـدینه مراجعت کرد. در زهـد و معرفت مشهور بود. در محرم سال 94 یا 95 هجری در گـذشت و در قبرستان کنار مدینه مدفون گردید.

هـدف از ایـن نـوشـتـه بررسی کوتاهی از پـیـشـیـنـه سینما، تیاتر، داربازی، نقاشی و غیره در ولایت سرپل است.

سـیـنـما: تاریخ نخستین آغاز نمایشهای سینمایی با تأسیس نمـایـنـدگـی تـفحص نفت و گاز در شهر سرپل ارتباط می گیرد. چـنـانـکـه مـعلوم است این ریاست در برج سـنـبـلـه ســال 1334 ایجاد گردید و دیری نـگـذشـت در بندر شبرغان در کرانه دریای سرپل دو ساختمان دو حلقه ساخته شد. در یکی از این ساختمان ها شعبات اداری و مـکـتـب تـربـیـه بـرمـه کـاری و در دومی مـتـخـصـصان اتحاد شوروی سابق و قت با خــانـــواده هــای شــــان اقـامت داشتند. برای سرگرمی این متحصصین و کارمندان داخــلـی از طـرف شــب فلمهایی نمایش داده مــی شد. در اوایل فلم ها در یکی از اتاق های بزرگتر نمایش داده می شد و بعداً، بویژه

ولایـت سـرپـل کـه در دامنۀ شمالی تیربند تُرکستـان مـوقـعـیـت دارد، بـین 35 درجه و سی دقیقۀ شرقی تا 36 درجه و 13 دقیقۀ شمالی و 66 درجه و 30 دقـیـقـۀ جنوبی و 65 درجـه و دو دقـیـقـۀ شـرقی واقع است.

ارتفاع ولایـت سـرپـل از سـطـح بحر از 640 مـتـر در مــنـاطــق هـمــوار تـا 1750 متر در مـنـاطـق کـوهـی میباشد. در ولایت سرپل رودی که اصلاً از کوهستان جنوبی و جنوب غربی سرچشمه گرفته که بنام آق دریا یاد میگردد، دره هــای ســرسبــز مـنــاطـــــق کـوهستانی را آبیاری نموده و با رود دیگری کـه از کـوهـسـتـان ســانـچارک سرچشمه مـیـگـیـرد ... ا

ولایــت سـرپــل از جـمـلۀ ولایات باستانی کــشــور بـوده، هــوای زمـستان آن سرد، تــابــستـان آن گـــرم و آب و هوای مناطق کــوهــستـانــی آن گوارا است. این ولایت دارای چــراگـاه های سرسبز وسیع است که برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فـیــصــد مــــردم دهــات مصــروف زراعــت و تـربیۀ مواشی بـوده، از طـریـق مصرف محصولات حیوانی امرار حیات و معیشت می نمایند.

پـیـشــۀ مـالـداری در ولایــت سرپل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامعه داشته، ستـون فـقــرات اقـتصاد مملکت را تشکیل میـدهـد. مـردم زحمتکش ما از زمانه های قـدیـم بـه ایـنـسـو تـربیۀ حیوانات را پیشۀ عـنـعـنـوی خود دانسته، در رشد و ارتقای سـطـح تـولیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند. انواع و اقسام مختلف حیوانات مانند گاوهای شـیـری از نـسـل گاو های وطنی سیستانی، کنری و نـسل های مختلف بُز و گوسفند مـانند گوسفند قره قُل، عربی، قـنـدهـاری، قـتـه غـنـی، غـلجایی و انواع اسپ ها از نسل های مختلف مانند اسپ سـمـن، سُرخـون، اسپ توروق، مُشکی، اسـپ جـیـرن و بـه همـیـن قــسم اُشتر و مـرکـب، و انـواع مخـتـلـف طیـور مانند مرغ های خـانـگـی، فـیل مرغ، مرغابی و غیره نگهداری می گردد. ا

انــبــار کـجــاسـت؟ انـبـار اکنون بنام سرپل مـعـروف بــوده و امــروز یـکـی از 34 ولایـات افـغـانـسـتان است که دارای منابع سرشار نـفـت و گـاز بـوده کـه در نـوع خود کم نظیر است.(1) نـام کهـنتر سرپل عبارت از انبار و یا انبـیر است از جملۀ شهر های جوزجان و پـایـتـخـت آن بــوده اسـت اصـطـخری و ابن حـوقــل (قـرن چـهــارم هـجــری) نیز انبار را پـایـتخت جوزجان و مقام شاهان آل فریغون (250- 401 هـ) میـدانـنـد. یـاقوت حموی در معجـم الـبـلادان مـتوافی قرن هفتم هجری در یـک جـا بـنـام انـبــار و جــای دیــگر آن را به شکل انبیر نگاشته مقتل امام یحیی بن زید بن علی (امام زین العابدین) بن حسین بـن عـلـی (ع) مـیـدانـد. اما بنابر قول مؤلف حــدود الــعـالـم (قـرن چـهـارم هجری) انبار شهری بوده است آبادان و جای بازارگانان و بارگۀ بلخ بــر دامن کوه بقول اکثر مؤرخان و جغرافیـه نگاران انبار از یک طرف پایتخت آل فـریـغـون و از جـانــب دیـگـر بارگۀ بلخ (بندر تجارتی بلخ) مرکز... ا

گوزگانان یا گوزگان که معرب آن جوزجـانان یـا جـوزجـان اسـت، از ولایـت های قدیم و مـهـم خـراسـان بـه شـمـار مـی آید. ایــن ولایـت، امروز در گوشه شمال غرب کشور ما واقع شده و با اندک تفاوت، اراضی سه ولایت فـعـلـی وطـن مــا- جـوزجان فعلی، فاریــاب و سـرپــل را در بــر مـی گـیـرد. از نوشـتـه ابن خرداد به (حدود 250 هجری) بر می آید که در قرن سوم هجری، ساحه جوزجان نسبت به سده های بعد کوچکتر بوده و شهر های فاریاب و طالقان، شامل آن نـبـوده اسـت. قــرار نـگـارش احـمـد بن واضـح یـعـقـوبـی (284هـ) جـوزجان حاوی چـهـار شـهـر بـوده اسـت: انـبـار (سرپـــل حـالیه)، سان و... ا

در شــمــارۀ (283) فـــروردیـن مــــاه 1351 مـجـلۀ یــغـمـا شــرحـــی دربــارۀ مــرقـدی کـه در سـه کـیـلـومـتـری گـنـبــد قـابــــوس بـنـام یـحـیـی بـن زیـد منــسـوبـست، بقلم آقای رحـمـت الله نـجاتی نـشـر یـافـتـه، که در آن یــک اشـتــبــاه قــدیـــم تـکــرار شده و بــعــیــد از واقـعـیـت تـاریـخـی میـبـاشـد. چــون مـجلــۀ شـریــف یــغـــمـا دو نـــــــام تـاریـخـــی قــدیــم جــوزجــان و جــرجــــان را خلــط کـرده انـد، جـرجـان همـین گـرگـان کـنـــونــی شمــال ایـــران اســت، کـــــه از قــدیــم شـهــرت دارد و عـرب ها گـرگـان را مُعَرّب سـاخـتـه جُـرجـان نـوشتـه اند. ولـی هـیـچـگاه به واو (جـورجان) نبوده و منسوب بدان همواره جُـرجـانـی اسـت... ا

سرگذشت یحیی بن زید (بطور کاملتری یحیی بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب) در اواخر خلافت بنی اُمَیّه داستانی است معروف. قیام یحیی پیشرو قیامی شد که به واسطۀ گماشتۀ نهانی عباسیان- ابو مسلم خراسانی- صورت گرفت و حکومت اُمَوی را در خراسان سقوط داد.2 کاملترین شرح این ماجرا بیانی است که طَبَری در تاریخ خویش در ضمن وقایع سال 125هـ/3-742 م. آورده.3 یحیی چون پس از نهضت و مرگ پدرش زید، در کوفه به سال هـ122/40 -739 م. از عراق گریخت و با جمعی از همراهان به خراسان آمد، در بلخ در پنهانی زندگی می نمود و مردی بنام حُرَیش بن عَمرو او را حمایت میکرد. دیری نگذشت که به عقیل بن معقل عامل این شهر از طرف حکومت اموی هدایت داده شد تا این مرد فراری را تعقیب نماید. پس از آنکه حُرَیش را به چوب بستند، پسر او مخفیگاه یحیی را نشان داد، او را اسیر کردند و نزد والی خراسان (نصر بن سیار) به مرو فرستادند و در آنجا بزندان افگندند.

معذالک چون ولید ثانی به تخت نشست (125 هـ/ 4- 743 م) امر داد یحیی رها شود، و اجازه داشته باشد جانب غرب حرکت کند و مبلغ دو هزار درهم بغلی به وی مصارف سفر داده شود.4 یحیی پس از آنکه از سَرَخس و طوس عبور نمود، با عَمرو بن زُراره عامل نیشاپور مقابل شد و با وجود آنکه قوای او کمتر از قوای حکومتی بود، اخیرالذکر شکست خورد و عامل مزبور در جنگ کُشته شد. پس ازین واقعه یحیی از سفر به جانب غرب منصرف شد، به هرات بر گشت و به جُوزجان آمد و در آنجا (700) نفر به دَور او جمع شدند. یکی از سپهداران اُمَوی بنام سَلَم بن احوز با سواره نظام قوی دَمِ او را گرفت. جنگ سختی در نزدیکیهای قریه یی بنام ارغوی یا ارغویه در گرفت. پیروان یحیی شکست. خوردند، خودش به قتل رسید.5 جسد او را بیرون شهر آویختند و همچنان باقی بود تا آنکه پیروان ابومسلم خراسان را فتح کردند و او را دفن نمودند. این حکایت را یاقوت نیز در مُعجم البُلدان زیر نام انبیر و جُوزجان ذکر کرده. انبیر پایتخت ناحیۀ جُوزجان است که جنگ در نزدیکی آن به وقوع پیوست. مینورسکی میگوید: جای نام شهر انبیر قرون وسطی را سرپل امروزی گرفته6 (که نام کامل آن سرپُلِ خطیب است).7 اگرچه این شهر را سَیّاح فرانسوی8 «J.P. Ferier» طی سفر خویش به افغانستان در قرن نوزده ذکر کرده، اما سیاحان امروزی شهر مزبور را از نظر باستان شناسی ندیده اند.

در اگست 1964 مؤلفِ این سطور9 موقع یافت به سفر سرپل برود. منظور از این سفر تحقیق در گزارش «Ferrier» بود که میگفت مجسمه های سنگی ساسانی در تپه های مجاور آنجا وجود دارد. این موضوع را «ماریک» قبلاً بدون آنکه به نتیجه برسد تحقیق کرده بود. ظاهراً چند سال قبل استاد شلومبرژی10 نیز به سرپل رفته بود. با وجود آن علاقۀ زیادی برای دیدن آنجا وجود داشت. وسایل سفر را اَستُن Mr. R.J. Aston مربوط به سفارت انگلستان با مقامات افغانی تهیه نمود، و آقای اسدالله حبیب با من همراه بود سفری تا وادیء رود استراب، در جنوب سرپل، هیئت را به قریه های بلغلی، آدرینگ، لغمان (که در آن غار هایی از دَوره های بودایی در کوه ها دیده میشد) علف سفید، سردره، جِرغان، فیض آباد، اوروا، بیدستان، گنجییا، دِه سُرخ، خُمدان، پسِ نَی و خوال رسانید. این قریه ها را «ماریک» قبلاً ذکر نموده بود11 و اکنون با جیپ از سرپُل قابل سفر است. تحقیقات راجع به مجسمه های سنگیی که «فیریه» آنرا ذکر نموده بود، بجایی نکشید.12 چون غالب کسانیکه ما از ایشان تحقیق نمودیم با کوهستان های مجاور و آثار باستان شناسی آن جاها آشنا بودند، از وجود چنین مجسمه هایی اظهار بی اطلاعی می نمودند. میتوانیم بگوییم شاید که اصلاً چنین چیزی وجود نداشته. اگرچه طوریکه «ماریک» نیز اشاره نموده است، شرح «فیریه» در مورد اراضی مطابق است به واقع.

در مراجعت به سرپل نگارنده تحقیقاتی راجع به زیارات سرپل نمود. از اینراه می خواستم ببینم که قبر یحیی بن زید را هنوز هم مردم مَحَل می شناسند یا نه؟ جای تعجب است که مردم تا این وقت به آن آشنا هستند و آن زیارت مورد علاقۀ آنهاست. کسانیکه ما از ایشان تحقیق مینمودیم در آن حوالی به تعداد ده مزار را ذکر کردند که اسامی آنها از این قرار است: امام خورد، امام کلان، زیارت سید (ظاهراً مزار صَیّاد است که بنام «دیوبند قراشیخی» مشهور است.)، بهاءالدین بلاگردان (بیشتر بنام بهاوالدین جان معروف است.)، خطیب صاحب (در بین مردم به «خواجه محمد خطیب مشهور است.)، سید ابراهیم جان (این مزار در قریۀ بغاوی است.)، امام جعفر (طبق بعض روایات، صاحب این مزار عالم دینی بوده است.)، خواجه سبز پوش، شاه رحمت الله ولی (شاید قدم جای شاه نعمت الله ولی باشد.)، سلطان اویس قرن. (شاید منظور مزار صیاد باشد. واحدی)

وقت مجال نداد که تحقیقی از همۀ این یادگار ها بعمل آید. دو آبدۀ اول اهمیت بیشتری داشت. دومی (امام کلان) را مردم محل میگفتند قبر یحیای دیگری است که پسر محمد باقر بوده. 13 هردوی این مزارات را میگفتند کتیبه های زیادی داشته و ما به راهنمایی قاضی سرپل14 که به حفظ آن جا ها خیلی علاقه مند بود و به خواندن کتیبه ها به ما کُمک کرد، به مزار امام خورد رفتیم، و آن مشتمل است بر خانۀ گنبدی ساده یی در حدود شانزده فُت مُرَبّع با یک کفشکن مستطیل شکل در مَدخَل آن. مرکز خانۀ داخلی را صندوق منقوش بزرگ چوبی نسبتاً تازه ساختی گرفته بود. دیوار های بیرونی را کاه گِل کرده بودند. از بیرون، عمارت کاملاً عادی معلوم میشد، ولی روی دیوار های درونی، تزئینات و کتیبه تماشایی دارد که در گچ کنده شده و به این تازگی ها آنرا ترمیم نموده سفید کرده اند.

کتیبۀ اول، محراب داخلی بُقعه را نشان میدهد. این محراب واضحاً از تزئینات گچی دورۀ سلجوقی یا قبل از آن است. تزئینات این مزار، به آسانی میتواند تزئینات مسجد جامع «نائین» ایران15 که پوپ (Pope) تاریخ آنرا در حدود 350هـ/ 960م می نویسد، مقایسه شود. این تاریخ را اوّل Viollet و Flury نوشتند. رجوع کنید به Henry Viollet در Un monument des premiers siecles de l’ Hegire en Perse. مخصوصاً ص 229. مجلۀ سوریه، ج 2، 1921، ص34 -226 mosquee de Nayin S. Flury, مجلۀ سوریه، ج 11، 1930، ص 43– 58. اما هرز فلد، بجا، برخلاف آن است و اصرار به شباهت آن با آبدۀ «نیرون» دارد که تاریخ آن به جمادی الثانی 528 (اپریل 1134م) میرسد. محراب مزار سرپل تاریخ ندارد، لیکن معلوم میشود که کار معماری قرن پنجم یا اوایل قرن ششم است. محراب مذکور علاوه بر تزئینات گلدار زیاد سه کتیبه به خط روشن کوفی دارد. کتیبۀ افقی به این عبارت نوشته شده است: مما16 امر ببنا هذه القبه الشیخ الجلیل ابو عبدالله محمد بن شا(ذا)ن الفارسی حشره الله مع «محمد» و اهل بیته. ترجمه: «امر کرد به بنای این قبه ابو عبدالله محمد بن شاذان فارسی، خداوند او را با پیغمبر و خانوادۀ او حشر کند»

بین تزئینات گلدار، پارچه های همواری است که نام معمار به خط کوچکتری نوشته شده:

مماعمل ابو ... نصر17 محمد بن ... احمد البنا التر ... مذی غفرالله ... له ولوالدیه ...

ترجمه: و آنچه محمد بن احمد بَنّای ترمذی ساخت. خداوند او و والدین او را ببخشایاد.

دَورادَور انحنای طاق محراب، کتیبۀ دیگری است که از نظر عبارت با متن کتیبۀ قبلی نزدیک میباشد. عبارت این کتیبه، که تا حدی به خواندن کلمات کتیبۀ قبلی کُمک میکند، به این ترتیب است:

... هذ[ ه القبه ابو عبدالله محمد بن شاذان الفارسی الهم ... و محمد و علی اغفرله ولوالدیه برحمتک یا ارحم ] الراحمین[ در رأس زاویۀ طاق محراب تسلسل کتیبه برهم میخورد، در آن کلمۀ کوچکی بود که با (ف) شروع میشد و نویسندۀ این سطور نتوانست آنرا بخواند.

دو کتیبۀ بزرگتر محراب با تنوع تزئینی خط کوفی نوشته شده. با وجودآنکه خطاطی این پارچه ها کامل است، حاشیۀ آرایشی کتیبه یی که در قسمت بالایی دیوار امتداد یافته و اطلاعات تاریخی راجع به مزار دارد بهتر از آن است. این کتیبه در تصویر های 2 – 9 نشان داده شده و عبارت آن ازینقرار است: «بسم الله هذا قبر السید یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب رضوان الله علیه. قتل بارغـ ]وی[ یوم الجمعه شهر شعبان سنه خمس و عشرین و مائه. قتله سلم بن احوز فی ولایت نصر بن سیار فی ایام الولید بن یزید ... مماجرا ] کذا[ علی ید ابی حمزه احمد بن محمد غفرالله له و لوالدیه.»

ترجمه: «بنام خداوند، این است قبر سید یحیی بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب رضوان الله علیه. کشته شد به ارغوی در روز جمعه ماه شعبان 125. کُشت او را سلم بن احوز در نیابت حکومت ابی حمزه بن محمد خداوند ببخشاید او و والدین او را»

عبارت کتیبه که مطابق متن طبری است صریحاً نشان میدهد که بُقعۀ مشهور به امام خورد در سرپل قبر سید یحیی بن زید است و شهر انبیر قرون وسطی سرپل موجوده میباشد. نکتۀ مهم کتیبه، نسبت به ارزش تاریخی، بیشتر در مهارت خطاطی آن است. کلمات نه تنها به هم ترکیب گردیده، بلکه به صورت گُل بافته شده است. صفت مُمَیّز کتیبه نوشتن کلمۀ الله است به اقسام مختلف. جاییکه این کلمه برای مرتبۀ اوّل آمده. بین دو (ل) به شکل پارچۀ مُشَبّک نقاشی شده. و در وقوع دوم کلمه دو ستاره در همین جا گذاشته شده. در دو جای دیگر نسبتاً ساده نوشته شده. حرف تزئینی دیگر (ع) شعبان است. در این جا (ع) بزرگتر و مُزَیّن تر از جا های دیگر نوشته شده. حرف (ر) در بیشتر از یک جای به شکل برگ آمده، (لا) شکل بافتۀ روشن دارد و انواع بافت برای (ی) آخر طرح شده. بعضی از آنها خیلی پیچ در پیچ و بُغرنج است. شرح مفهوم حاصلۀ هنری از حکاکی این کتیبه ها مُشکل است، آنرا میتوانیم به آسانی از مطالعۀ تصاویر دریابیم. بدون مبالغه می توانیم بگوییم که این کتیبه یکی از بهترین کتیبه های تزئینی است که از قرون وسطای اسلامی بجای مانده.

متأسفانه، همچنانکه قبلاً گفتیم، کتیبه های «امام خورد» تاریخ بنای مزار را ضبط نکرده، چون اشخاصی که در کتیبه ذکر شده اند شناخته نمیشوند، سعی برای تعیین تاریخ بر اساس مقایسه و ملحوظات عمومی دیگر مبنی میشود.18 نویسنده معادلی برای این کتیبۀ تزئینی نمی شناسد. نزدیکترین شبه آن دو منار مقبرۀ مازندران است. اول این دو که معادل حروف گلدار و برگچه یی سرپل شمرده میشود آبدۀ عالی پل سفید است.19 اشتباهی در تاریخ این عمارت باقی می ماند، زیرا قسمتی از کتیبۀ آن خراب شده، اما نویسنده تاریخ آنرا (400هـ/ 1009 – 10م) می نویسد.

در آبدۀ «ریسکت» تزئین چین دار بنظر نمی خورد. و برای اینکه شبهی برای آن بیابیم باید به بُرجی که دیرتر از آن ساخته شده است رجوع کنیم و آن عبارت است از بُرج رادکان در ولایت گرگان20 که بسال (407 هـ/ 1016 – 17 م) آغاز و به سال (411 هـ/ 1020 -21 م) تکمیل گردید. معذالک این قیاس جُز نقطۀ آغاز چیز دیگری نیست. زیرا حروف کتیبۀ «رادکان» ساده تر از امام خورد است که به این حساب باید متأخرتر باشد. در حالیکه هیچ نوع سعی برای تعیین تاریخ کتیبۀ امام خورد بجایی نرسید. می توانیم بگوییم که زود تر از (450هـ/ 1258 – 59 م) ساخته نشده. پس واضح است که به این تاریخ (اگر زودتر از آن نباشد) این جا را مدفن یحیی بن زید میدانستند.21

اکنون چند کلمه راجع به مزار دیگری از قرون وسطی که تا حدی بر جای مانده (و البته مانند مزار یحیی بن زید هنوز هم مردم به زیارت میروند) بگوییم. این بُقعه را امام کلان میگویند که به فاصلۀ سه رُبع مِیل بطرف غرب مرکز شهر واقع شده. ظاهر عمارت مقبرۀ امام کلان نیز چون امام خورد ساده است. به عُرفِ مَحَل که تا حدی مشکوک است، این جا قبر یحیای دیگری است که پسر امام محمد باقر بوده ،کتیبه های این جا نسبت به امام خورد کمتر حفظ شده، به طوریکه دلیل کتبی در تأیید حرف موجود نیست. در امام کلان قسمتی از محراب تزئین شدۀ گچی با تزئینات کتیبۀ دیگر محفوظ است. در این جا نویسنده نتوانستم متون این کتیبه ها را که ظاهراً آیات قرآنی است بخوانم. کتیبۀ طاقی که مدخل حُجره را از طرف کفشکن احاطه کرده چیز دیگری است. عوض اینکه، این کتیبه مانند کتیبه های دیگر مزارات سرپل به خط کوفی باشد، به خط نسخ روشن نوشته شده، و آن قسمتی از تاریخ است به این کلمات: فی شهر شعبان تسع.

ماه شعبان... 9. متأسفانه ارقام اصلی اعشار و مآت بیش ازین نمیتواند تشخیص داده شود. معهذا ظهور تزئینات خط نسخ در یادگار ها شاهد خوبی است بر اینکه این طاق قبل از قرن شش میلادی ساخته نشده22 ضمناً به هردو طرف طاق در کفشکن آثار نقاشی به رنگ سرخ روی دیوار دیده میشود. این تزئینات به شکل گچ بُری طوماری گلدار است و از اینجا معلوم میگردد که مزار در اوج آبادی خود کاملاً آذین بسته بوده است. بُقعۀ «امام کلان» امروز وضع مُندَرَس دارد، و به این ترتیب مشکل است وضع اصلی آنرا تصور کنیم. اما جای شک نیست که اینجا چون مزار «امام خورد» که خوشبختانه خوبتر نگهداری شده، روزی نمونۀ زیبایی از تزئینات گچ بُری دورۀ سلجوقی بوده است.

 

ا1. سفر به سرپل که مقالۀ فعلی بر آن مبنی است به کمک مالی مرکز تحقیقات پوهنتون لندن میسر آمد. ]این مقاله در Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. , XXIX , Part I , 1966 نشر شده[ ا

ا2. ترجمۀ احوال یحیی بن زید را در دايرة المعارف اسلام Encyclopaedia of Islam زیر نام یحیی ببینید.ا

3. چاپ de Gieje، ج 2، 1770 – 74ا

ا4. حساب درهم بغلی را در J, Walker, A Catalogue of the Muhammadan Coins in the British Museum [1] Catalogue of Arab Sasanian Coins A ، لندن 1914م. این اصطلاح به درهم قبل اصلاح وزن ساسانی اطلاق میشود.ا

ا5. نام قریه در متن طبری چاپ de Goeja ج 2، 1773 و این تفصیلاتی است که ابوالفرج علی بن الحسین الاصبهانی در مقاتل الطالبین، نجف، 1353 هـ/ 1934 م. آنرا بیان می کند و مَحَلّ واقعه را ارغوی میگوید. واضح است که تلفظ واقعی این کلمه در مُرُوُجُ الذّهَب مسعودی، 6 / 6 باید ارغویه باشد.ا

ا6. مینورسکی، حدود العالم، لندن، 1937، ص 335.ا

ا7. کلمۀ «سرپُل خطیب» را داکتر بیوار از قَول مرحوم قاری محمد عظیم عظیمی نقل کرده. ایشان پُل خطَب را که در روضة الصفای خواند میر و آثار دیگر مؤرخان دَورۀ تیموری آمده، آن را پُل سَرپُل گمان کرده، پُل خطیب قبول کرده اند. در حالی که پُل خَطَب نزدیک به شهر بلخ است. مؤرخان دَورۀ تیموری نوشته اند که: «پیر علی تاز سَرِ پُل را گرفته بنشست» این پُل باید پُل امام بُکری باشد و پُل خَطَب است، پُل خطیب نیست و با خواجه محمد خطیب- سرپُل هیچ ارتباط ندارد. نام پُل خَطَب در کتاب عالم آرای عباسی نیز آمده است.(واحدی)ا

ا8. بحث جدید سفر Ferrier را در Andre Maricq و Gastonviet در Le Minaret de Djam پاریس 1959، ص 71 – 76.ا

ا9. A.D.H. Bivarا

ا10. D. Schlumberger مربوط به مسیون باستان شناسی فرانسه در افغانستان.ا

ا11. منار جام، ص 75 – 76.ا

ا12. J,P, Ferrier در Caravan Journics چاپ لندن، 1857، ص 229.ا

ا13. داکتر سترن S. M. Stern میگوید شخصی در عمدة الطالب فی نسب آل ابوطالب ، تألیف جمال الدین احمد بن علی بن حسین بن مُهَنّا نیامده است.ا

ا14. این شخص قاری محمد عظیم عظیمی است. اینکه قاضی سرپُل گفته شده درست نیست. (واحدی)ا

ا15. A.U. Pope, A Survey of Persian Art لندن 9 – 1938، ج 5، 265 رجوع کنید به M.B Smith & E. Herzfeld: Imam zade Karrar at Buzuna, dated seldjuk ruin در مجلۀ AMI، ج 7، 1935، ص 72. ا

ا16. کلمۀ اول کتیبه «مما» در حقیقت حشو است. از این جا معلوم میشود که نویسندگان کتیبه، عربی الاصل نبودند و به زبان عربی احاطۀ کافی نداشته اند.ا

ا17. قرائت آن کاملاً یقینی نیست.ا

ا18. نمی توانیم هُوِیّت حامیء بنا را در فهرست نوزده نفری که F. Justi ، در ص’ 270 Iranisches Namenbuch نام ایشانرا زیر کلمۀ شاذان ذکر نموده بیابیم. محمد بن احمد ترمذی نیز بین اشخاصی که Islamic Architects And their Works جینوا ، 1958 آورده ، موجود نیست.ا

ا19. اندره گودار در مجلۀ آثار ایران ، جلد اول شمارۀ اول ، سال 1936، ص. 619ا

ا20. E. Diez در Churasanische Bauden kmaler، 1، برلین 1918 ، ص 26 – 29. لازم است یادآور شویم که عکس موجود برج رادکان کامل نیست. عکس هایی را که Diez آورده با فیلم چپه چاپ شده و بحد کافی کلان نیست تا تمام کتیبه را نشان دهد. عکس های خوب «Pope» در (A Survey of Persian Art) ج 5، ص 340 قسمت کوچک کتیبه را نشان میدهد.ا

ا21. نگارنده متعجب است از اینکه در گنبد قابوس ایران مقبرۀ امام زادۀ بزرگی است که مردم میگویند جسد یحیی بن زید در آن دفن است. این گفته را H.L. Rabino در Mazandaran and Astara لندن ، 1928 ، ص92 تأیید میکند و این همان افواهی است که در بین مردم مشهور است. با وجود این به قول حمدالله مستوفی قزوینی (نزهة القلوب، ترجمۀ لُسترنج، ص 156) سیدی که قبر وی در جُرجان (یعنی گنبد قابوس موجوده ) هست محمد پسر جعفر صادق است که به سال (203 هـ 818 – 19م) درگذشته. سید دیگری که در حوالیء جُرجان کشته شد محمد بن زید بود که به داعیء کبیر معروف است و قتل او در (287 هـ/ 900 م) اتفاق افتاد.ا

ا22. تاریخ استعمال خط نسخ در کتیبه های تاریخی در ایران به واسطۀ G. C Miles در ضمیمۀ مقالۀ Myron Bement Smith به عنوان: Materials for a corpus of early Iranian Islamic architecture two dated Seljuk monument at sin (isfahan) ج 6، 1939، ص 13 – 14. خط نسخ برای اولین بار روی مناری که به نام چهل دختران معروف است و در اصفهان واقع شده به سال 501 هجری ظاهر شد. نمونۀ خط دوم نسخ روی منار محمد بن ملک شاه است در ساوه که به سال 503 هـ. میرسد. شرح این منار را

Miles G.C. در مقالۀ: Inscriptions on the Minarets of Saveh’ Iran Studies در مطالعاتی در هنر و معماری اسلامی به افتخار پروفیسور کریسول ، قاهره ، 1965، ص 174 تاریخ کتیبۀ نسخ سرپل را بنابران میتوانیم مطمئناً بعد از 500 هـ / 1106 – 7 م. تعیین کنیم.ا

نویسنده: ا. د. هـ. بیوار، ترجمه: پوهاند میر حسین شاه

فرهنگ و معارف بشری را کـه آیـیـنـۀ تـمـام نـمـای هستی اجتماعی گفته اند، محصول فعالیت های مادّی و معنوی انســان از بــدو پـیـدایـش تـا کـنـون می باشد. رشد و رونق آن نه تنها بـاعث تـغـیـیــر و تـکـامـل جـوامـع بشری بوده، بلکه صیقل گر روح و روان افراد جامعه نیز می باشد.

هنر موسیقی که جُزئی از فـرهـنـگ بشری می باشد، همواره با روح و عواطف انسانی سـر و کـار داشـتـه، در نوازش آن نقش بس مهم دارد، هنر موسیقی یکی از مُبرم تـرین نیازمندی های انسانی بوده و با سرشت و سـرنـوشـت انسان پیوند ناگسستنی دارد. موجودیت اصوات گوناگون در طبیعت، خوش خوانی پرندگان، صدای آبشاران و باد و باران و دریـا و درخـتــان از ازل مـــورد توجّه انسان بــوده اسـت کـه مطـابـق بـا سـازگـاری این صــدا هــا با روح و روان انسان، در تنظیم آن مـسـاعـی لازم بـه عمل آمده است. انسان آلات مـوسیـقـی گـونـاگـون را بـوجــود آورده و عواطف خویش را در لابلای تار ها و آهنگ هـا بیـان نموده و تسلّی دل و آرامش ضمیر نموده است. ا

سرزمین شاداب و سرسبز سـرپــل از قدیم الایــام مـرکـز تمـدن بـوده و از جـملـه شهـر هــای مـعروف خراسان محسوب می گردد. بـه هـمـیـن دلیل علم و فرهنگ و صنعت در جـوزجانان باستان رشد قابل ملاحظه نموده انواع و اقسام صنایع دستی از قبیل گـلـیـم بـافـی، حَجـّــاری، نـجــّـاری، چــرمــگـــری، مسـگـری، کــلالـی، آهـنـگری، بافنده گی، معماری و دیگر حرفه ها پیشۀ بــاشندگــان ایـن ســرزمـیـن را تـشکیل میدهد. از جملۀ ایـن پیشه ها یکی هم صنعت باروت سازی و فن آتشبازی مـیـبـاشـد. تاریخ دقـیـق ایـن صـنـعـت در ولایـت سـرپل معلوم نیست. به اسـاس اظـهـارات صـاحـب نـظـران، زمـــــان حکومت امـیـر عـبـدالـرحـمـن خــان بــه بعد را میتوان آغاز تاریخ رایج شدن باروت سازی دانـسـت. بـه اسـاس مـعــلــومات به دست آمــده، از بــاروت ســازان اولــی سرپُل: ملا عـبدالحکیم، استا حلیم نظر آســیـابــادی و استـا بـابـه مراد اُلقانی (ایلخانی) بوده اند، بعداً استـا عـبـدالکریم فن باروت سازی را از نــزد پدر بزرگوارش ملا عبدالحکیم فرا گرفته به رُشد و توسعۀ این صنعت تلاش نموده با تربیۀ شـاگـردان تـوانـسـت بـاروت مـورد نیاز سرپل، شبرغــان، مــزار شـریـف و میمنه را تـدارک دیـده در راه سـازی و امـور تعمیراتی جهت بدست آوردن سنگ های تعمیراتی از طــریــق انـفـجـار دادن بــاروت، ایــن صنعت را توسعه داد. ا

ولایــت سـرپــل از جـمـلۀ ولایات باستانی کــشــور بـوده، هــوای زمـستان آن سـرد، تــابــستـان آن گـــرم و آب و هوای مناطق کــوهــستـانــی آن گـوارا است. این ولایت دارای چــراگـاه هـای سرسبز وسیع است کـه برای تربیه و نگهداشت حیوانات خیلی مساعد است. تقریباً 80 فـیــصــد مــــردم دهــات مصــروف زراعــت و تـربیـۀ مواشی بـوده، از طـریـق مصرف محصولات حیوانـی امرار حیات و معیشت می نمایند.

پـیـشــۀ مـالـداری در ولایــت سرپـل نقش عمده در تقویۀ بنیۀ اقتصاد جامـعه داشته، ستون فـقـرات اقـتـصاد مـملکت را تشکیل میـدهـد. مــردم زحمتکش ما از زمانه های قـدیـم بـه ایـنسـو تـربـیۀ حیوانات را پیشۀ عـنـعـنـوی خـود دانسته، در رشد و ارتقای سـطـح تـولـیدات حیوانی علاقه مندی زیاد دارند... ا

در آغاز کلام مــیـخــواهم متنی را در مورد مـوضـوع مـقاله ام بخوانم: «پس بعد از آن مـنصور که خلیفه بود، اندیشه کرد تا قضاء بـه کـسی دهد و مشاورت کرد بر یکی از چهار کس که فحول علماء بودند: یکی ابـو حـنـیـفـه و دوّم سُـفـیـان، ســوم شُرَیـک، چـهـارم مـسعر بن کَدّام. هر چهار را طلب کـردنـد. در راه کـه مـی آمـدنـد، ابو حنیفه گـفـت: «مـن در هر یکی از شما فراستی گـویـم». گـفتند: «صواب آید». گفت: «من بـه حیلتی قضاء از خود دفع کنم و سُفیان بـگـریـزد و مـسـعـر خـــود را دیوانه سازد و شُرَیک قاضی شود». پس سـفـیان در راه بگریخت و در کشتی پنهان شد و گــفـت: «مرا پنهان دارید که سرم بخواهند بُـریـد» به تأویل این خبر که رسول صلی الله علیه وسلـّـم فــرموده که: «من جُعِل قاضیاً فقَد ذُبِحَ بغیر سکّین». ا

از آن جــایــی کــه پـهنـۀ هستی و طبیعت مـتـشـکـل از اضداد، تکامل و حرکت توأم با شـیـب و فراز، نور و ظلمت، مرگ و زندگی، صـحـت و مـرض جُـزء لایـنـفـک طـبـیــعـــت مـاحـــول مـا مـیـبـاشـد، طی اعصار و قرون متـوالی بشر پوینده به قدر توان و امکان در رفع مشکلات و فایق آمـدن بر آن نقشی از خود به یادگار گذاشته که طبابت سنـتـی و قـدیـمـی نـیـز دسـت آورد سعی و تلاش و تجارب گرانبهای این بخش از علوم بزشکی بــوده، تفـکـر والای بـشر را شامل میگردد، طبابت سنتی سه مرحله را طی نموده که مـا بـطـور خیلی کوتاه و مختصر مکثی بدان مینماییم: طــبـابت سنتی و یا قدیمی: که از گیاهان، سبزیجات و مـیـــوه هــای شـفا بخش تــشـکیل شده. طـبــابــت روحــانی: تـوأم بـا آمـاده ساختن روح و روان مریض به زندگی. طبابت... ا

یـکـی از شهـر هـای علم و ادب پرور کشور عزیز ما که در تبارز تمدن اسلام و هنر های زیـبـا خدمت شایان نموده و شهرت تاریخی دارد، شهـر سرپل است. این شهر از قدیم الایام مهد علم، فنون و ادبـیـات بـوده، یکی از بـنـیـاد هـای عـلـمی و عرفانی قدیمۀ آن مـسـجـد، خـانـقـاه و مـدرسـۀ گـذر خـانقاه امروزی در جوار پل خشتی سرپُل میباشد. مـی سـزد از این پرورشگاه دانش، فرهنگ و مـعـرفـت گـزارشـی را بـه عـرض برسانم: حالا کـه مـیـبـیـنم در ساحۀ مسجد خانقاه گـنـبـدی قـدیـمـه و یـک بـاب حـجـرۀ نـوآباد پـیـوسته به رُکن شمالی آن دیده میشود و بس. مـسـجـد قـدیمی و گنبد آن در سمت غـربـی سـاحـۀ مـتـذکـره و در پـهـنۀ نسبتاً پــستی واقع شده است. در ارکان مسجد و محرابش دیده شود کوتاه به نظر میـرسـد و از ایـن نـگـاه حـدس زده میشود کــه بعداً صـحـن مسجـد پرانه شده است و موقعیت دم روی مسـجـد یـک مـتـر بـلـندتر از صحن مـسـجـد اسـت و در هـمـین سطح مرتفع، حـوض آب اسـت و در آن تـاریـخ کـه عمارت مـسـجـد بـه عمل آمده نباید صحن مسجد ایـن قـدر پـسـت بـوده باشد و به مرور زمان موقعیت دم روی آن بـلـنـد و بـلـنـدتـر شـده است. همچو تحول در موقعیت می فهماند که این عمارت مسجد اصیل است. ا

منابع آبی دریای سرپل چشمه سار هـای کوهستان جنوبی آن است که ازان سویها مـجـرا گـرفـتـه مـی‌آیـد کـه از مـابین شهر سرپـل که مسیرش چند شکل انحنائی را تشکیل میـدهـد عبور میکند و این شهر را به دو سمت غربی و شرقی از هم متمایز جدا میکند. دریای سـرپـل سنگلاخی بوده جـریـان تـنـد دارد و سیلاب های بهاری آن بعضاً سواحل و آبادیهای مجاورش را ویران میکند و از روزگـار پـیـشـیــن یعنی بیش از شش قرن قـبـلـی خـشت پـل تاریخی که از عهد دورۀ تمـدن تـیـمـوری تـا هنوز زنده مانده، همـان دو سـمـت متمایز شهر را با هم وصل میـکـنـد و پـل ارتـباطی شناخته میشود و اوضـاع ساختمانی و حال کنونی آن پُل به تفصیل ذیل است... ا

از نیاکان طور عنعنوی بیاد دارم و گـذشـتگان هـم بـمـا نـقـل کـرده از جـهـان رفـتـه انـــد و مــا هــم دریـن دوران این واقعیت فرهنگی را می بـیـنیم کــه در هـر زمـان چـه شـرایــط و مشکـلات و احــیـاناً تنگ نـظـری بـاشـد هـم ابـواب مـکاتب خـانـگــی نسوان بسته نشده است و ایـن مـکـاتب هیچگاه تعطیل نشده و خالی از متـعـلمات نـگـردیـده است. حالا کـه در شهـر سرپل یکباب مکتب رسمی نسوان هـست و درش کـشاده و درس جـاری است با وجــود آن، در نـواحـی مخـتـلـف این شهـر چـنـد بـاب مـکـتـب خـانـگـی نـسـوان موجود بـوده مـتـعـلـمـات از تـعـلـیـم و تـربیه در حال بهره برداری میباشند... ا